۹ فروردین ۱۳۹۵

خامنه ای، اختاپوس، گرفتار در مرداب

خامنه ای، اختاپوس، گرفتار در مرداب





یک ضرب المثل قدیمى میگوید "چون بد آید، هرچه آید بد شود". اخبار چند روز اخیر در بسیارى روزنامه ها و خبر گزارى هاى بین المللى حاکى از گیر افتادن ریش ولایت فقیه در تله ى اعمال گذشته، حکایت میکنند، وجه دیگرى که در این اخبار بارز میشود حمایت لجستیکى، مالى و آموزشى از القاعده و هدایت عملیاتى حمله به سفارت امریکا در بنغازی است که به کشته شدن سفیر امریکا و تعدادى از محافظین سفارت انجامید.
سالهاست است که محافل نزدیک به رژیم و مبلغ سیاست مماشات در مطبوعات و محافل آکادمیک غربى روى این محور بسیار تبلیغ میکردند که "تروریستهاى سنى وهابى هستند و از شیعه ها متنفر هستند و چون حکومت ولایت فقیه ایران یک حکومت شیعه هست، پس با این حکومت هم دشمنى دارند و زمینه ى همکارى با رژیم ایران علیه دشمن مشترک موجود است". این تقریبا محور کلى بحث حضرات بود که حتما خوانندگان بیاد دارند که گرى سیک از سخنگویان اصلى این خط بود، هئیت سینه زنان خامنه اى در "نیاک" و غیره همه در کر ساخته شده توسط "واواک" شرکت داشتند و نوحه ى تلاش براى شرکت دادن رژیم در "نقش هاى بزرگتر منطقه اى و شریک کردن رژیم در نظم نوین جهانى" را داشتند.
این افراد شرکت مستقیم رژیم در عملیات تروریستى علیه امریکا در بیروت را نیز به جو انقلابى دهه ى هشتاد میلادى ربط میدانستند و میگفتند با مرگ خمینى، این ضرورت ها خاتمه یافته و رفسنجانى پراگماتیک و ولى فقیه هم از سیاست آموخته و از این کارهاى بد نمیکنند، اگر هم نفرى از مخالفین رژیم در اینجا و آنجاى دنیا ترور میشود، این کار عوامل تند رو هست و مسئله ى داخلى هست و فلان و بهمان، در زیر چتر سیاست مماشات، رژیم هم با استفاده از ارگانهاى مختلف که در سازمان تبلیغات اسلامى و نهضت هاى آزادیبخش و سپاه قدس و ... سازماندهى شده بودند به تبلیغ عملى و استفاده ى مشخص از دجالگرى ضد آمریکائى خود زده بود.
یکى از موارد بسیار مشخص دخالت غیر قابل انکار رژیم در عملیات بمب گذارى خبر عربستان بود که تحقیقات پلیسى عربستان و اف بى آى نقش رژیم را کاملا مشخص کرده بود اما ملاحظات سیاسى منطقه اى و مماشات دولت کلینتون به روى این مطلب سرپوش گذاشت.
مقوله ى تهاجم به سفارت امریکا در بنغازى از حساسیت خاصى در رابطه با انتخابات ریاست جمهورى امریکا برخوردار است که باعث میشود مطبوعات داخلى امریکائى هم با علاقه ى بیشتر و هم دقت بیشتر وارد این قضیه بشوند، بنابر این گزارش واشنگتن تایمز مبنى بر طرح پیچیده ى رژیم در طرح ریزى، پشتیبانى و هدایت این عملیات، خیلى مستند تر و جدى تر از یک کمپین تبلیغاتى بر له یا علیه یک کاندید خاص است.
"این گزارش در ادامه به نقش آفرینی مستقیم نیروی تروریستی قدس تحت پوشش «هلال احمر» در این سوء قصد تروریستی اشاره کرده و می افزاید: «ما از روابط میان رابطین می دانستیم که نیروهای رژیم ایران به شبه نظامیان استفاده از خمپاره و تهاجم به ساختمان سفارت آمریکا را آموزش داده اند. آنها مراقبت پیچیده ای را روی کنسولگری گذاشته بودند و تمام این کار را درحالی که به ظاهر ” گروگان ” بودند انجام می دادند.
دو تن از نیروهای بریده وزارت اطلاعات رژیم ایران بعداً نقشی را که درتیم عملیاتی هلال احمر در بنغازی بازی کردند افشا کردند. آنها گفتند یک رابط حامل 8 تا 10 میلیون دلار اسکناس های 500 یورویی سه هفته قبل از حمله رسید. این پول را بین رهبران انصارالشریعه که توسط رژیم ایران کنترل می شوند، توزیع کردند». (سایت همبستگی ملی 7 فروردین 1395)"
مورد دیگر حکم دادگاه نیویورک در مورد محکوم شناختن رژیم به پرداخت مبلغ کلان ده و نیم میلیارد دلار به باقیماندگان قربانیان تهاجم تروریستى ١١ سپتامبر ٢٠٠١ میباشد که به خاطر دخالتهاى مستقیم رژیم در حمایت لجستیکى از القاعده بوده است.
"در نمونه دوم به گزارش سایت ایران اسرار (3 فروردین 1395): «در مارس 2016 دادگاه فدرال نیویورک نقش خامنه ای و رژیمش را در این عملیات تروریستی به ثبت داد. قاضی دادگاه فدرال نیویورک در مارس 2016 طی حکمی نقش خامنه ای و رژیمش را در این عملیات تروریستی را به ثبت داد و رژیم ملایان را به 10.5 میلیارد دلار محکوم کرد. در این حکم که متکی به 6 سند است به اقدامات رژیم که برای موفقیت عملیات 11 سپتامبر ضروری بوده اشاره میکند. این اسناد نشان می‌دهد که عماد مغنیه، فرمانده پیشین حزب‌الله لبنان، با عاملان حملات 11 سپتامبر، اکتبر سال 2000 دیدار کرده و سفر آن‌ها به ایران را با گذرنامه‌های جدید تامین کرده است تا پیش از عملیات، حفاظت کامل از آن‌ها صورت گیرد. بنا بر اسناد منتشره، مسئولان ایرانی به پلیس گذرگاه‌های مرزی دستور دادند تا گذرنامه‌های عاملان حملات را مهر نزنند تا عملیات نقل و انتقالشان تسهیل شود.
این اسناد نشان می‌دهد که پس از حوادث سپتامبر هم به کمک مالی به القاعده، ادامه داد و پناهگاهی امن برای رهبران این گروه تامین کرد.
این حکم شش شخصیت حقیقی و حقوقی را تحت پی‌گرد قضایی قرار می‌دهد که عبارتند از: علی خامنه‌ای ولی فقیه، علی فلاحیان وزیر سابق اطلاعات این کشور، سرتیپ پاسدار محمدباقر ذوالقدر معاون فرمانده سپاه پاسداران (وقت) ایران و و سه ارگان وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران و سپاه قدس»."
به نظر میرسد که زنجیره ى حسابرسى از عملیات بیشمار تروریستى رژیم، اکنون به نقطه اى رسیده است که فرار از آن براى رژیم امکان نداشته باشد. البته این منابع متعلق به مردم ایران بوده است که در راستاى حفظ یک رژیم قرون وسطائى در دوران کنونى به تنور تروریسم و بحران آفرینى ریخته شده است. رژیمى که از ریختن هزار هزار نیروهاى خودش به مرداب نابودى در جنگ ارتجاعى با عراق، اباء نداشت و خواستار ادامه ى جنگ تا آخرین خشت یک خانه در تهران بود، البته که به پرداختهاى این چنینى از جیب مردم محروم ایران به تروریستهاى از جنس خودش، حال با هر پوشش و نام مختلف، ادامه داده و خواهد داد. کما اینکه تا روز اخر هم از خرج کردن براى سیستم سرکوب و اختناق دست برنخواهد داشت. سالها قبل رهبر مقاومت ایران آقاى رجوى، اعلام کرد که این رژیم در بحران متولد شده، در بحران زندگى میکند و در بحران خواهد مرد. در دوران پسا برجام و پسا برشام، علائم دیگرى از احتضار رژیم ضد تاریخى ولایت فقیه ظاهر شده است و در این نقطه سیاست مماشات هم دردى از رژیم دوا نخواهد کرد. حضرات که کم دسته گل تروریستى به آب نداده اند، چند روز دیگر حتما شاهد یک سیلى دیگر به رژیم در آرژانتین خواهیم بود که احتمالا در هدایت عملیات به قتل رساندن دادستان شریف آرژانتینى دست داشته است.
سینا دشتی

اسعد عوض الزعبی : داعش پس از هماهنگی کامل با رژیم اسد از شهر تدمر عقب‌نشینی کرد

اسعد عوض الزعبی : داعش پس از هماهنگی کامل با رژیم اسد از شهر تدمر عقب‌نشینی کرد 


اسعد عوض الزعبی رئیس هیات مذاکره‌کننده مخالفان سوری تاکید کرد که داعش پس از هماهنگی کامل با رژیم اسد از شهر تدمر عقب‌نشینی کرده کما اینکه پیش از ورود به آن نیز با رژیم هماهنگی داشت.
به گفته زعبی «داعش» به این دلیل از تدمر عقب‌نشینی کرده تا برگ فشاری برای مذاکرات سیاسی در اختیار رژیم گذاشته باشد. وی پیش بینی کرد که «داعش» به همین روش از «دیر الزور» هم عقب‌نشینی خواهد کرد.
این در حالی است که رژیم سوریه پیشروی در تدمر را یک پیروزی برای خود و ضربه‌ای علیه «داعش» ارزیابی کرد، اما مخالفان سوری ورود «داعش» به تدمر خروج از آن را یک «بده و بستان» با رژیم به شمار آوردند.
از سوی دیگر برخی از تحلیل‌گران عقب‌نشینی از تدمر را ضربه‌ای حقیقی به «داعش» دانستند، زیرا این رویداد پس از دریافت ضربات اخیر در شهر الرمادی عراق صورت گرفته است.
در همین حال برخی از تحلیل‌گران معتقدند که دمشق و مسکو از طریق خارج کردن «داعش» از تدمر و حمایت از آثار تاریخی این شهر در صدد گرفتن گواهی خوش رفتاری از جامعه بین‌المللی هستند. این تحلیل‌گران به سخنان رد و بدل شده میان پوتین و اسد در تبریک‌گویی آنها به یکدیگر به این مناسبت استناد می‌کنند.
رؤسای جمهوری دو کشور عقب‌نشینی «داعش» از تدمر (پالمیرا) و کنترل دوباره شهر را به عنوان دلیلی برای اثبات این که رژیم سوریه و همپیمانانش تنها نیروهای قادر به مبارزه با تروریسم هستند قلمداد کردند.
پیشتر نیروهای اسد اعلام کردند که با اخراج نیروهای «داعش» از تدمر، کنترل این شهر را که در بیستم ماه مه گذشته اشغال شده بود، در دست گرفتند.

سرسپاری کامل آخوند حسن روحانی به خامنه‌ای روحانی : از رهنمودهای رهبری به‌طور کامل تبعیت می‌کنیم



آخوند  حسن روحانی  روز یکشنبه 8فروردین 95 در اولین جلسه هیأت دولت در سال جدید، سرسپاری کامل خود را به  ولی‌فقیه ارتجاع  ابراز کرد و گفت:
«متأسفانه عده‌یی دنبال تفرقه و اختلاف‌افکنی هستند. با صراحت اعلام می‌کنم که رهبری، رهبر همه ماست. طبق معیارهای شرعی، قانونی و ملی، دولت به‌طور کامل از رهنمودهای رهبری تبعیت می‌کند و هر زمانی که دستور بدهند، عینا درصدد تحقق آن خواهیم بود».
وی در ادامه اعلام تبعیت از خامنه‌ای افزود:
«عظمت رهبری عظمت همه ما، عظمت نظام و کشور است و تضعیف ایشان، تضعیف همه ما، کشور و نظام است
آخوند روحانی بر تقویت امور نظامی تأکید کرد و گفت:
«هر اقدامی که برای تقویت بنیه دفاعی کشور لازم باشد، دنبال می‌کنیم و این یک سیاست راهبردی ماست اما در عین‌حال بایستی مراقب باشیم که دشمنان ایران هیچ بهانه‌یی برای سوءاستفاده پیدا نکنند».

خامنه ای وزهر موشکی - زهر موشکی: برجام شماره چندم برای خامنه ایست

لینک به منبع 



همان‌طور که در خبرها آمده است، این جمله رفسنجانی که گفته: «دنیای فردا، دنیای گفتمانهاست نه دنیای موشکها»، سر و صدای زیادی در درون رژیم برانگیخته است لذا لازم است ابتدا روشن شود که منظور رفسنجانی از این جمله چیست؟


حرف رفسنجانی درست در شرایط و زمانی که دولت آمریکا دور جدیدی از تحریمها بر ضد رژیم را، به‌خاطر برنامه موشکی اعمال کرده مطرح شده است. این فضا یعنی منزوی‌تر شدن رژیم و تحریمهای بیشتر که مانع رفسنجانی و روحانی برای پیش‌بردن برنامه‌های آنها برای آویختن به غرب است. به‌همین دلیل رفسنجانی می‌خواهد اولاً به طرف حسابهای خارجی بگوید که با رویکرد باند رقیب خودش موافق نیست و ثانیاً خامنه‌ای را هم تحت فشار قرار بدهد که به اقداماتی که به‌اصطلاح «تعامل» با خارج را مشکل می‌کند خاتمه بدهد.


حالا این سؤال پیش می‌آید که با توجه به به قیمت سنگینی که رژیم برای به‌اصطلاح رزمایش موشکی خود پرداخته و معلوم است که خامنه‌ای هم پشت آن هست، آیا این حرف برای رفسنجانی خطرناک نیست؟ و به‌واقع پشت رفسنجانی به‌چی گرم است که وارد این رویارویی با  ولی‌فقیه ارتجاع  می‌شود؟


در پاسخ باید گفت که در یک کلام پشت او به وضعیت خراب رژیم و اقتصاد درهم شکسته آن گرم است و می‌داند که خود خامنه‌ای هم نمی‌تواند تحریمهای جدید و شدت گرفتن بیشتر بیش از پیش بحران اقتصادی را تحمل کند، درست مثل زهر اتمی که ابتدا خامنه‌ای مایل نبود، بعد مجبور شد تن بدهد.


خلاصه این‌که پاسخ در ضعف ولی‌فقیه است، یعنی رفسنجانی می‌بیند خامنه‌ای که سالهای پیش هشدار می‌داد «یک گام عقب‌نشینی در قضیه اتمی، زنجیره‌یی از عقب‌نشینی‌های پیاپی را به‌دنبال خواهد داشت»، ولی بالاخره زهر را خورد، پس ولی این قدر ضعیف هست که بشود به او فشار بیشتر آورد.


البته این جا ممکن است این شبهه پیش بیاید که آیا واقعاً رفسنجانی خواهان پایان دادن به پروژه‌های موشکی رژیم است؟


روشن است که جواب هرگز است زیرا رفسنجانی هرگامی برمی‌دارد در جهت حفظ رژیم است، دعوایش با خامنه‌ای هم همین است که می‌گوید کارهای شما رژیم را به باد می‌دهد، همان‌طور که کارهای احمدی‌نژاد باعث تحریمها و رسیدن به نقطه خفگی شد (البته این ادعای رفسنجانی است).


بنابراین پر واضح است که منظور رفسنجانی این نیست که رژیم موشک نداشته باشد، بلکه با نمایشهای موشکی که باند رقیب می‌خواهد با آنها ریزشیهای نظام را حفط کند موافق نیست.


طبعا آنچه در روند این رویارویی نصیب رژیم می‌شود تشدید جنگ در رأس نظام است، ضمن این‌که با ضعیف‌تر شدن خامنه‌ای یعنی کل نظام، زمینه برای خوردن جام زهرهای دیگر هم هموارتر می‌شود. خامنه‌ای نیز در سخنرانی خود در اول فروردین به‌نحوی همین واقعیت را با این جمله بیان کردکه: «برجام دو و سه و چهار و الی غیرذالک». که این به‌معنی بن‌بستهای متعددی است که رژیم در آن گرفتار است، چرا که اگر به این زهرخوریها هم تن بدهد، به قول خود خامنه‌ای در گامهای بعد «تدریجا موضوع را به این خواهند کشاند که اصلاً  نیروی قدس  چرا تشکیل شده است، سپاه چرا تشکیل شده» که البته روشن است این روند به کجا ختم خواهد شد.

۸ فروردین ۱۳۹۵

اقتصاد مقاومتی، طناب پوسیده‌یی که هر دو طرف می‌کشند


نام‌گذاری سال95 توسط  علی خامنه‌ای  تحت عنوان «اقتصاد مقاومتی اقدام و عمل» جدل گسترده‌یی را در درون رژیم برانگیخته است.

البته «اقتصاد مقاومتی» از اول مورد جدل و کشمکش بود، اما به نظر می‌رسد بعد از این‌که خامنه‌ای آن را در پیام نوروزی و سپس در سخنرانی اول فروردین خودش به‌عنوان راه‌حل بحران اقتصادی و اجتماعی رژیم مطرح کرد، این دعوا وارد مرحله کیفاً جدیدی شده است.

تفسیر باند رفسنجانی روحانی از «اقتصاد مقاومتی» روشن و بدون ابهام است؛  حسن روحانی  پس از سخنان علی خامنه‌ای صراحتاً گفت: «اقتصاد مقاومتی بدون تعامل سازنده با دنیا شدنی نیست» (ایرنا-3فروردین 95). رئیس دفتر و سخنگوی روحانی، محمد نهاوندیان هم اصول اقتصاد آزاد را به‌عنوان «اقتصاد مقاومتی» ذکر کرد و گفت: «رقابتی شدن اقتصاد و بازار، ضرورت اقتصاد مقاومتی است… اقتصاد باید به گونه‌یی سامان گیرد که به جای شکل‌گیری انحصارها و محدودیتها، میدان برای فعالیت همگان باز شود تا اقتصاد هر چه بیشتر به سمت رقابتی شدن حرکت کند». معنی واضح این سخنان، در یک کلام، کوتاه کردن دست  سپاه پاسداران  است.

اما ببینیم حرف و تفسیر باند  ولی‌فقیه ارتجاع  از «اقتصاد مقاومتی» چیست؟ در این رابطه نگاهی به برخی اظهارات و تفسیرهای این باند خالی از فایده نیست.

آخوند احمد خاتمی امام جمعه خامنه‌ای در تهران: «اقتصاد مقاومتی، مال امسال نیست. چند سال است که آقا دارد مطرح می‌کند، مدتی گذشت به امید به برجام، که برجام بالاخره چه می‌شود، یک گشایشی به روی ما ایجاد بشود و امید به بیرون بود. قدری «اقتصاد مقاومتی» زمین ماند. وقتی می‌گویم «قدر» دقیق دارم تعبیر می‌کنم، یعنی شعارش بحمدالله فت و فراوان داده شده…» (نماز جمعه تهران ـ 6اسفند 95).

عماد افروغ از مهره‌های باند ولی‌فقیه: «بحث «اقتصاد مقاومتی» با انقلاب اسلامی‌گره خورده است و یک رابطه ذاتی با آن دارد… اگر کسی این مسأله را درک نکند و توسعه درون‌زا را نفهمد، انقلاب را نفهمیده است… البته بماند که در خود «اقتصاد مقاومتی» هم هنوز بوی نفت به مشام می‌رسد» (سایت نیروی تروریستی قدس ـ 6اسفند95).

رحیم‌پور ازغدی از مهره‌های باند ولی‌فقیه: « «اقتصاد مقاومتی» یعنی اقتصاد کشور شکننده نباشد و فرمان آن دست خارج نباشد و معطوف به منافع ملی ما باشد و رو به رشد باشد» (سایت نیروی تروریستی قدس ـ 6اسفند95).

با این قبیل اظهارنظرها که طی همین چند روز اخیر از جانب مهره‌ها و ایادی باند ولی‌فقیه گفته شده، می‌توان کتاب قطوری فراهم کرد. اما بجز حرفهای کلی، کشدار و شعاری هیچ چیز بیش از اینها که اشاره شد، به دست نخواهد آمد. البته «اقتصاد مقاومتی» از اول هم چیزی جدی نبود که برای حل یک مسأله مشخص و درمان اقتصاد در هم شکسته کشور عنوان شده باشد؛ اساساً یک مانور تبلیغاتی در قبال معضل و بحرانی بود که رژیم ولایت‌فقیه به هیچ‌وجه قادر نیست به آن پاسخ دهد.

یاوه «اقتصاد مقاومتی» اولین بار در شهریور89 توسط خلیفة ارتجاع علی خامنه‌ای مطرح شد و با آن که درباره آن انبوهی کاغذ و صفحه سیاه شد اما تازه بعد از 3سال، در تاریخ 30بهمن 92، سندی تحت عنوان «سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی» تدوین گردید و توسط خامنه‌ای ابلاغ شد. این متن 24ماده‌یی، در واقع جوالی است که عمده آن تشکیل شده از کلی‌بافی‌های پوچ و شعارهای توخالی، تا نظراتی ضد و نقیض، از بازگشت به اقتصاد بسته روستایی تحت عنوان «الگوی بومی» تا ارائه الگوی اقتصاد سرمایه‌داری از نوع لیبرالی و غیره

به‌عنوان نمونه در مادة10 این متن، از «تشویق سرمایه‌گذاری خارجی»

در مادة11از «توسعه حوزه عمل مناطق آزاد»

در ماده 13، از «مشارکت دادن بخش خصوصی در فروش» نفت و گاز سخن گفته شده است. که کاملاً باب طبع باندهای غارتگر وابسته‌گرا و جناح رفسنجانی روحانی است. جالب این‌که در مقدمه این متن هم گفته شده که «سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی» «پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام» (یعنی رفسنجانی) تهیه شده است. نکته جالبتر این‌که متن کذایی تا آنجا که به مطرح کردن الگوی سرمایه‌داری برمی‌گردد، نسبتاً روشن است. اما آنجا که سعی می‌کند رنگ و لعاب به‌اصطلاح اسلامی و به‌اصطلاح ضداستکباری به آن بزند، از کلی‌گویی‌های بی‌محتوا و شعارهای پوچ سر در می‌آورد، مانند:

«سیاستهای کلی «اقتصاد مقاومتی» با رویکردی جهادی، انعطاف پذیر، فرصت ساز، مولد، درونزا، پیشرو و برونگرا».

«پیشتازی اقتصاد دانش بنیان، پیاده‌سازی و اجرای نقشه جامع علمی کشور… و ساماندهی نظام ملی نوآوری به‌منظور ارتقاء جایگاه جهانی کشور».

«افزایش تولید داخلی نهاد‌ها و کالاهای اساسی (به‌ویژه در اقلام وارداتی) ».

و

اکنون که خامنه‌ای و باندش، دولت روحانی را به‌خاطر عملی نکردن «اقتصاد مقاومتی» زیر ضرب گرفته‌اند، به این منظور است که:

اولاً، جوابی و توجیهی در قبال این وضعیت فلاکت‌بار اقتصادی و این فضای انفجاری جامعه داشته باشند.

ثانیاً خود را از مسئولیت این وضعیت مبرا جلوه دهند و تمام گناه را به گردن دولت حسن روحانی و باند او بیندازند و وانمود کنند که این وضعیت به‌دلیل آن که به «اقتصاد مقاومتی» عمل نشده، پیش آمده است.

اما به‌طور واقعی دعوای «اقتصاد مقاومتی» نه یک دعوای نظری، بلکه دعوای دو باند بر سر سهم از غارت و چپاول است. باند علی خامنه‌ای می‌خواهد که سپاه پاسداران و بیت خودش هم‌چنان همه منابع اقتصادی کشور را در قبضه خود داشته باشد؛ اما باند رقیب سهم خود را طلب می‌کند و می‌خواهد پای سرمایه‌گذاران خارجی را به اقتصاد کشور باز کنند.

سؤال این است که جنگ و دعوای دو باند به کدام سمت روان است؟ به سمت تقسیم قدرت و منابع غارت، یا به سمت جنگ و جدال بیشتر؟

واقعیت این است که دعوا بر سر «اقتصاد مقاومتی» تا وقتی رژیم دو سره است هیچ سرانجامی ندارد؛ چرا که جنگ بر سر «اقتصاد مقاومتی» در واقع یک شعبه و یک شاخه از جنگ هژمونی است و تا این جنگ به فرجام نرسد، هر گونه راه‌حل اقتصادی و از جمله جنگ بر سر خط‌مشی اقتصادی، ادامه خواهد داشت.

اما به فرض، حتی اگر یک باند بتواند فارغ از مزاحمتها و سنگ‌اندازیهای طرف مقابل، خط خودش را پیش ببرد، باز هم این بن‌بست نخواهد شکست!

بن‌بست مطلق راه ولی‌فقیه کاملاً واضح است؛ چرا که به‌خاطر همین بن‌بست بود که خلیفة ارتجاع زانو زد و به زهر اتمی و برجام تن داد. باند رفسنجانی روحانی هم با امید بستن به سرمایه‌گذاری خارجی به‌دنبال سراب است و تجربه چند ماه اخیر نیز، همین واقعیت را نشان می‌دهد و گویای آن است که از برجام هیچ آبی برای سر و سامان داد به وضعیت اقتصادی گرم نشده و نخواهد شد.

چشم‌انداز هم‌چنان ادامه بن‌بست و هر چه تنگتر شدن آن از یک سو و عمیق‌تر شدن هر چه بیشتر شکاف میان دو باند در رأس حاکمیت است.

خامنه ای وباند خامنه ای وابراز وحشت از اظهارات شهریار زرشناس که گفت برجام 2یعنی یعنی تغییرتوازن قوای کشور


لینک به منبع
 یک مهره باند خامنه‌ای در دانشگاه با ابراز وحشت از اقدامات باند  هاشمی رفسنجانی  و  حسن روحانی گفت: «’برجام ۲’ اسم رمز باج‌خواهی از نظام است، از نتایج انتخابات مجلس تهران تلقی توان تغییر در حاکمیت را کرده‌اند. آشتی ملی را برای بازگرداندن جریان فتنه به فضای سیاسی کشور طرح می‌کنند
 ترجمه این پروژه به زبان سیاست یعنی تغییر توازن قوا در نظام سیاسی کشور و تغییر توازن قوا در نظام سیاسی کشور یعنی همان حرکت در مسیر استحاله، منتهی استحاله با جهت‌گیری نئولیبرالیسم و البته برای این‌که این کار عملی شود نیاز دارد که فعالیت خود را از یک نقطه آغازی شروع کنند و آن نقطه در شرایط کنونی بازگذاشتن میدان برای سران فتنه و فضاسازی برای فعال شدن آنهاست».
شهریار زرشناس مهره باند خامنه‌ای که سایت حکومتی جهان نیوز وی را استاد دانشگاه معرفی کرده است، در ادامه ضمن حمله به حسن روحانی با اشاره به شکاف در رأس نظام گفته است: «به نظر می‌رسد که حرکات رئیس‌جمهور به‌ویژه در دو سخنرانی مهم در اواخر سال گذشته یعنی نشست خبری و حضور در جمع مردم یزد، دارای همسویی با این پروژه است. بدنه سیاسی و لجستیکی که امروز تلاش می‌کند گاهی نام اعتدال و گاهی نام اصلاحات را به خود بچسباند، یک جریان استحاله طلب است که خواه نا خواه به‌دنبال تغییر در اساس نظام است».
وی ضمن هشدار باند خامنه‌ای و با یادآوری اظهارات ولی‌فقیه ارتجاع در مورد نفوذ افزود: «این جریان تلاش می‌کند با نظام جهانی ارتباط برقرار کنند تا از طریق همسو شدن با نظام جهانی و به تعبیر دقیق‌تر هضم شدن در هاضمه استکبار جهانی، تغییرات در ساخت سیاسی قدرت ایران به وجود بیاورد و این پروژه‌یی است که در سخنرانی‌های افراد اصلی این جریان علنی بیان می‌شود، چیزی که از سخنان و نوشته‌های ’سریع القلم’ و دیگر افراد منتسب به این جریان مشخص است و حالا بعد از انتخابات مجلس هم بخش دیگری از این پروژه باید اجرایی شود و آن وجه این است که می‌خواهند میدان را برای فتنه و فتنه‌گرها و استحاله طلب‌ها و نئولیبرال‌ها به‌صورت گسترده باز کنند و برای این‌که این مسأله اجرایی شود باید تغییراتی در فضای سیاسی ایجاد شود. بحث آشتی ملی تکرار همان وحدت ملی آنها است حرفهایی که در نماز جمعه 26 تیر سال 88 هم می‌گفتند. البته کل این حرفها یعنی این‌که گویی اولاً جناح انقلابی به‌دنبال دور زدن نظام است و ثانیاً این‌که گویی قرار است که به یک راه‌حل مشترکی با ضدانقلاب برسیم و به قول اینها آشتی کنیم و انگار نه انگار که کوتایی شکست خورده و عده‌یی فتنه‌گر هستند. لذا برجام 2 و آشتی ملی و این سخنانی که امروز از زبان این جریان بیان می‌شود یعنی بازگشت جریان فتنه به سطح اول فضای سیاسی کشور و نادیده گرفتن تمام خساراتی که آنها به کشور وارد کرده‌اند».
 زرشناس در پایان به باند خامنه‌ای در مورد غفلت از جلوگیری از این جریان هشدار داده و گفته است: «اگر جناح انقلابی ‌پاسخی به این رفتار ندهد و طراوتی نشان ندهد و قاطعیتی به خرج ندهد و واقعاً جلوی این رفتار را نگیرد این روند باج‌خواهی‌ها از نظام و انقلاب استمرار پیدا خواهد کرد و فزاینده خواهد شد و واقعاً ممکن است موجب تحولات مهمی هم بشود».

خامنه ای وابتر شدن استراتزی بخصوص عمق استراتژی در سوریه - علی خرم: روسیه سر ما کلاه گذاشت و استراتژی ما در سوریه شکست خورد

خامنه ای وابتر شدن استرتزی بخصوص عمق استراتژی در سوریه - علی خرم: روسیه سر ما کلاه گذاشت و استراتژی ما در سوریه شکست خورد

علی خرم، نماینده اسبق رژیم ملایان در مقر اروپایی سازمان ملل در مصاحبه با رسانه های حکومتی، با اذعان به شکست استراتژی رژیم در سوریه گفت: تمام تلاش روسیه در سوریه برای این بود که رابطه خود با آمریکا را بهبود ببخشد و مشکلاتی که با این کشور در اوکراین داشت را حل کند. روسیه در حال حاضر هم در حال معامله با آمریکاست و هرجا لازم باشد سر ایران کلاه می ‌گذارد.
وی افزود: رفتار روسیه باعث شد تا به نوعی نقش منطقه‌ ای ایران که در حال تقویت شدن بود رو به افول برود. ایران به ‌دنبال حفظ تمامیت ارضی سوریه بود اما با رفتار روسیه و دیگر کشورها، این استراتژی ایران ابتر ماند. 
الان عربستان و ترکیه از این رفتار روسیه خوشحال هستند. آنها حتی می‌توانند بر سر میز مذاکره رفتن بشار اسد را جا بیندازند. و می‌شود گفت آنها فعلا برنده بازی سوریه هستند.

خامنه ای ابوداعش ابراز خوشحالی میکند وقتی داعش در بلژیک جنایت میکند


لینک به منبع


انفجارهای تروریستی روز سه‌شنبه سوم فروردین در بروکسل که به کشته و مجروح شدن بیش از 300تن منجر شد، وجدان بشری در سراسر جهان را تکان داد، اما واکنش رژیم آخوندی نسبت به این فاجعه متفاوت بود. درست مشابه واکنش رژیم در قبال حوادث تروریستی 6ماه پیش پاریس و کشتار بیش از یکصد تن از مردم بیگناه؛ آنجا هم دیکتاتوری تروریستی آخوندها و دستگاه تبلیغاتی‌اش ابراز شادمانی می‌کردند و می‌گفتند خوبتان شد؟! به این‌صورت می‌خواستند به دولت فرانسه بفهمانند که این نتیجه سیاست خاورمیانه‌ای آنها علیه رژیم است. اکنون با قضایای تروریستی بروکسل این واکنشها دوباره تکرار شده است. چند نمونه از این واکنشها که در زیر آمده است را نگاه کنید:

«مردم بروکسل امروز چند ساعتی ترس و وحشت مردم سوریه را که در 5سال گذشته با دخالت سیاستمدارانشان به وجود آمده احساس کردند» (تلویزیون رژیم ـ 3فروردین 95).

تلویزیون رژیم در گزارش خبری دیگری بر روی تصویر خانم موگرینی مسئول روابط خارجی اتحادیه اروپا که در حال تأثر و گریستن بود، گفت: «اشک تمساح یا واقعاً درک خطر تروریسم؟!… اروپاییها 5سالی است که چشم خود را بر هر گونه جنایت تروریستها در سوریه و عراق بسته‌اند. آنها نشان داده‌اند که قائل به تروریسم خوب و بد و انسانهای درجه یک و دو هستند. سخنان چند روز گذشته رئیس هیأت اعزامی دولت سوریه به مذاکرات صلح ژنو در این زمینه قابل‌توجه است. بشار جعفری می‌گوید برخی کشورها و حتی برخی از اعضای شورای امنیت از تروریستها حمایت و آنها را تقسیم‌بندی می‌کنند… وزیر کشور بلژیک می‌گوید آنها این حجم از عملیات تروریستی را هرگز پیش‌بینی نمی‌کردند، این یعنی این‌که اروپاییها در صورت داشتن صداقت، از توان امنیت خود به حد کافی برخوردار نیستند… به نظر می‌رسد اینها از یک موضوع اصلی غفلت کردند… آن چیزی که مسلم است این است که اینها بادی را کاشتند و الآن دارند توفان درو می‌کنند» (تلویزیون رژیم ـ 4فروردین 95).

می‌بینید که با چه وقاحتی، تأثر اروپاییها را اشک تمساح تلقی می‌کند، جنایت و همدستی خود در کشتار 400هزار تن از مردم سوریه را جنگ علیه تروریسم قلمداد می‌کند و به اروپاییها می‌گوید دلیل این حوادث، مواضع شما علیه رژیم بشار اسد یعنی علیه رژیم آخوندی است و سپس تهدید می‌کند که دیدید قادر به حفظ امنیت خودتان نیستید؟ خوبتان شد؟! باد کاشتید، حالا توفان درو کنید!

تحلیلگران رژیم هم همین حرفها را با شرح و بسط بیشتری تکرار می‌کنند. یکی از آنها به نام حسن رویوران که از او به‌عنوان کارشناس مسائل خاورمیانه نام برده شده می‌گوید: «متأسفانه غربیها از این موج تروریسم، به امید براندازی نظام در سوریه حمایت کردند ولی همین تروریسم کور به اروپا، ترکیه و عربستان برگشته است. این نشان می‌دهد که این پدیده تا چه حد خطرناک است و کسانی که روی این پدیده سرمایه‌گذاری کردند، کاملاً درک می‌کنند که مواضع کشورهایی مثل ایران که می‌گفت این پدیده، پدیده‌یی کور و غیراخلاقی است و ممکن است همین کشورهایی که حامی آن هستند را تهدید کند، الآن اتفاق افتاده است… چه کسی این پدیده را به وجود آورده، امکانات داده، مرز داده، راه داده، آموزش نظامی داده و مسلح کرده است؟ اینها همه سوالهایی هستندکه کشورهای غربی و حامیانش و متحدان منطقه‌یی آنها باید پاسخ بدهند. به‌دلیل این‌که این مسأله توسط آنها اتفاق افتاده؛ اینها اکثراً به ترکیه آمدند، با نظارت سازمان امنیت ترکیه به سوریه منتقل شدند، در خاک ترکیه آموزش نظامی دیدند، سلاح در اختیار آنها قرار گرفته و بعد وارد سوریه شدند» (تلویزیون رژیم ـ 4فروردین 95).

می‌بینید؟ همان شیوه همیشگی رژیم که جنایتها و تبهکاریهای خود را به این و آن نسبت می‌دهد، اما این شگرد را یک تحلیلگر دیگر حکومتی به نام دهقان فیروزآبادی به اوج می‌رساند و در همین برنامه می‌گوید: «یکی از تأثیرات بسیار مهمی که شاید در پشت این موضوع وجود دارد ایجاد یک فضای امنیتی در اروپاست. یعنی از خود این موضوع استفاده کنند و تحت عنوان این‌که باید برای مبارزه با تروریسم سخت بگیریم، مسلمانانی را که 3نسل است در اروپا زندگی می‌کنند تحت فشار قرار بدهند، قوانین مهاجرت را بسیار سخت بگیرند و… روی اینها فشار بیاورند».

می‌بینید که به شیوه همیشگی رژیم، این مزدور هم چگونه با فرمول  خمینی دجال  که «خودشان خودشان را می‌کشند…» خود دولت بلژیک را عامل این کشتار معرفی می‌کند. این همان صنعتی است که رژیم در آن استاد است و تجارب زیادی از انفجار حرم امام رضا تا انفجار حرم و گنبد دو امام شیعه در سامرا و بسیاری جنایتهای دیگر در چنته دارد.

این واکنشهای رذیلانه و ضدبشری از طرف دیگر دق دل خالی کردن آخوندها به‌خاطر شکست مفتضحانه‌شان در سوریه هم هست، اما ضمناً نشان می‌دهد که این دنیا چقدر قانونمند است و رژیمی با این همه توطئه و جنایت، اکنون در چه نقطه حضیضی قرار گرفته است که تا سرازیر شدن به سرنگونی یک قدم بیشتر فاصله ندارد.

چرا اصل ولایت‌فقیه مورد نفرت مردم است؟



«مرگ بر اصل ولایت‌فقیه!»، این شعار را ایرانیان پشتیبان مقاومت و مردم در هر قیام و خروشی تکرار می‌کنند.

اما راستی چرا؟ چرا این اصل مورد نفرت مردم است؟ مگر ولایت‌فقیه چه کارکردی داشته است؟ این گفتار پاسخی است به این چرایی!

اما برای جواب دادن به این پرسش، خوشبختانه نیاز به استدلال طولانی و آوردن اسناد و مدارک نیست. چون پاسدارانی که در حاکمیت ولایت‌فقیه استاد می‌شوند، در سخنرانیهایشان به صراحت علت این شعار، و ماهیت ولایت‌فقیه را بیان می‌کنند! (اگر این مطلب را بخوانید دیگر به استاد شدن پاسدارها اعتراض نمی‌کنید) این عبارت زیر را بخوانید:

«استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی گفت: اگر اصل ولایت فقیه نبود، بافت و ذات مذهبی جمهوری اسلامی نبود، اگر هویت دینی و تاریخی مردم نبود همه‌چیز مهیای یک طغیان بود، این عوامل مانع از شکل‌گیری یک حرکت اجتماعی در راستی حقوق حقه اقتصادی مردم می‌شوند». (عماد افروغ خبرگزاری نیروی تروریستی قدس تسنیم 6فروردین95‌ )

اگر بر اساس برهان خلف، در این بند بالا دقت کنید، جواب سؤال این مقاله را گرفته‌اید: می‌گوید: اصل ولایت‌فقیه مانع اصلی شکل‌گیری حرکت اجتماعی در راستای حقوق حقه‌ی اقتصادی مردم شده است!

تشکر دیگری هم به همین استاد دانشگاه! بدهکارید! چون در ادامه سخنرانی‌اش، حرکت اجتماعی در راستای حقوق مردم را هم معنی کرده است؟

او که با فرهنگ دجالانه‌ی نظام آخوندی صحبت می‌کند، و اسم دجالیت و سرکوبگری و نهادهای ترور و قتل‌عام و شکنجه و دار را گذاشته است «اخلاق و معنویت» و دارد نسبت به قیام و طغیان عمومی علیه نظام ولایت‌فقیه هشدار می‌دهد می‌گوید به صراحت معنای حرکت اجتماعی را با عبارت طغیان بیان می‌کند. بخوانید:

«وقتی مردم ببینند که به اخلاق و معنویت هم توجه نمی‌شود و این‌ها تنها ابزار کلاه برداری هستند، طبیعی است که ممکن است به یک‌باره طغیان کنند. شما نمی‌توانید به کسی چک سفید امضا بدهید.»

سومین تشکر را از او باید کرد که در باز کردن همه‌ی واقعیاتی که سالهاست مقاومت ایران و مردم می‌گویند، یکی به یکی پیش می‌رود. مثلاً اگر شما بپرسید که این ولایت‌فقیه تا کی می‌تواند جلوی طغیان مردم را بگیرد، خودش با نگرانی می‌پرسد: «اما سؤال ین است که تا کی می‌توانیم ضمانت بدهیم که هیچ وقت این اتفاق رخ ندهد».

یعنی می‌گوید که هیچ تضمینی نمی‌شود داد که این طغیان اتفاق نیفتد.

به این تشکرها باید یک تشکر دیگر هم اضافه کرد، چون سود حرف مفت آخوندی را برای این نظام به‌خوبی بیان کرده و به ریا و تظاهر و دروغ و فریبی که طی این چهاردهه کار همه‌ی عوامل این رژیم ولایت‌فقیه بوده اعتراف می‌کند: «متأسفانه برخی در این مملکت عادت کرده‌اند که تنها حرف بزنند و حرف برایشان نان و نوا و منزلت و قدرت داشته باشد و این مسأله ریشه در تظاهر و ریا دارد که توان جولان فوق‌العاده‌یی دارد».

واقعا همه حرفهای این پاسداراستاد، (با پوزش از استادان واقعی) راست است. مگر خمینی از همان روز اول در پاریس با حرف (قول دروغ) به نان و نوای سرقت انقلاب نرسید. مگر وقتی گفت جمهوری اسلامی و منظورش خلافت استبدادی خونریز بود این تظاهر و ریا نبود؟

مثلاً به همین جمله او نگاه کنید که چگونه با ماهیت کارهای همین  حسن روحانی  و قبل از او احمدی‌نژاد (و البته همه شان) مطابقت دارد:

«همه هنر ما ین است که تند تند سیاستهایی را تنظیم می‌کنیم که هیچ ربطی با نیازهای روزمره و واقعی مردم ندارد»

نگارنده دو توصیه دارد:

1ـ خبرگزاری نیروی تروریستی قدس بیشتر با این قبیل استادان! مصاحبه کند

2ـ خوانندگان هم این گفتگو را بخوانند. چون بهتر از این نمی‌شد کار مقاومت ایران را در بیان عملکرد ولایت خونریز استبدادی در سرکوب مردم ایران بیان کرد.

خامنه ای وپیام نوروزی سران نظام یا دجالیت و فریبکاری؛ کینه‌کشی، رو کردن دست حریف و خلاصه خالی کردن زیر پای یکدیگر

خامنه ای وپیام نوروزی سران نظام یا دجالیت و فریبکاری؛ کینه‌کشی، رو کردن دست حریف و خلاصه خالی کردن زیر پای یکدیگر
لینک به منبع



سخنرانی‌های تحویل سال و پیام‌های نوروزی معمولاً در جوهر خود، خبر از حیاتی تازه و جوشش و جوانه‌زدن همه خوبی‌ها دارند و از دوستی، سرزندگی و شادابی در سال جدید حکایت می‌کنند. فراخوانهایی برای عشق به هم‌نوع و مردم‌دوستی همراه با بهترین آرزوها و دعوت به گذشت و مدارا.
اما نگاهی بیندازیم به پیام‌های نوروزی سردمداران حکومت آخوندی، از علی خامنه‌ای، ولی‌فقیه درهم شکسته ولایت گرفته تا آخوند شیاد،  حسن روحانی  و تا آخوند رفسنجانی. تنها چیزی که در پیام آنها وجود ندارد، همین ارزشهای انسانی و تنها چیزی که البته موج می‌زند، دجالیت و فریبکاری؛ کینه‌کشی، رو کردن دست حریف و خلاصه خالی کردن زیر پای یکدیگر. با نگاهی کوتاه به برخی از جملات و عبارات این آخوندهای پر نیرنگ و ریا، تنها گوشه‌یی از عمق فساد و گرگ‌دعواهای آنها روشن می‌شود و به نظر می‌رسد خالی از هر گونه توضیح و تفسیر و در یک کلام «بدون شرح» باشد:
آخوند روحانی: «… آنچه در سالهای گذشته از دید جهانیان، بهانه‌یی برای تهدید علیه ملت ایران بود، یعنی فعالیت هسته‌ای، تبدیل شد به نمادی برای همکاری ملت‌های جهان…». (از پیام نوروزی آخوند روحانی)
آخوند خامنه‌ای: «… در همین توافق اخیر هسته‌یی هم، … وزیر خارجه ما به بنده گفت ما این‌جا را دیگه نتوانستیم، این خط قرمز را نتوانستیم حفظ کنیم… اینها می‌خواهند این را به‌صورت یک گفتمانی در بین نخبگان جامعه ترویج کنند…». (از پیام نوروزی خامنه)
آخوند روحانی: «… تحریم‌های بانکی، مالی، پولی، نفتی، پتروشیمی، بیمه، حمل و نقل و همه تحریم‌های هسته‌یی برداشته شد…». (از پیام نوروزی آخوند روحانی)
خامنه‌ای: «… در قضیه 5+1 و مسأله هسته‌یی، در همین قضیه هم آمریکاییها به آنچه وعده داده بودند عمل نکردند، کاری که باید می‌کردند انجام ندادند…». (از پیام نوروزی خامنه)
آخوند روحانی: «… مردم برجام دو را در 7اسفند سال گذشته کلیـد زدند. برجام دو همان اقدام مشترک ملی در داخل کشور است…». (از پیام نوروزی آخوند روحانی)
آخوند خامنه‌ای: «… در قضیه هسته‌یی توافق شد، این اسمشو گذاشتیم برجام. برجام دیگری در قضایای منطقه، برجام دیگری در قضایای قانون اساسی کشور، برجام دو و سه و چهار و الی غیرذالک… این منطقی است که سعی می‌کنند این منطق را در بین نخبگان جامعه و از سوی نخبگان جامعه به افکار عمومی جامعه منتقل کنند…». (از پیام نوروزی خامنه)
خامنه‌ای: «… ما می‌توانیم با دنبال کردن همین سیاست اقتصاد مقاومتی به‌معنای عملی مسأله، ..... در مقابل تحریم دیگر به خودمان نلرزیم که ما را تحریم خواهند کرد. خوب بکند تحریم. اگر اقتصاد مقاومتی شد، تحریم دشمن تاثیر قابل توجهی نخواهد داشت…». (از پیام نوروزی خامنه)
آخوند روحانی: «… اقتصاد مقاومتی بدون تعامل سازنده با دنیا شدنی نیست. … تقویت و توسعه مناطق آزاد اقتصادی کشور برای جلب سرمایه‌ها و تکنولوژیهای خارجی نقشی حیاتی در موفقیت سیاستهای اقتصاد مقاومتی ایفا می‌کنند…» (از پیام نوروزی آخوند روحانی)
خامنه‌ای: «… درست توجه کنید من توضیح بدهم. حرف آنها این است، من حرف طرف مقابل را بگویم، بعد آنچه را که اقتضای حق و حقیقت است، آن را بیان کنم. طرف مقابل یعنی همان دستگاه تبلیغاتی و فکرساز و جریان ساز، حرفش این است که می‌گوید ایران دارای ظرفیتهای فراوان اقتصادی است، هدف از توافق هسته‌یی این بود که کشور ایران بتواند از این ظرفیتها استفاده کند. خوب این توافق انجام گرفت. لاکن این توافق کافی نیست، مسائل دیگری هم هست، در اونها هم بایستی ملت ایران، دولت ایران، مسئولان ایران، تصمیم بگیرند و اقدام بکنند…». (از پیام نوروزی خامنه)
آخوند رفسنجانی: «… سال۹۴، سال شما بود که هم با برجام به دنیا گفتید در پی تعامل هستید و از جنگ گریزانید و هم با رأی خود نشان دادید که روحانیت، بی‌مردم هم‌چون پر کاهی حتی توان حفظ خود را هم نمی‌یابد…». (از پیام نوروزی رفسنجانی)
یک ضرب‌المثل چینی می‌گوید: «اگر می‌خواهی به اسرار کسی پی ببری، از همسایگانش سؤال کن». حالا این حکایت بیت عنکبوتی  ولی‌فقیه ارتجاع  و سایر همپالکی‌ها و همسایگانش در بازار مکاره‌ی خلافت آخوندی است که در برابر سؤال و بازخواست بزرگ مردم به جان آمده، این‌چنین یکدیگر را می‌درند و به سخره می‌گیرند تا بیش از پیش ماهیت متعفن خود را برملا می‌کنند. آری، این ترس از رعد و برق سهمگین و آتشین آسمان غمزده میهن و ترس از انفجار بزرگ باروت خشم مردم و هراس از غرش مجاهدانش است که باندهای رژیم را این‌چنین به جان یکدیگر انداخته است.
ایران، این زیباترین میهن باستانی، فقط یک پیام و فقط یک پیام نوروزی دارد و آن هم «پیام و سرود مقاومت و قیام برای سرنگونی رژیم دجال و ستمگر آخوندی به دست مردم قهرمان و فرزندان مجاهدش است». پیام و غزل عشق و آبادانی در بهاران بزرگ آزادی.