خامنه اي با اين توافق هسته اي يك شكست مهلك استراتژيك خورد - قمار اوباما روی استحاله رژیم وبرخی از پیامدهای توافق هسته ای .حسن داعي
قمار اوباما روی استحاله رژیم
اکنون، باید به این سوال اساسی پاسخ گفت که هدف و دلیل اوباما برای عقب نشینی و قبول غنی سازی و دست نخوردن بخش مهمی از ساختار هسته ای در ایران چیست. برای پاسخ به این سوال باید دستگاه نظری اوباما و بخشی از دستگاه سیاسی آمریکا در مورد رژیم ایران را باز شناخت. آنان براین باورند که بیش از این نمی توان به رژیم فشار آورد و باید راه دیگری برگزید. از نظر آنان، آمریکا میتواند در یک پروسه درازمدت، به یک نوع همزیستی و همکاری استراتژیک با رژیم دست یابد. از نظر اوباما و طرفداران همزیستی با رژیم ایران، آنچه تاکنون، مانع همگرائی بین دو کشور و دلیل اصلی ادامه درگیری و تنش بین آنان بوده است، سیاست های خصم آلود آمریکا علیه رژیم است. سیاست هائی که بر تهدید و فشار استوار بوده اند و در نتیجه، جناح های تندرو در درون رژیم که خواهان دشمنی و مقابله با آمریکا هستند را تقویت کرده است. از اینرو، حسن نیت آمریکا به رژیم و دادن امتیاز در پرونده هسته ای و تنش زدائی در روابط دو کشور، جناح های میانه روی رژیم را تقویت میکند و در نتیجه، رژیم ایران تدریجا متحول شده و رفتار خود در داخل و خارج را متناسب با معیارهای بین المللی تغییر خواهد داد و آمریکا و رژیم میتوانند در جهت مبارزه با داعش و بازگرداندن آرامش به منطقه با یکدیگر همکاری استراتژیک داشته باشند.
بنابراین، اوباما و بخشی از دستگاه سیاسی آمریکا، روی استحاله رژیم و مدره شدن آن در سالهای آینده و همکاری استراتژیک بین دو کشور حساب بازکرده و سازش هسته ای را گامی در این جهت میدانند. رژیم ایران و شبکه لابی خارج از کشوری اش و همچنین لشکر اصلاح طلبانی که به خارج آمده اند در جا انداختن این دیدگاه بسیار موفق عمل کرده اند. یکی از پیامدهای منفی سازش هسته ای کنونی در همین چهارچوب قابل درک است. اوباما طی شش سال گذشته، برای جلب دوستی رژیم و سازش هسته ای، سیاست مماشات را در دستور کار قرار داده بود، از این پس، برای تشویق رژیم درجهت پایبندی به توافق هسته ای، به سیاست مماشات و دادن امتیاز، در ابعاد گسترده تری ادامه خواهد داد.
برخی از پیامدهای توافق هسته ای
از آنجا که سازش کنونی، خطر اصلی برنامه هسته ای رژیم یعنی غنی سازی و در نتیجه، پتانسیل نظامی آنرا حل نکرده است، این برنامه، کماکان تهدیدی برای کشورهای منطقه و خطری بالقوه برای امنیت استراتژیک ایالات متحده باقی میماند و همانطور که در بالا توضیح داده شد، این پتانسیل نظامی به مرور زمان افزایش می یابد. از اینرو، علیرغم حمایت اوباما از این سازش، کنگره آمریکا و کشورهای منطقه به مخالفت خود با این برنامه بطور جدی تری ادامه خواهند داد. یعنی، بحران هسته ای بطور کامل حل نشده و در ابعادی جدید ادامه خواهد یافت.
