محدثين: روحاني با سه گزينه سخت روبهروست كه يكي از ديگري
تلختر است
باز نشر مصاحبه اي مهم بخاطر شرايط كه در آن هستيم
ايلاف- 18/5/92
اسامه مهدي
يك رهبر
ايراني مخالف گفت كه رياستجمهوري روحاني با 3 معضل خطير مربوط به پرونده اتمي و
آزاديهاي عمومي و روابط منطقه اي و بينالمللي مواجه است، و هر تصميمي كه در رابطه
با هريك از اينها اتخاذ كند با قيام مردمي خطراتي براي رژيم اش خواهد داشت كه در
حال حاضر در پارامترهاي گسترش آن براي سرنگوني وي و وليفقيه مجسم ميشود.
پاريس: محمد محدثين رئيس كميسيون روابط خارجي شوراي ملي مقاومت ايران در مصاحبه اي
با ايلاف در مقر اين شورا در حومه پاريس تأكيد كرد كه هر تصميمي در رابطه با هر يك
از پروندههايي كه در حال حاضر رژيم ايران با آن مواجه است ممكن است قيام مردمي
عليه رژيم را شعلهور كند، و سقوط بشار اسد جرقهاي قوي را شكل خواهد داد كه شعلهور
شدن اين قيام را تضمين ميكند، كما اينكه بحران اقتصادي خفهكننده كه بعد از
تشديد تحريمها شدت خواهد يافت يكي از اين جرقهها را شكل خواهد داد، و همچنين
موضع در قبال پروژه اتمي، و اينجا نقش اپوزيسيون ايران و بهخصوص سازمان مجاهدين
خلق ايران براي شعلهور كردن جرقه انفجار بارز ميشود، در اينجا اين مصاحبه آورده
ميشود:
آينده
ايران را با رياستجمهوري روحاني چگونه ميبينيد؟
_
فكر نميكنم هيچ تغييري در هيچ زمينه زندگي در ايران و مواضع او در قبال قضاياي
منطقه اي و بينالمللي در دوره رياستجمهوري روحاني بهوجود بيايد زيرا با وجود
وليفقيه هيچ نقشي براي رئيسجمهور وجود ندارد و نقش روحاني مثل نقش هيچ رئيسجمهور
ديگري در جهان نيست، زيرا همه اختيارات عالي و مهم در دست وليفقيه است، كه
فرمانده كل نيروهاي مسلح است، و اوست كه فرماندهان نظامي و مسئولان قوه قضاييه را
تعيين ميكند، و همچنين مديران راديو و تلويزيون، يعني همه مراكز قدرت و نقاط
كليدي دولت نه در دست رئيسجمهور بلكه در دست خامنهاي است.
مهمترين
مشكلاتي كه رياستجمهوري روحاني در ايران با آن روبهروست كدام است؟
روحاني
با 3 پرونده خطير مواجه است كه اولي پرونده سركوب آزاديها و محدوديت آزادي بيان، و
بعدي پرونده اتمي و بعدي پرونده سياست خارجي در دو بعد منطقه اي و بينالمللي است،
بهخصوص نقش ايران در عراق و سوريه و لبنان و يمن و بحرين. ولي روحاني قادر نخواهد
بود تصميمات نهايي اتخاذ كند زيرا نخها در بين انگشتان خامنهاي است.
پرونده
آزاديها و سركوب آنها در دست ارگان امنيتي و وزارت كشور و اطلاعات است، و قانون
اساسي اين ارگانها را موظف ميكند كه گزارشات خود را به وليفقيه بدهند و نه رئيسجمهور.
همين وضعيت هم در مورد پرونده اتمي و سياست خارجي بهخصوص در مورد رابطه با آمريكا
هست و مذاكرهكننده ايراني توسط وليفقيه توجيه ميشود و دستوراتش را از او ميگيرد.
اينكه
غربيها رواج ميدهند كه روحاني يك رئيسجمهور اصلاحطلب است را چگونه ميبينيد؟
روحاني
جزئي از اين رژيم ميباشد اگر نگوييم پسرش است و بهمين دليل توانست منصب رياست
جهوري را اشغال كند والا شوراي نگهبان اسمش را از كاندايداي رياستجمهوري حذف ميكرد.
روحاني در جنگ ايران و عراق كه بين سالهاي 1980 تا 1988 جريان داشت عضو شوراي دفاع
و جنگ بود و يكي از ستونهاي سيستم جنگي رژيم تا روز آخر جنگ بود، كما اينكه
دبيركل شوراي عالي امنيت ملي بود.
طي
قيام مردمي در سال 2009 او كسي بود كه به نيابت از اين شورا اعلام كرد كه قيام را
نابود خواهد كرد كما اينكه او كسي بود كه اعلام كرد ايران توانست غرب را در رابطه
با پرونده اتمي بفريبد، و اين همان نيرنگهايي است كه در پرونده روابط ايران با
كشورهاي عربي اعمال كرد. از اينرو ميتوان تأكيد كرد كه در رابطه با سياستهاي
رژيم حاكم هيچ تغييري وجود ندارد حتي وزيران جديدي كه روحاني دو روز پيش تعيين
آنها را اعلام كرد از نفرات حاكميت و مجري سياستها و اهداف آن ميباشند.
روحاني
يكي از 6 كانديدايي بود كه شوراي نگهبان او را تأييد كرد، و عليرغم اينكه خامنهاي
جليلي را بر او ترجيح ميداد ولي روحاني را بهعنوان كانديداي اصلاحطلب قبول كرد
تا مانع از تكرار قيام سال 2009 بشود چرا كه تكرار قيام اين بار به سرنگوني رژيم
راه ميبرد. سپس وليفقيه در همان مرحله اول انتخابات پيروزي روحاني را اعلام نمود
و از تكرار انتخابات بين دو كانديداي پيروز اول و دوم اجتناب ورزيد، زيرا باعث
انفجار قيام ميشد كه رژيم از آن وحشت دارد چرا كه اگر رقابت بين جليلي و روحاني
جريان پيدا ميكرد در بنيان رژيم شكافي بهوجود ميآمد كه مخالفان خواهند توانست با
نفوذ از طريق آن مردم را بر عليه رژيم به حركت در بياورند. و ما در سازمان مجاهدين
خلق براي چنين وضعيتي آماده بوديم، و از اينرو خامنهاي را ترس فرا گرفت و مانع
شد تا انتخابات را دومرحلهاي كند در نتيجه به سرعت پيروزي روحاني را اعلام كرد.
تا چه
زمان امكان دارد كه اين نگرانيها و مانورهاي رژيم تهران بهعنوان تشويق كنندههايي
براي شعلهور شدن قيام جديد باشد؟
شرايطي
كه روند انتخابات رياستجمهوري را همراهي ميكرد نيروي انفجاري اجتماعي را ذخيره
كرد و فشار روي مردم را تشديد كرد كه مانند آتشفشاني در برابر حاكمان تهران منفجر
خواهد شد كه بزرگتر و خطرناكتر از گذشته خواهد بود، موضوعي كه خامنهاي را در
تنگناي خطيري قرار داد چرا كه نخواهد توانست از اين انفجار براي مدت طولاني ممانعت
بهعمل آورد، به چند دليل: اينكه رژيم با معضل تصميمگيريهاي گريز ناپذيري مواجه
است كه نميتواند آنها را به تأخير بياندازد خصوصا آنچه به پرونده اتمي مربوط ميشود
و اين موضوعاتي است كه بايد به سرعت تعيين تكيف شود همينطور پرونده سوريه كه بر
پشت رژيم سنگيني ميكند. در مورد پرونده اتمي ديگر زمان مداكرات به پايان رسيده
است و رژيم يا بايد زهر بخورد و از اين پروژه دست بكشد، كه اين منجر به ضربه اي به
رژيم در موضوعي كه سالها مشغول تجارت با آن بود خواهد شد، امري كه انفجاري مردمي
بهوجود خواهد آورد كه رژيم را از داخل سرنگون ميكند، كما اينكه وليفقيه ساقط
خواهد شد چرا كه رژيم بر نهادهاي محكمي تكيه ندارد بلكه بر سپاه پاسداران و وليفقيه
متكي است و نيروي پاسداران نيز بر اين وليفقيه تكيه دارد.
اما
اگر رژيم بر اتمي اصرار ورزد، با تشديد تضاد با غرب مواجه خواهد شد، چيزي كه مردم
ايران را به افزايش رويارويي با رژيم برميانگيزاند بنابراين خامنهاي زمان زيادي
براي انتظار ندارد، و او ناچار از شتاب براي تصميمگيري در اين خصوص است هر چقدر
هم تلخ باشد.
بهنظر
شما چه چيز قيام مردمي را در ايران شعلهور ميكند: پرونده اتمي يا نزاعهاي داخل
رژيم يا تحريمهاي اقتصادي يا دخالت در موضوع سوريه يا چه چيز ديگري؟
اولا
روحاني كارش را با تأكيد بر روابط استراتژيك ايران با سوريه و دست نكشيدن از رژيم
سوريه شروع كرد بهصورتيكه در آينده در اين پرونده امكان مانور نخواهد داشت، و
اينجا خطابم به برادران عرب و بهخصوص در عربستان است كه به محتوا و واقعيت مواضع
ايران در قبال موضوعات منطقه توجه كنند و فريب اظهارات حكام ايران را نخورند، آنها
از طريق دخالتهايشان در امور داخلي عراق و لبنان و يمن و بحرين، و طبعاً سوريه نقش
خطرناكي بازي ميكنند. و اعراب بايد يقين داشته باشند كه رژيم ايران بمب اتمي را
براي زدن اسراييل نميخواهد بلكه ميخواهد بهعنوان يك دولت اتمي وارد نظام بينالمللي
شود تا تعادلقوا در منطقه را تغيير دهد تا اينكه امپراطوري موعود ايراني را
تاسيس كند، بهمين دليل اعراب به تعيينتكليف مواضعشان در قبال خطراتي كه ايران
براي حال و آينده آنها شكل ميدهد، فراخوانده ميشوند.
بنابراين
ميتوان گفت هر كدام از دلايلي كه در سؤال اشاره شد ميتواند قيام مردمي عليه رژيم
را شعلهور كند، و سقوط بشار اسد جرقهاي قوي را شكل خواهد داد كه شعلهور شدن اين
قيام را تضمين ميكند، كما اينكه بحران اقتصادي خفهكننده كه بعد از تشديد
تحريمها شدت خواهد يافت يكي از اين جرقهها را شكل خواهد داد، و همچنين موضع در
قبال پروژه اتمي، و اصرار رژيم به اجراي آن منجر به تصادم با غرب خواهد شد و به
انفجار تودهاي تشويق خواهد كرد، و اينجا نقش اپوزيسيون ايران و بهخصوص سازمان
مجاهدين خلق ايران براي شعلهور كردن جرقه انفجار بارز ميشود، همچنين نبايد
فراموش كنيم كه جرقه غيرمنتظره ديگري بهر دليل ديگر ممكن است شعلهور شود، ولي به
قطع و يقين اكنون در ايران جنبشي سرشار و آماده براي قيام وجود دارد كه جز با
پايان دادن به رژيم متوقف نخواهد شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر