رفسنجانی مصاحبههايش که اولی با روزنامه عرب زبان «الوفاق» و دومی با
سایت خبری «العهد» بهعمل آمده، به سبک مزورانه خودش در پوششی از تعریفهای
ظاهری که بدواً کرنشآمیز به نظر میرسد، ضربات و نیشهای همیشگی خود را به
خامنهای وارد آورده است.
رفسنجانی در مصاحبه با «الوفاق» رابطه خود با خامنهای را در چارچوب یک رفاقت قدیمی که سابقهاش به زمان طلبگی در قم برمیگردد، تعریف میکند و سپس میافزاید: «معتقدم که در حال حاضر آیتالله خامنهای در ایران جایگزینی به این آسانی ندارد». معنی جمله دو پهلوی «جایگزینی به این آسانی ندارد» بهروشنی آن است که قابل جایگزینی است، اما البته نه به آسانی!
تمرکز حمله رفسنجانی، در این هر دو مصاحبه به سیاست منطقهیی خامنهای است؛ از یک سو او بهوضوح بشار اسد را تمام شده میداند و از عواقب سقوط او در منطقه ابراز وحشت میکند؛ از سوی دیگر، مسئولیت تیرگی روابط رژیم با عربستان سعودی و خسارات کلانی را که از این راه وارد آمده، متوجه خامنهای و باند او میداند. در مصاحبه با «الوفاق» ضمن مطرح کردن خودش بهعنوان کسی که طی سفر به عربستان، چند ساعت با ملک عبدالله پادشاه سابق عربستان نشسته و همه اختلافات را حل کرده، اضافه میکند: «من که آمدم اینجا، کسانی که بایست کارها را اجرا میکردند، نخواستند انجام شود». روشن است که این اشاره جز به خامنهای نمیتواند باشد.
رفسنجانی در مصاحبه با «العهد» هم ضمن تکرار بسیاری از سخنانش در مصاحبه قبلی، تأکید میکند: «خیلی خوب با عربستان من مسأله را حل کردم…» اما تأسف میخورد که آنچه را او ساخته بود، اکنون از بین رفته است: «همانها حالا برعکس شده… اینجا هم ما یک گروههای تندرویی داریم که به آتش اختلاف دامن میزند؛ منتها اینها حرف میزنند و عمل ندارند؛ حرفی میزنند. به هرحال وضع خوبی نیست و باید این مسأله حل شود». روشن است که کسی هم که نهایتاً باید این مسأله را حل کند، جز خود رفسنجانی نیست.
رفسنجانی در مصاحبه با «الوفاق» رابطه خود با خامنهای را در چارچوب یک رفاقت قدیمی که سابقهاش به زمان طلبگی در قم برمیگردد، تعریف میکند و سپس میافزاید: «معتقدم که در حال حاضر آیتالله خامنهای در ایران جایگزینی به این آسانی ندارد». معنی جمله دو پهلوی «جایگزینی به این آسانی ندارد» بهروشنی آن است که قابل جایگزینی است، اما البته نه به آسانی!
تمرکز حمله رفسنجانی، در این هر دو مصاحبه به سیاست منطقهیی خامنهای است؛ از یک سو او بهوضوح بشار اسد را تمام شده میداند و از عواقب سقوط او در منطقه ابراز وحشت میکند؛ از سوی دیگر، مسئولیت تیرگی روابط رژیم با عربستان سعودی و خسارات کلانی را که از این راه وارد آمده، متوجه خامنهای و باند او میداند. در مصاحبه با «الوفاق» ضمن مطرح کردن خودش بهعنوان کسی که طی سفر به عربستان، چند ساعت با ملک عبدالله پادشاه سابق عربستان نشسته و همه اختلافات را حل کرده، اضافه میکند: «من که آمدم اینجا، کسانی که بایست کارها را اجرا میکردند، نخواستند انجام شود». روشن است که این اشاره جز به خامنهای نمیتواند باشد.
رفسنجانی در مصاحبه با «العهد» هم ضمن تکرار بسیاری از سخنانش در مصاحبه قبلی، تأکید میکند: «خیلی خوب با عربستان من مسأله را حل کردم…» اما تأسف میخورد که آنچه را او ساخته بود، اکنون از بین رفته است: «همانها حالا برعکس شده… اینجا هم ما یک گروههای تندرویی داریم که به آتش اختلاف دامن میزند؛ منتها اینها حرف میزنند و عمل ندارند؛ حرفی میزنند. به هرحال وضع خوبی نیست و باید این مسأله حل شود». روشن است که کسی هم که نهایتاً باید این مسأله را حل کند، جز خود رفسنجانی نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر