۲۳ مهر ۱۴۰۲

تکرار حرف‌های ولی‌فقیه ارتجاع توسط امام جمعه‌های خامنه‌ای با دجالبازیهای جنگ‌افروزانه

 تکرار حرف‌های ولی‌فقیه ارتجاع توسط امام جمعه‌های خامنه‌ای با دجالبازیهای جنگ‌افروزانه

علم‌الهدی - خاتمی - سعیدی - امام جمعه‌های خامنه‌ای در مشهد، تهران و قم
علم‌الهدی - خاتمی - سعیدی - امام جمعه‌های خامنه‌ای در مشهد،
 تهران و قم

امام جمعه‌های خامنه‌ای با تکرار حرف‌های ولی‌فقیه ارتجاع به دجالبازیهای جنگ‌افروزانه در جمعه‌بازارهای ولایت، پرداختند.

آخوند علم‌الهدی پدرزن رئیسی جلاد و امام جمعه خامنه‌ای در مشهد ۲۱ مهر ۱۴۰۲

علم‌الهدی امام جمعه مشهد در خطبه دوم: امروز ما در مقابل یک تهاجم دشمنانه نابکارانه صهیونیست و استکبار جهانی قرار گرفتیم فلسطین صف مقدم است سر خاک ریز اول است.

اولاً طوفان الاقصی یک عملیات نیست یک جنگه. .

اگر رزمندگان فلسطینی از غزه به کرانه باختری برسند و کرانه باختری با غزه هماهنگ و یکسان بشود دیگر اسراییل سقوط کرده است.

اسرائیل بعد از طوفان الاقصی یک فرتوت از کار درآمده ضعیف و ناتوان روبه‌زوال است (تکبیر-مرگ بر منافقین...)

فرمودند مقاومت تازه نفس به میدان آمده است که دشمن را زیر رو خواهد کرد و دشمن را براندازی خواهد کرد و این تحلیل بالاترین تحلیلی است که مقام معظم رهبری داشتند. (تلویزیون آستان رضوی رژیم ۲۱مهر). .

 

آخوند احمد خاتمی امام جمعه خامنه‌ای در تهران ۲۱ مهر ۱۴۰۲

من هم به‌عنوان خطیب جمعه وظیفه‌ای دارم که از این حادثه بزرگ بین‌المللی جهان اسلام از این حادثه‌یی که از اشغال فلسطین تاکنون بی‌نظیر بوده نه کم نظیر سنگ کجا موشک کجا، سنگ کجا پهپاد کجا، سنگ کجا چتر باز کجا، سنگ کجا اسیر گرفتن از صهیونیستها کجا همه چی عوض شده معادله بین‌المللی تغییر کرده هیچ تردیدی نداشته باشید این شرایط قصه را به آن سمت می‌برد که مقام معظم رهبری فرمود اسراییل ۲۵ساله دیگرش را نخواهد دید.

هزار و دویست آدم را کشتید بخواهید به این جنایات ادامه بدهید تردید نداشته باشید سیلی‌های محکم‌تری خواهید خورد.

مقام معظم رهبری فرمود آنچه اتفاق افتاد زلزله ویرانگر و شکست غیرقابل ترمیم بود.

وزیر خارجه آمریکا می‌رود به حمایت از صهیونیستها وزیر خارجه انگلیس می‌رود به حمایت از انگلیس‌ها چرا مرگ بر انگلیس هم نگوییم شما جنایت می‌کنید.

امام راحل عظیم‌الشان فرمود ما انقلابمان را به جهان صادر می‌کنیم اماما برخیز و ببین پیامت به جهان صادر شده

آنچه مایه تأسف هست تحلیل اندک تحلیلگران بی‌بصیرت در داخل است چه جای جلاد و شهید را عوض کردن.

(تلویزیون شبکه خبر رژیم ۲۱مهر)

 

آخوند سعیدی امام جمعه خامنه‌ای در قم ۲۱مهر ۱۴۰۲

امروز امروز اسراییل در سراشیبی سقوط قرار گرفته و همه بدانند که تا چند سال آینده کشوری به نام اسراییل در جغرافیای جهان وجود نخواهد داشت.

 

مکافات آرمان‌شهر حوزوی در آینه‌ٔ جامعهٔ ایران

 مکافات آرمان‌شهر حوزوی در آینه‌ٔ جامعهٔ ایران

سرکوب دانشجویان...
سرکوب دانشجویان...

زنجیره‌ٔ بحرانهای زیستی، حقوقی، مدنی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در حاکمیت فقاهتی، البته که ریشه‌ها و بنیادهای متعدد دارد، اما اساسی‌ترین رشته و ریشه در این زنجیره که باقی از آبشخور آن تغذیه می‌کنند، چیست؟

ناجمهوری ولایت‌مدار آخوندی در تمام عمر خود تلاش کرده است جامعهٔ ایران را تبدیل به آرمان‌شهر مطلوب حوزوی خود کند.

 

این قوم با بهشت برین تراز آرمان‌شهر فکر و تمایل و عقیده‌ٔ خود، مبدع هول‌انگیزترین جنایات فوق تصور بشری شده است؛ چرا که میان میلیون‌ها ایرانی، اندکی با بهشت موعود یک تمامیت‌خواه مذهبی ــ سیاسی همراهی دارند. از این‌رو اکثریتی که با این تمامیت‌خواهیِ حوزوی و ولایی تراز و هم‌سان نیستند، از منظر اتاق فکر آن، شایسته‌ٔ عقوبتی الاهی تعبیر می‌شود.

این قوم که در منتهای دجالیت، خود را نماینده‌ٔ خدا و اسوه‌های دین اسلام قلمداد می‌کند، اعجاب‌ناک‌ترین جنایات فیزیکی، روحی، روانی و اخلاقی علیه شهروندان را برای خود مباح می‌داند و ارتکاب آنها را نزدیک شدن به مدینهٔ فاضله‌ٔ حوزوی ــ ولاییِ خود تعبیر می‌کند.

 

ابعاد جنایات فکری، مادی و عملی در حق اولیه‌ترین نمودهای حقوق‌بشر و حق انتخاب عقیده و مرام، آن‌قدر سنگین، ژرف و گسترده است که بازتاب ناگزیر آن، در درون حکومت هم حد می‌شکند و از زبان و قلم منتقدان دل‌سوز نظام، به خود حاکمیت برمی‌گردد:

«در ایران امروز، برخی بر سر هر مسیری که به قدرت ختم می‌شود، ایستاده و مردمانی را به سرای ایدئولوژیک خود برده و اهلیت و خودیت آنان را با میزان خویش سنجیده و چون نتوانند آنان را هیبت تخت یا تندیس‌های ذهنی خود درآورند، آنان را می‌میرانند» (۱).

 

کارد این‌گونه جنایت‌اندیشی در دانشگاههای ایران تحت عنوان «خالص‌سازی» حتا به استخوان منتقدان نظام هم رسیده است. آن‌قدر که با قیاس با نمودها و مصادیق تاریخیِ آن، با چنین تعبیری توصیف شده است:

«خالص‌سازان، هم‌چون آیشمن به جنایاتی که می‌کنند، نمی‌اندیشند» (۲).

 

مرگ خرد، عقلانیت و انسانیت با کشتن اندیشه آغاز می‌شود. کاری که خمینی با به‌کرسی نشاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی و به خود وجهه‌ٔ قدسیِ نقدناشدنی، فراقانون و فراحقوق دادن در جایگاه سیاسی، به پیروان قسم خورده‌اش تفویض کرد. در پی این تفویض، کارخانه‌ٔ ولایت فقیه مدام «آیشمن» تولید می‌کند و می‌پرورد. بی‌نیازی به خرد، رشد جزمیت و تکثیر «شر» را توجیه و عادی می‌کند.

طی شدن این مسیر به قدمت ۴۵ سال در ساختار و گردونه‌ٔ حاکمیت آخوندی، گرگ نهان در ذات دوگانه‌ٔ خیر و شر آدمی را به درنده‌ٔ فعال و وحشیِ ولایی و عادت به آن تبدیل کرده است. رشد هم‌زیستیِ ولایی و «مدارا با این گرگ» (۳) حتا در نظر این منتقد نظام، یک واقعیت عینی، ملموس و جاری در پوش قدسی‌مآبی، به‌خدمت تصفیه و خالص‌سازی دانشگاهها درآمده است:

«اینان اولیا را هم‌چو خود می‌پندارند، همواره در محل آیند و روند منظرها و نظرها ایستاده‌اند تا با تفکیک خودی از ناخودی، پروژه خالص‌زایی‌/ناخالص‌زدایی خویش را محقق نمایند».

وی سپس هم‌زیستیِ ولایی با «گرگ» را با نقل‌قولی از کتاب «آیشمن و عادی‌سازی شر» نوشته‌ٔ هانا آرنت فیلسوف سیاسی، تصویر می‌کند: «آیشمن تصمیم گرفته بود به کاری که می‌کند فکر نکند».

 

زمان بازگشت‌ناپذیر و مکافات اتودینامیک نهفته در ذات این روند، سرنوشت چنین ساختار و بافت فکری و حکومتی در هیأت نظام تمامیت‌خواه ولایت فقیه شده است. این مکافات را آثار قیام سراسریِ ۱۴۰۱ شتابی بی‌بازگشت بخشیده است. تابلویی به‌وسعت جامعهٔ ایران را بنگرید که این مکافات ناگزیر را در منظر کارشناسان و منتقدان حکومتی هم واضح، آشکار و غیرقابل تردید کرده است:

«اینان نمی‌خواهند به این بیندیشند که زمان‌شان سپری شده و تختشان بشکسته است» (۴).

 

پانوشت:

۱ـ سایت حکومتی اعتماد، محمدرضا تاجیک، ۱۸ مهر ۱۴۰۲

۲ و ۴ـ همان

۳ـ هر که با گرگش مدارا می‌کند خلق و خوی گرگ پیدا می‌کند ــ زنده‌یاد فریدون مشیری

 

برملا شدن «سر مار» جنگ‌افروزی

 برملا شدن «سر مار» جنگ‌افروزی

سخن روز
سخن روز

در ادامهٔ دجالبازیهای رژیم آخوندی در مورد فلسطین، روز جمعه ۲۱مهر، جمعه‌بازارهای ولایت فقیه، شاهد شعبده‌بازی و کارناوالهای جنگ‌افروزیهای این رژیم در بحبوحه کشتار و بمباران و آوارگی صدها هزار نفر از مردم فلسطین بود؛ مردمی که بیش از ۴۰سال خنجر خیانت و جنگ‌افروزی رژیم آخوندی را بر قلب و جانشان احساس کردند و لحظه‌یی از صدور نیش تفرقه و توطئهٔ افعی ولایت علیه آرمان فلسطین آرام نداشتند.

تفرقه اندازی، صدور بحران و جنگ‌افروزی در منطقه همان «مار» سمی و خطرناکی است که بدنه و چنگالهایش را در فلسطین، عراق، سوریه، لبنان، یمن و سایر کشورها پهن کرده اما سرش در بیت‌العنکبوت ولایت فقیه در تهران است. برخی آن را به اژدهای هفت‌سر و برخی به اختاپوسی تشبیه می‌کنند که پس از استقرار استبداد دینی و ارتجاع خمینی در ایران شکل گرفته است؛ هیولایی که البته با کشتار و قتل‌عام مجاهدین و سرکوب و حذف نیروهای آزاد شده در انقلاب ضدسلطنتی بر قدرت انحصاری چنگ انداخت. سپس با زمینه‌سازیها و اصرار بر ادامهٔ ۸ساله جنگ ضدمیهنی با عراق که آن را «نعمت الهی» می‌نامید، سپاه جرار پاسداران را شکل داد و با جلاد قاسم سلیمانی و نیروی تروریستی قدس به بحران سازی و جنگ‌افروزی در منطقه پرداخت.

مقاومت ایران از دهه ۶۰ دربارهٔ این جانور وحشی یا «مار» و «اختاپوس» تروریسم و ارتجاع خمینی سخن گفته و بارها درباره خطر آن هشدار داده است. اما در سالهای بعد این واقعیت از زبان بسیاری از ناظران و طرفهای سیاسی در منطقه و جهان بازگو شده و همهٔ آنهایی که نیش زهرآگین افعی ولایت را در اشکال مختلف آزموده و احساس کرده‌اند به این واقعیت گواهی داده‌اند.

در سندهای فاش شده از ویکی‌لیکس در تاریخ ۲۸نوامبر ۲۰۱۰ می‌بینیم که سران کشورهای مسلمان نسبت به مار جنگ‌افروزی و تروریسم هشدار می‌دهند. ماری که دوران تاریخی‌اش به‌سرآمده، هیچ هم‌خوانی و سنخیتی با جهان امروز ندارد و بقا و دوام خودش را در زهرافشانی، تروریسم و جنگ‌افروزی می‌بیند.

در بخش دیگری از مجموعهٔ اسناد افشا شده در ویکی‌لیکس به تلاش مقام‌های بلندپایهٔ اماراتی و رئیس وقت سنای اردن برای مقابله با دشمن اصلی مسلمانان در تهران نیز اشاره شده است. در قسمتهایی از همین مجموعه اسناد آمده است که یک مقام بلند پایهٔ عربستان از رژیم آخوندی به‌عنوان «سرمار» جنگ‌افروزی و بحران در منطقه یاد می‌کند.

امروز، پس از چهار دهه خنجر و خیانت و جنایت در خاورمیانه و کشورهای عربی و به‌ویژه فلسطین، کمتر کارشناس و سیاستمدار بی‌طرفی نسبت به کارکرد «مار» خطرناک و هیولای جنگ‌افروز در بیت‌العنکبوت ولایت فقیه در تهران تردید دارد.

جنگ‌افروزی و صدور تروریسم در لباس قانون!

 جنگ‌افروزی و صدور تروریسم در لباس قانون!

جنگ غزه و اسرائیل
جنگ غزه و اسرائیل

امروز برای مردم ایران و بسیاری از وجدانهای منصف جهان جای تردید باقی نمانده است که رژیم قرون وسطایی حاکم بر ایران، سرآمد بنیادگرایی اسلامی و صدور ارتجاع به کشورهای منطقه است. سردمداران آن برای باقی ماندن در قدرت پیوسته از جیب مردم ایران برای جنگ‌افروزی و تروریسم هزینه می‌کنند. این خاصه‌خرجی برای آن است که فقدان آزادیهای سیاسی، اجتماعی و مدنی، تبعیضهای جنسیتی، دینی و ملی، دزدی از جیب و سفرهٔ مردم، چپاول ثروت و سرمایه‌های جامعه، فاصلهٔ طبقاتی و استثمار بی‌حد و مرز نیروهای کار، تخریب محیط‌زیست کشور و انباشت سرمایه و ثروت در دست دو درصد و بی‌آیندگی جوانان را با توسل به آن بپوشاند.

اکنون بیش‌از‌پیش مشخص شده است که سرکوب وحشیانه در داخل ایران و جنگ‌افروزی و صدور تروریسم به خارج از مرزها، دو پایهٔ اصلی بقای آن را تشکیل می‌دهند.

بحران‌آفرینی و تروریسم صادراتی آن‌چنان برای این حاکمیت اهریمنی حائز اهمیت است که آن را در اصل ۱۵۴ قانون اساسی دستپخت خبرگان خود نهادینه کرده است.

 

پس از آتش‌بس بین ایران و عراق و زهرخوران مفتضح خمینی در سال ۶۷ که دروازه عراق برای بحران‌سازی موقتاً بسته شد و آنجا دیگر میدانی برای مانور دادن و یکه‌تازی نبود، رژیم مجبور شد فتیله صدور بحران به سایر کشورهای منطقه را بالا بکشد. برای این کار نیز نیاز به سازوکار و بسیج نهادها و سازمانهای دولتی داشتند در نتیجه در اردیبهشت ۱۳۶۹ بر مبنای همان اصل جنایت‌کارانه‌ٔ ۱۵۴ آتش‌افروزی در خاورمیانه را رسمی و مشروع کردند.

 

شاید باور کردنی نباشد که در قرن بیستم و بیست و یکم و عصر کبیر آگاهی‌ها، حکومتی در جهان باشد که دخالت در سایر کشورها را به مجلس خود برده و برای آن راه‌کارهای قانونی مشخص کرده باشد ولی این امر به‌دلیل نیاز ولایت فقیه به گسترش بنیادگرایی و تحریک سایر تضادهای موجود در منطقه به واقعیت پیوست. در سالهای ۸۳ و ۸۴ و ۸۹ و ۹۶ نیز پی‌درپی این قانون خیانت‌بار را با الحاق مواد و تبصره‌های مختلف گسترش دادند. یک «دبیرخانه دائمی کنفرانس‌های بین‌المللی» هم برایش راه انداختند. به اسم «صندوق کمکهای انسانی» منابع مالی تعریف کردند و بنیادهای چاق و چله و پولداری مثل شهید و مستضعفان و حتی هلال احمر را مسئول پر کردنش کردند. برای آموزش مزدوران نیابتی خود «در دانشگاههای کشور سهمیه‌» در نظر گرفتند و نهادهای تبلیغاتی مثل وزارت فرهنگ و ارشاد و هم‌چنین صدا و سیمای آخوندی را موظف کردند که تبلیغات و پروپاگاندا برای جنگ‌افروزی به اسم اسلام «را در اولویت فعالیت‌های برون‌مرزی خود قرار دهند».

 

با این وصف، صدور بحران و ارتجاع و بنیادگرایی به سایر کشورهای منطقه، منطبق بر قوانین و متابولیسم این نظام است که کوتاه‌آمدن از آن به‌مثابه قطع شدن دست و پا و مقدمه سرنگونی‌اش است. خودش هم بارها گفته است که بدون جنگ‌افروزی، باید در خیابان‌ها و شهرهای ایران خط ببندد. قربانی اول این سیاست خانمان‌بربادده مردم ایران بوده‌اند و پس از آنها سایر خلقهای منطقه بهای آن را داده و می‌دهند. هر یک روز بقای این نظام پلید مساوی با ویران‌گری و آشوب از نیل تا فرات و از بغداد تا هرات است.

 

به همین دلیل مجاهدین از ابتدای وقوع درگیری اخیر، روی راه‌حل اصلی تأکید می‌کنند که همانا نابودی هیولای ولایت است. پس به جای افتادن در دام شل‌کن سفت‌کن رژیم و تأیید و تکذیب این پاسدار یا آن نماینده مجلس باید این تحلیل عمیق و جامع را تبلیغ و به مردم منطقه و جهان پیشنهاد کرد که راه‌حل صلح خاورمیانه در زدن «سر مار» در تهران است. با رژیمی که تروریسم را به شکل قانون در آورده که نمی‌شود با زبان منطق و گفتمان سیاسی و پشت میز مذاکره برخورد کرد. زدن سر مار هم نیاز به همبستگی و همراهی با مردم ایران در یک جبهه متحد در برابر نظام ولایت فقیه و بنیادگرایی تحت نام اسلام دارد.

۲۰ مهر ۱۴۰۲

کانون جنگ‌افروزی و دشمن‌تراشی؟!

 کانون جنگ‌افروزی و دشمن‌تراشی؟!

کانون جنگ‌افروز
کانون جنگ‌افروز

اهریمن برآمده از جنون و جهنم و اعماق اعصار و قرون جاهلیت بشر، هر بار خود را با برچسب و لباس جدیدی نشان می‌دهد ولی همه می‌دانند نقطهٔ کانونی آن در کجاست. از کجا ظهور می‌کند و از چه منبعی ارتزاق می‌نماید.

اگر رد پای احیای خلافت ارتجاعی و احکام زن‌ستیزانه و شقاوت‌بار مانند سنگسار و نیز فتوای ترور نویسندگان و دگراندیشان را پی‌بگیریم به این نقطهٔ کانونی می‌رسیم.

نام آن «ام‌القرای جنگ‌افروزی و ترویسم» است. «بنیادگرایی دینی» است که قلب و نبض آن در تهران و در بیت خامنه‌ای می‌تپد. «فاشیسم دینی»، «نظام ولایت فقیه»، «پدرخوانده تروریسم» از نام‌های دیگر آن به‌شمار می‌روند. این هیولا، دشمن ملت‌ها‌ی خاورمیانه و تهدید اصلی صلح و امنیت جهان است.

فجایعی مانند سربریدن، چشم درآوردن، قطع دست و پا، بی‌حرمتی به زنان، شکنجهٔ دستگیر شدگان و مثلهٔ پیکرهای کشته‌شدگان، همه روش‌های شناخته شده‌یی هستند که با هدف ایجاد رعب اعمال می‌شوند. برای این‌که رعب‌آفرینی و جنایت، ابزارهای خوراک‌رسانی به این هیولا هستند.

 

جنگ‌افروزی و تروریسم، سرپوش اختناق و سرکوب

نظام ولایت فقیه جرثومهٔ شکست‌خورده و آبروباختهٔ بنیادگرایی دینی است. نمونهٔ بارز حکومتهایی است که از همان آغاز به جای تأمین رفاه، آسایش و پیشرفت برای مردم جامعه، منابع و سرمایه‌های ملی را به کام سیری‌ناپذیر جنگ‌افروزی و تروریسم ریخته است. از آن نوع حاکمیتهایی است که «جوزف گوبلز»، وزیر تبلیغات هیتلر به آنها توصیه می‌کرد که برای باقی ماندن در قدرت باید اذهان عمومی را به سمت یک موضوع فرعی اما بزرگ منحرف کنند؛ تا می‌توانند جنگ بتراشند. جنگ با دشمنان خارجی و داخلی. حتی اگر دشمنان واقعی پیدا نکردند از دشمن موهوم استفاده کنند. [به ترجیع‌بند «دشمن» در صحبت‌های خامنه‌ای نگاه کنید]. موفقیت آنها به میزان دشمن‌تراشی و تبلیغات جنگی بستگی دارد.

این توصیهٔ گوبلز گویی نقشه‌مسیر و نسخهٔ شفابخش فاشیسم دینی طی چهل‌و اندی سال حاکمیت شوم در ایران بوده است و خواهد بود:

«در جنگ‌ها و بحرانها هست که مردم بدبختی‌های مالی و شغلی و شخصی و معیشتی‌شان را فراموش می‌کنند و با حکومت همدل می‌شوند، و این بهترین فرصت برای سرکوب منتقدان داخلی است. کشور که آرام شود مردم طلبکار حکومت می‌شوند. باید کشور را همواره در حالت جنگی نگه داشت. باید کاری کرد که مردم وقتی به هم می‌رسند بی‌وقفه از جنگ و از دشمن بگویند».

 

به‌همین دلیل است که خمینی جنگ را نعمت می‌دانست و اولین فرماندهٔ سپاه پاسداران آن، جواد منصوری می‌گفت:

«اگر جنگ نشده بود من فکر می‌کنم انقلاب اسلامی از بین رفته بود، من اعتقادم است و جنگ بود که انقلاب اسلامی را سازمان داد، قدرت داد، تجربه داد، روحیه داد و موقعیت داد، خیلی ما نتایج جنگ برایمان عالی بود، عالی بود، با جنگ بود که توانستیم ضد انقلاب داخل را سرکوب کنیم، گروهک‌ها را سرکوب کنیم».

 

ولایت فقیه و سپاه پاسداران

مقاومت ایران از دیرباز اعلام کرده بود که این رژیم فقط با جنگ‌افروزی و صدور بحران به کشورهای منطقه و جهان می‌تواند سلطهٔ خود را حفظ کند؛ زیرا جنگ‌افروزی و تروریسم، سرپوش اختناق و سرکوب در داخل هستند (۱).

سپاه پاسداران به‌عنوان اصلی‌ترین اهرم جنگ‌افروزی، سرکوب و تروریسم ولایت فقیه علاوه بر جنگ هشت ساله ایران و عراق در شعله‌ور کردن، گسترش یا استمرار چندین جنگ بزرگ دیگر در خاورمیانه مانند جنگ در عراق، سوریه، یمن، لبنان نقش اصلی را داشته است. ابعاد تلفات و آوارگان این جنگها بعد از جنگ جهانی دوم و فاشیسم هیتلری، با عملکرد هیچ نیروی جنایتکار دیگری قابل مقایسه نیست.

جنگ ایران و عراق (۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸) بیش از یک میلیون کشته و یک میلیون مجروح و معلول و چند میلیون آواره و ۱۰۰۰میلیارد دلار خسارت تنها در طرف ایران به جای گذاشت.

در عراق بعد از ۲۰۰۳ به‌خاطر مداخله مستقیم سپاه و شبه‌نظامیان مزدورش، صدها هزار تن کشته و چند میلیون نفر آواره شده‌اند.

در سوریه بعد از ۲۰۱۱ بیش از ۵۰۰هزار تن کشته شده و بیش از ۱۰ میلیون نفر آواره شده‌اند.

در جنگ یمن هزاران نفر کشته شده و مطابق گزارش سازمان ملل سه میلیون نفر آواره شده‌اند.

سپاه پاسداران علاوه بر اشغال آشکار و پنهان چهار کشور سوریه، عراق، یمن و لبنان، حداقل در ۱۰ کشور دیگر منطقه شامل بحرین و مصر و فلسطین و اردن و افغانستان و عربستان و ترکیه و امارات و کویت و قطر دخالت‌های فعال تروریستی و بنیادگرایانه دارد یا به تشکیل شبکه‌های جاسوسی و تروریستی و ارسال سلاح به این کشورها مبادرت می‌کند. این نیروی حلقه‌به‌گوش ولی‌فقیه برای بسط نفوذ خود در منطقه به‌طور سیستماتیک گروه‌های جنایتکار شبه‌نظامی ایجاد کرده است.

انفجار مقر تفنگداران آمریکایی در بیروت و انفجار خبر در عربستان، ارتکاب جنایت در خاورمیانه در دهها کشور دیگر مانند آرژانتین، آلمان، کنیا، نیجریه، سودان، تایلند، گرجستان، هندوستان، آذربایجان، پاکستان، افغانستان و... بخشی از این روزومهٔ ننگین هستند.

تولید بی‌وقفهٔ موشک و پهپاد یکی از مهمترین ابزارهای رژیم برای صدور بحران و جنگ‌افروزی و مداخله در منطقه است. سپاه علاوه بر صدور انواع موشک به کشورهای منطقه از جمله لبنان، فلسطین، یمن و عراق، در سوریه و لبنان کارخانجات موشک‌سازی دایر کرده است.

***

در چنین روزهایی که جهان داغدار و اشکبار صحنه‌های روان‌پریش کشتار کودکان و غیرنظامیان است، شناخت سر مار و ضربه‌زدن به آن برای پایان دادن به ناامنی و جنگ در خاورمیانهٔ شعله‌ور، نیاز به فراست چندان ندارد؛ اگر مماشات با بنیادگرایی دینی و امداد‌رسانی به آن برای همیشه از سیاست خارجی قدرتهای جهانی کنار گذاشته شود.

 

 

پانوشت:

(۱) این جمله از رهبر مقاومت، مسعود رجوی به‌خوبی ماهیت فاشیسم دینی پرده برمی‌دارد:

«از آغاز، دخالت‌های این رژیم در کشورهای منطقه همه سرپوش ظلم و جور و اختناق و ناتوانی یک حکومت قرون‌وسطایی در هدایت نیروهای آزاد شده در انقلاب ضدسلطنتی به‌جانب عدالت و آزادی و توسعه اقتصادی اجتماعی بوده است».

 

فاشیسم دینی؛ ام‌القرای جنگ‌افروزی و تروریسم

 فاشیسم دینی؛ ام‌القرای جنگ‌افروزی و تروریسم

تروریسم و جنگ‌افروزی...
تروریسم و جنگ‌افروزی...

جنگ‌افروزی و تروریسم دو اهرم اصلی فاشیسم دینی برای حفظ حاکمیت در برابر خشم مردم به‌پاخاسته ایران است. این دو اهرم پشتوانه‌های اصلی سرکوب قیام هستند و خامنه‌ای در هیچ شرایطی از آنها دست برنداشته است. دخالت در امور کشورهای مسلمان منطقه و نیز ترور اتباع کشورهای خارجی همواره وجه ثابت سیاست خارجی نظام ولایت فقیه بوده است. اگر چه برای مقاومت ایران از روز اول مشخص بود که این رژیم بدون یک روز بحران‌آفرینی و صدور جنگ به منطقه نمی‌تواند به عمر ننگین خود ادامه دهد ولی سیاست مماشات همواره بر این دخالت خاکستر پاشیده و به انحا مختلف آن را توجیه و لاپوشانی کرده است.

انجام انفجار در بیروت یکی از این دخالت‌ها و اعمال تروریستی است که همان زمان نیز نشانه‌های فراوان آن را اثبات می‌کرد ولی مانند امروز بانیان و پیش‌برندگان سیاست مماشات گفتند که هنوز نشانه‌یی از دخالت مستقیم این رژیم در این عملیات تروریستی دیده نمی‌شود. این در حالی است که آخوند عیسی طباطبایی، نمایندهٔ خمینی و سپس خامنه‌ای در بیروت به فتوای خمینی برای انجام این انفجار اعتراف کرد. روزنامهٔ النهار العربی (لبنان) در تاریخ ۱۰مهر ۱۴۰۲ در این مورد نوشت:

«به گزارش فاکس نیوز آمریکا، عیسی طباطبایی، نماینده علی خامنه‌ای در لبنان، برای اولین بار علناً به نقش رژیم ایران در کشتار جمعی نظامیان و دیپلماتهای آمریکایی در اوایل دهه ۱۹۸۰ در بیروت اعتراف کرد».

اعتراف او به نقش فاشیسم دینی در انفجار بیروت، ابتدا در خبرگزاری حکومتی «ایرنا» به تاریخ ۲۲شهریور درج شده بود ولی این خبرگزاری آن را از درگاه خود حذف کرد (۱).

اما سایت عصر رویا. در همان تاریخ، متن کامل اعتراف عیسی طباطبایی را منتشر نمود.

عیسی طباطبائی نماینده خمینی در لبنان واعتراف به دخالت در انفجار تفنگ داران دریايی در لبنان

 در بخشی از سخنان او آمده است:

«با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، حزب‌الله شکل گرفت؛ پایگاه نظامی آن دو سال در منزل خودم بود، بچه‌ها قرارداد شهادت امضا می‌کردند، شاید بیش از هفتاد نفر در خانه خودم قرارداد شهادت امضا کردند. امکانات در اختیار همین بچه‌ها قرار داده می‌شد... حکم عملیات استشهادی را من از حضرت امام گرفته بودم و ایشان سه بار فرمود جائز است. من درصدد گرفتن استفتاء به‌صورت کتبی بودم که به‌عنوان یک هدیه برای فرزندان امام در لبنان ببرم. شب استفتاء را نوشتم صبح اول وقت آمدم، دادم به آقای صانعی ایشان رفت، برگشت و گفت: امام می‌گوید... راستگو و صادق می‌داند و اگر کسی ایمان ندارد، هزار امضا هم باشد، قبول نمی‌کند. من با سرعت آمدم لبنان و زمینه عملیات استشهادی را در محل استقرار آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها فراهم کردم. کار تأسیس حزب از منطقه بعلبک شروع شد که بچه‌های سپاه هم آمده بودند».

***

در ۲۳اکتبر سال ۱۹۸۳ (اول آبان ۱۳۶۲) جهان در معرض یک خبر تکان‌دهنده قرار گرفت: حملهٔ انتحاری به مقر تفنگداران آمریکایی و فرانسوی در بیروت با ۲۹۹کشته. این حملهٔ انتحاری در ادبیات حاکمیت آخوندی به‌عملیات «مارینز» معروف شد ـ در ساعت شش و بیست دقیقه صبح اتفاق افتاد. پس از این انفجار، در محل استقرار چتربازان فرانسوی انفجاری مشابه انجام گرفت. در مجموع۲۴۱نظامی آمریکایی، ۵۸نظامی فرانسوی و ۶غیرنظامی جان‌باخته و صدها تن دیگر مجروح شدند.

در این بمب‌گذاری حدود هزار کیلو گرم مواد منفجره (معادل ۱۵تا ۲۱هزار پوند تی. ان، تی) با دو کامیون به داخل ساختمانهای صلح‌بانان نیروهای چندملیتی در لبنان (MNF) مخصوصاً تفنگداران نیروی دریایی آمریکایی و نیروهای مسلح فرانسه منتقل و منفجر شد. سربازان آمریکایی کشته و زخمی شده در آن حمله بخشی از نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد بودند که برای خاتمه دادن به جنگ داخلی لبنان در آن کشور مستقر شده بودند.

مواد به کار رفته در این انفجار، بنا بر آنچه رسانه‌های رژیم اذعان کردند، قدرت انفجاری برابر با شش هزار کیلو گرم تی.ان.تی داشت. آمریکا نیز در آن زمان اعلام کرد این انفجار بزرگترین انفجار غیراتمی در کره زمین بوده است.

چند ساعت پس از وقوع این دو انفجار، یک سازمان ناشناس و دست‌ساز آخوندها به نام «جهاد اسلامی» مسئولیت آن را برعهده گرفت و دو جوان ۲۰و ۲۱ساله را عاملان آن معرفی کرد. آمریکا در تحقیقات خود حزب‌الشیطان را مسئول این حمله تروریستی خواند که با حمایت رژیمهای ایران و سوریه صورت گرفت.

گروگانگیری غربی‌ها هم از دیگر اقدامهای حزب‌الشیطان در لبنان بود که رژیم آخوندی آنها را برای معاملات سیاسی و زدوبند با دولتهای فرانسه و آمریکا به‌کار می‌گرفت.

اهداف عملیاتی حزب‌الشیطان در لبنان تنها غربی‌ها نبودند. شخصیتهای ملی و مردمی لبنان هم از قربانیان این جنایات بودند اما انگشت اتهام از همان آغاز متوجه حاکمیت آخوندی بود ولی به‌دلیل حاکمیت سیاست مماشات این پرونده پیگیری نشد و رژیم تروریستی ولایت فقیه تحت پیگیرد قرار نگرفت.

 

محسن رفیقدوست وزیر وقت سپاه پاسداران نیز در سال ۱۳۷۰ اعلام کرد:

محسن رفیق دوست ومحسن رضائی در انفجار مقر تفنگداران دریائی آمریکا وفرانسه در لبنان

«در پیروزی انقلاب در لبنان و در خیلی از جاهای دنیا، آمریکا ضرب‌شست ما را بر پیکر منحوس خودش احساس می‌کند و می‌داند آن مواد منفجره‌یی که با آن ایدئولوژی ترکیب شد و در مقر تفنگدارهای دریایی چهارصد افسر و درجه‌دار و سرباز را یک‌مرتبه به جهنم فرستاد. هم تی.ان.تی آن مال ایران بود و هم ایدئولوژی‌اش از ایران رفته بود. این برای آمریکا بسیار محسوس است، فلذا‌ست که در خلیج‌فارس درمانده شده» (رسالت ۲۹تیر ۱۳۷۰).

 

اعتراف آخوند عیسی طباطبایی، بار دیگر بر این واقعیت انگشت می‌گذارد که سررشتهٔ عملیات تروریستی در منطقه و جهان به ام‌القرای جنگ‌افروزی، بنیادگرایی و تروریسم (نظام ولایت فقیه) برمی‌گردد. اسامی مجعول مانند «جهاد اسلامی!» و... تنها و تنها برای لاپوشانی و ایز گم کردن این نوع اقدامات تروریستی است. 

 

پانوشت:

(۱) متن حذف‌شدهٔ خبر «ایرنا»، به‌سرعت در خبرگزاریها انعکاس یافت. فاکس نیوز (یکشنبه ۹مهر ۱۴۰۲) [بر اساس متن ترجمه‌شدهٔ خبر از سوی پژوهشکده رسانه خاورمیانه (MEMRI)] نوشته است:

«رژیم ایران رسماً به نقش این کشور در بمب‌گذاری تروریستی که منجر به کشته شدن ۲۴۱ نظامی آمریکایی شد اعتراف کرد.

۲۲۰تفنگدار دریایی، ۱۸ملوان، ۳سرباز، ۱۷غیرنظامی آمریکایی، ۵۸سرباز فرانسوی در حمله تروریستی ۱۹۸۳ در بیروت کشته شدند».

۱۹ مهر ۱۴۰۲

فقرخشن؛ پایگاه ارتش گرسنگان

 فقرخشن؛ پایگاه ارتش گرسنگان

فقر در ایران
فقر در ایران

ایران با صدها میلیارد دلار سرمایه تلف شده هم‌چنان اسیر دیکتاتوری مذهبی پس از استبداد سلطنتی است. دغدغه امروز ایرانیان نیز فقر است. فقر اقتصادی از یک‌سو و فقر سیاسی و نبود آزادی از سوی دیگر. سایر ارکان جامعه نیز همین وضعیت را دارند. فقر فرهنگی، فقر آموزشی و دیگر کمبودها و نبودهایی که راه به فاجعه و تباهی برده است. کارشناسان فقرپژوهی می‌گویند در حوزه اقتصادی با سه نوع فقر مواجه هستیم: فقر خشن یا گرسنگی، فقر مطلق که همسایه اولی است و ناشی از نبود حداقل نیازهای اساسی آدمی است و نهایتاً فقر نسبی که امروزه همگان را دربر گرفته است، جز حامیان و عناصر باندهای مافیایی حکومتی که از بحث ما خارجند.

زنگ خطر «فقر خشن» به صدا در آمد

تا چندی پیش اقتصاددانان از خطر گسترش «فقرمطلق» می‌گفتند اما امروزه از رشد «فقرخشن» به وحشت افتاده‌اند. چند وقتی هم است که گزارشهایی با مهر محرمانه و غیرقابل انتشار در این باره در بین کارگزاران نظام ولایت فقیه دست به دست می‌چرخد: «فقر و نابرابری در اقتصاد ایران به حدی گسترش یافته که شاهد رشد گزارشهای پنهانی با مهر محرمانه هستیم». اخیراً البته معاون وزارت رفاه به این پرسش پاسخ داده بود: «خط فقر توسط ۱۲ دستگاه رصد می‌شود و علت اعلام نشدن آن به‌صورت رسمی ابعاد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این پدیده است» (اقتصادسنج۱۹تیر۱۴۰۲).

چگونه فقر خشن گسترش یافت؟

گفته شد فقر خشن همسایه فقر مطلق است و آنجایی صورت می‌گیرد که دیگر امکان دسترسی به حداقل‌های لازم برای حیات آدمی در عمل فراهم نباشد و گرسنگی نمود آشکار آنست. هرگاه تورم به‌شدت افزایش یابد و نتوان با دستمزدهای یک کار مشخص زندگی را چرخاند، چه چرخه‌ای آغاز می‌گردد؟ شغل‌های دوم و سوم که دیگر مجالی برای بازسازی نیروی جسمی و روانی برای کارگر باقی نگذارد. با درآمدی که قادر نیست اجاره خانه، توأم با هزینه خوراک خانواده را بپردازد نیروی کار عملاً مستاصل می‌شود و دیگر زمانی برای ادامه زندگی معقول و با کرامت برایش باقی نمی‌ماند. و در نهایت خود و خانواده‌اش در گرسنگی به‌سر می‌برند.

نمونه روشن خمیده شدن کمر مردم از گرانی و تورم آمارهای چند آب شسته شده رسمی است. «بدون شک روند تورم پنج سال اخیر در کشور بی‌سابقه بوده است. آتش تورم بر خرمن رفاه خانوار افتاده و با سرعت بالایی بودجه آن را می‌بلعد. از بهمن‌ماه سال ۱۳۹۶ تا بهمن‌ماه سال ۱۴۰۱، سطح عمومی قیمتها در کشور با افزایش ۴۴۶درصدی روبه‌رو شده است. به عبارت دیگر سطح قیمت طی پنج سال بیش از پنج برابر شده است» (دنیای اقتصاد۱۶مهر۱۴۰۲).

طبقه «مادون فقر» یا «فقر خشن»

تا همین چند وقت پیش گفته می‌شد یک‌سوم مردم ستم‌زده و زیر استیلای فاشیسم مذهبی، زیر خط فقرند حالا اما کارشناسان اقتصادی اذعان می‌کنند این رقم کمتر از پنجاه درصد نیست و از پدیده طبقه مادون فقر و «فقرخشن» نام می‌برند. «بسیاری از کارشناسان حداقل یک‌سوم مردم ایران (۲۸ میلیون نفر) را زیر خط فقر می‌دانند و نسبت به ظهور طبقه «مادون فقر» و بروز پدیده «فقر خشن» هشدار می‌دهند. علی ربیعی، وزیر سابق کار، از گرفتاری ۳۰ درصد مردم در تله فقر سخن به میان آورد. حسین راغفر، اقتصاددان، البته نگاه بدبینانه‌تری به ماجرا دارد و می‌گوید: «به نظر نمی‌رسد تعداد افرادی که امروز زیر خط فقر مطلق قرار گرفته‌اند کمتر از ۵۰ درصد جمعیت کشور باشند. به این معنی که این افراد از حداقل‌های زندگی انسانی هم برخوردار نیستند. او هم‌چنین از شکل‌گیری گروه‌های فقر مادون طبقه خبر داد» (تجارت‌نیوز۱۶مهر۱۴۰۲).

پیش از این هم حجت میرزائی، معاون سابق وزارت کار، نسبت به ظهور پدیده فقر خشن و فقر زمانی هشدار داده بود. بدین معنا که افراد برای رسیدن به درآمد مجبورند به شغل‌های دوم و سوم روی آورند و البته گاه برای کسب آن مجبورند به راههای خشونت‌بار تکیه کنند.

این وضعیت در گزارشهای بین‌المللی نیز انعکاس یافته است. چنانکه رژیم آخوندی در آخرین گزارش سالانه از وضعیت شاخص فلاکت هان که با شاخص ۷۳ در میان ۱۵۷ کشور رتبه ۱۹ را کسب کرده است. یعنی تنها ۱۸ کشور در این زمینه وضعیت بدتری از ایران دارند. در این بین شرایط کشورهایی نظیر روآندا، ماداگاسکار، گابون، پاکستان و … از لحاظ شاخص فلاکت نسبت به ایران بهتر گزارش‌شده است.

فقر و شورش

از چندین سال پیش کارشناسان و متخصصان وابسته به نظام ولایت فقیه هشدار داده بودند که بحران اقتصادی بخش غالب مردم ایران در نهایت سر از طغیان و شورش درمی‌آورد و دیگر نمی‌توان، «نظم»! و «امنیت»! را برقرار نمود: «بدون نظم، جامعه دچار نوعی گسیختگی یا آشفتگی اجتماعی می‌گردد. شواهد نشان می‌دهد گرایش به حفظ نظم اجتماعی و قانون‌گرایی در ایران پایین است... . وضعیت اقتصادی یکی از علل تأثیرگذار بر بی‌نظمی و به تبع آن خشونت است. در شرایط اقتصادی و اجتماعی نامساعد که برای مثال بیکاری، فقر و نابرابری در آن شیوع قابل‌ملاحظه دارد امکان بروز بی‌نظمی، اعتراض و شورش بسیار محتمل است... مروری بر اعتراضات سال‌های اخیر و نقش بسیار جدی فقرا به‌ویژه فقرای شهری در آنها سهم بالای بی‌عدالتی را در وقوع این تنشها را نشان می‌دهد». (پایگاه دانش فقرپژوهی ۱۳۹۸)

 

۱۸ مهر ۱۴۰۲

نقش ایران در حمله حماس علیه اسرائیل و پیامدهای احتمالی آن

 نقش ایران در حمله حماس علیه اسرائیل و پیامدهای احتمالی آن



رئیس‌جمهور اسرائیل ایران را هم در حملات حماس به کشورش سهیم می‌داند. جمهوری اسلامی حمایت خود ازحماس را پنهان نمی‌کند. اما این حمایت چگونه است و ایران تا چه اندازه می‌تواند درحمله اخیر حماس به اسرائیل نقش داشته باشد؟

https://p.dw.com/p/4XIoI

حمله حماس به اشکلون در اسرائیلعکس: Ohad Zwigenberg/AP/picture alliance

تبلیغات

وبسایت شبکه یک تلویزیون آلمان (تاگس شاو) روز دوشنبه، نهم اکتبر (۱۷ مهر) در باره نقش جمهوری اسلامی ایران در حمله اخیر حماس به اسزائیل مقاله‌ای از پیا فلورانس ماسورچاک منتشر کرد. در آغاز این گزارش آمده است: «حماس تنها در روز شنبه بیش از ۲هزار موشک از نوار غزه به خاک اسرائیل شلیک کرد و بدون حمایت رژیم ایران احتمالاً قادر به انجام این کار نمی‌بود. تهران بدون شک بزرگ‌ترین حامی سازمان‌های تروریستی فلسطینی است

گزارشگر شبکه اول تلویزیون آلمان در استانبول در ادامه مقاله خود نوشته است، کاملاً مشخص نیست که پرداخت‌های ماهانه جمهوری اسلامی به این سازمان‌های تروریستی چقدر است: «صحبت از ۳۰ میلیون دلار در ماه فقط برای سازمان حماس است. علاوه بر این، باید دانش فنی در ساخت موشک و به احتمال زیاد آموزش توسط سپاه پاسداران را نیز به آن افزود. نه تنها حماس، بلکه گروه تروریستی جهاد اسلامی را نیز باید به فهرست دریافت‌کنندگان کمک‌های مالی جمهوری اسلامی افزود که اخیراً نیز مسئول موج‌های جدید حملات علیه اسرائیل بوده است

به گفته ماسورچاک بخش عمده این سلاح‌ها در محل تولید می‌شوند و دیگر لازم نیست از طریق تأسیسات مرزی اسرائیل به غزه قاچاق شوند. عبور از مرزهای مصر از زمان کودتای نظامی ۲۰۱۳ در این کشور دشوارتر از گذشته شده است.

جمهوری اسلامی خود را قیم مسلمانان تحت ستم قلمداد می‌کند

هر دو طرف این حمایت را پنهان نمی‌کنند. در جریان آخرین درگیری بزرگ میان حماس و نیروهای اسرائیلی در سال ۲۰۲۱، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قول حمایت کامل داد. اکنون سخنگوی حماس می‌گوید که تهران از این حملات حمایت می‌کند و جمهوری اسلامی با این که از نظر اقتصادی آسیب‌ دیده، این "هزینه دردناک" را متقبل می‌شود.

به اعتقاد ماسورچک توجیه جمهوری اسلامی برای این سیاست ایدئولوژیک است: «این کشور خود را به عنوان یک نیروی محافظ برای مسلمانان واقعا یا به ظاهر تحت ستم در سراسر جهان معرفی می‌کند. این از جمله شامل مبارزه با کنترل اسرائیل بر مسجد الاقصی در اورشلیم، یکی از مقدس‌ترین مکان‌های اسلام است

مبارزه جمهوری اسلامی با دشمن اصلی خود اسرائیل

گزارشگر شبکه یک تلویزیون آلمان معتقد است که از جانب جمهوری اسلامی یک جنبه پراگماتیستی نیز در تامین مالی تروریسم وجود دارد: «رژیم تهران با حمایت خود فشار بر دشمن اصلی خود اسرائیل را برای همیشه بالا نگه می‌دارد بدون اینکه مجبور باشد خودش وارد یک رویارویی شود. تهران هم‌زمان تلاش می‌کند نقش خود را به عنوان یک قدرت منطقه‌ای در مقایسه با رقیب خود عربستان سعودی تثبیت کند

بیشتر بخوانیدحماس: چهار گروگان اسرائيلی در حمله هوایی این کشور کشته شدند

ماسورچک یادآور می‌شود که تهران همچنین از طریق متحد نزدیک خود حزب‌الله نفوذش را در لبنان و جنگ داخلی سوریه گسترش می‌دهد. روز یکشنبه، ۸ اکتبر حزب‌الله لبنان دست‌کم برای مدت کوتاهی با شلیک موشک به سوی شمال اسرائیل، همبستگی خود را با حماس اعلام کرد.

جلوگیری از عادی‌شدن روابط میان عربستان و اسرائیل

در ادامه مقاله تاگس شاو به نزدیکی اخیر عربستان و اسرائیل اشاره شده که خاری در چشمان رهبری جمهوری اسلامی است : «مشاور علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی (علی اکبر ولایتی)، از حمله حماس به اسرائیل برای ارسال پیامی به ریاض استفاده کرده و گفته است: این حمله‌ها هشداری برای کسانی است که به دنبال عادی‌سازی روابط با اسرائیل هستند

افزایش قیمت‌ها در ایران در پی حمله حماس

از سوی دیگر، یک تحلیل‌گر سایت "رویداد" به نقل از برخی صاحب‌نظران می‌نویسد، درگیری حماس و اسرائیل، پیمان ابراهیم (با محوریت پروژه عادی‌سازی روابط کشور‌های عربی با تل‌آویو) را دست‌کم برای مدتی متوقف خواهد کرد. با توجه به مواضع ایران در خصوص این پروژه می‌توان گفت که ایران از این درگیری منتفع شده است اما این همه واقعیت نیست؛ حمله حماس به اسرائیل باعث شد که قیمت‌ها در ایران به شدت نوسان پیدا کنند.

بیشتر بخوانیدپنتاگون: ناوهای رزمی و جت‌های جنگنده آمریکا به نزدیکی اسرائیل اعزام شدند

این تحلیل‌گر می‌افزاید: «افزایش قیمت‌ها و از بین رفتن ثبات در اقتصاد، آخرین چیزی بود که ایران در این شرایط می‌خواست. از نظر سیاسی هم گفت‌وگوهایی میان آمریکا و ایران (هرچند غیرمستقیم) شکل گرفته بود و ایران از این منظر سیاست ثبات را هم در منطقه در پیش گرفته بود. بنابراین اینکه ایران بخواهد عامدانه در این شرایط ثبات را بر هم بزند، ادعایی است که نقص‌های بسیاری دارد

توماس فریدمن، ستون‌نویس معروف نیویورک تایمز پیش‌بینی کرده که امواج درگیری حماس و اسرائیل فقط به غزه محدود نخواهد ماند، بلکه به اوکراین، عربستان و ایران هم سرایت خواهد کرد. او همچنین گفته است: «این جنگ توافق عادی‌سازی عربستان و اسرائیل را فعلا غیرممکن خواهد کرد و می‌تواند تنش‌های بین اسرائیل و حزب‌الله لبنان را افزایش دهد۱۴۰۲/۷/۱۷۱۴۰۲ مهر ۱۷, دوشنبه دویچه وله آلمان