ادامه بحران و عدم لغو دائمی تحریم های کنگره، مانعی جدی برای بازگشت سرمایه گذاران غربی به ایران و بازسازی استراتژیک اقتصاد کشور است. اگرچه در نتیجه تعلیق این تحریم ها و لغو تحریم های اروپائی، تجارت و معاملات نفتی از سر گرفته میشوند، اما اقتصاد مافیائی و ویران کشور نیاز به صدها میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی در پروژه های بنیادین و دراز مدت دارد ولی این سرمایه گذاری ها، بدون برداشته شدن تحریم های کنگره امکان پذیر نیست.
یکی از پیامدهای بسیار منفی سازش کنونی، خطر اشاعه تسلیحات هسته ای در منطقه است زیرا، با به رسمیت شناخته شدن غنی سازی در ایران، برخی از کشورهای منطقه مثل عربستان، مصر و ترکیه، در جهت مقابله با این تهدید، بدنبال ایجاد توازن قدرت با رژیم میروند و خاورمیانه شاهد مسابقه برای دستیابی به توانمندی نظامی هسته ای خواهد بود.
مذاکرات دو ساله و سازش هسته ای، به رژیم ایران مشروعیت و اعتبار بین المللی جدیدی بخشیده، وضعیت نقدینگی اش را بهبود میدهد و با دادن امتیاز مهمی چون ادامه غنی سازی (توان تولید سلاح هسته ای)، دست رژیم ایران و شخص خامنه ای و متحد اصلی اش یعنی سپاه پاسداران برای پیگیری سیاست های توسعه طلبانه در منطقه را بازتر میکند. در نتیجه، کشورهای منطقه، بطور جدی تری به مقابله با رژیم برخواهند خواست. واقعه ایکه هم اکنون در یمن و سوریه مشاهده میشود. در نتیجه، خاورمیانه، شاهد درگیری های گسترده تر و جنگ و خونریزی بیشتر خواهد بود که منافع ملی و امنیت استراتژیک ایران را بطور جدی در معرض تهدید قرار میدهد.
تداوم و گسترش سیاست های توسعه طلبانه رژیم در منطقه و تشدید بحران در خاورمیانه که در تضاد با منافع استراتژیک آمریکاست، در مدت زمانی بسیار کوتاه، باعث بی اعتباری و زیر سوال رفتن تئوری های سازشکارانه اوباما و دستگاه مماشات در آمریکا در مورد رژیم ایران و مدره شدن آن میشود، تئوری هائی که مبنای توافق هسته ای بوده اند. در نتیجه، توازن قوا در واشنگتن بضرر اردوگاه مماشات و بنفع کنگره تغییر می یابند و ادامه سازش کنونی بطور جدی زیر علامت سوال خواهد رفت.
اگرچه در دستگاه رژیم ولایت فقیه، دستیابی به نقدینگی و حفظ چند هزار سانتریفوژ یعنی حفظ توان تولید سلاح هسته ای یک پیروزی بزرگ محسوب میشود، اما محدود شدن برنامه هسته ای که نقشی مهم در نابودی اقتصاد کشور داشته است، نظارت دامنه دار بین المللی، عدم چشم انداز روشن برای رفع کامل تحریم ها، یک شکست برای خامنه ای است. از طرف دیگر، به سرانجام رسیدن توافق هسته ای توسط دولت روحانی، به شکست خامنه ای عمق و معنای جدی تری نیز می بخشد. از اینرو، خامنه ای بمنظور جبران این شکست و جلوگیری از پیشروی جناح رفسنجانی، بویژه در انتخابات بعدی مجلس، دست به اقدام متقابل خواهد زد و تنش های داخل نظام بطور بی سابقه ای افزایش خواهند یافت.
خامنه ای و سپاه، برای جبران عقب نشینی هسته ای و جلوگیری از رشد و گسترش مخالفت های مردمی با نظام، سرکوب و نقض حقوق بشر را بطور جدی تری افزایش خواهند داد. همانطور که برای جبران تن دادن به ریاست جمهوری روحانی، سرکوب و اعدام را در دو سال گذشته افزایش داده است، اکنون نیز، باید انتظار سرکوب های گسترده تر و بسته تر شدن فضای سیاسی را داشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر