۲۰ اسفند ۱۳۹۴

خامنه ای وحمله روحانی ومعنای واقعی ”برجام۲ ” «زمان دگماتیسم سپری شده»

خامنه ای وحمله روحانی ومعنای واقعی ”برجام۲ ” «زمان دگماتیسم سپری شده»     


«مردم تهران... با هوشمندی کار (انتخابات) را یکسره کردند»...

«... عمدتاً معتدلین انتخاب شدند و این بسیار مهم است»...

«... همه باید توبه کنند... آدم یک اشتباهی کرده، می‌گوید اشتباه کردم»...

«... ما نیاز به یک اقدام جامع مشترک... برای قدرت ملی داریم»...

اینها بخشهایی از صحبتهای آخوند روحانی، در نشست خبری روز 16اسفند بود؛ آن هم از موضع بالا در برابر باند خامنه‌ای که هدف مشخصی را در جنگ باندی به پیش می‌برد.

آخوند روحانی، ابتدا تلاش کرد با موضعی تهاجمی، میخ شکست باند خامنه‌ای را با تشکری «مخصوصاً از مردم تهران» بکوبد و حذف مهره‌ها و خرمهره‌های خامنه‌ای در تهران را به رخ او بکشد؛ در گام بعد روحانی سعی کرد با سوار شدن بر نام «مردم»، «پاسخ بداخلاقیهای» باند رقیب را داده و نشان دهد تمام حمله و هجوم‌ها و ”تهمت”، ”افترا”و ”شعارهای غلط” باند خامنه‌ای در دوران انتخابات، نتیجه معکوس داده است.

آخوند روحانی به این هم بسنده نکرد و در گام بعد، خامنه‌ای را به امتیاز دادن و به غلط‌ کردم گویی فراخواند و گفت که «همه باید توبه کنند، آدم یک اشتباهی کرده، می‌گوید اشتباه کردم».

روحانی سپس از موضع طرف پیروز در نمایش انتخابات، حرف اصلی‌اش را زیر عنوان «برجام 2»، مطرح کرد و ضمن ابراز «نیاز به یک اقدام جامع مشترک»، تأکید کرد که این اقدام باید در چارچوب «قدرت ملی» باشد.

به راستی منظور روحانی از برجام 2 چیست؟ چرا در این مقطع، یعنی پس از نمایش انتخابات که باند رقیب ضربه‌ای کیفی دریافت کرد، این موضوع را پیش کشیده است؟

نگاهی به برجام و سر کشیدن جام زهر اتمی، پرده از روی هدف روحانی برمی‌دارد. در موضوع برجام، رژیم آخوندی به‌خاطر افشاگریهای مقاومت و «خفگی» ناشی از تحریم‌هایی که در پی این افشاگریها، او را به نقطه مرگ نزدیک می‌کرد، با قدرتهای جهان، پای میز مذاکره نشست. با این هدف که چیزی بدهد و چیزی بگیرد. یعنی «معامله».

حال وقتی می‌گوید الگوی برجام برای «قدرت ملی»، یعنی به باند رقیب می‌گوید، بیایید با هم مذاکره کرده و برای تقسیم قدرت معامله کنیم. معنای این حرف هم این است که خامنه‌ای باید، نهادهای قدرت خود را با رفسنجانی تقسیم کند. بی‌جهت هم نیست که بی‌درنگ، مهره‌ها و رسانه‌های باند رفسنجانی-روحانی امتداد این حرف را گرفته و دم از این می‌زنند که «هاشمی بهترین گزینه برای ریاست مجلس خبرگان» است. (غرویان-17اسفند 94) همچنین آنها «نتیجه انتخابات» را پیامی برای «تندروها» در سرکشیدن جام زهرهای بعدی که نشاندهنده این است که «زمان دگماتیسم سپری شده» و «دوران... پوست‌اندازی فرارسیده» است، بیان کردند. (روزنامه حکومتی آرمان-17اسفند 94)

آخوند روحانی همچنین با پیش کشیدن تحریمهای باقی‌مانده بانکهای رژیم و این‌که برخی از آنها «اصلا تحریمش مربوط به هسته‌یی نبوده» و لذا «برداشته نشده است»، توپ رفع تحریمها را در زمین خامنه‌ای انداخت تا او را مجبور کند کوتاه آمده و اجازه سرکشیدن جام‌های زهر بعدی را بدهد. نگاهی به سایر علتهایی که هنوز بانکهای رژیم به‌خاطر آنها تحریم هستند، منظور روحانی را روشن می‌سازد: صدور تروریسم، موشکی و حقوق‌بشر. بنابراین، «نتیجه روشن این اظهارات» روحانی «کشاندن منطق برجام از صنعت هسته‌ای، به سایر عرصه‌هاست». (سایت حکومتی مشرق‌نیوز-17اسفند 94)

مواضع روحانی آتش جنگ باندی را شعله ورتر کرد، چنان‌چه بی‌درنگ مهره‌ها و رسانه‌های باند خامنه‌ای «با اشاره به اظهارات» روحانی «در کنفرانس مطبوعاتی»، ابتدا زیرآب «دستاورد» برجام و معامله اتمی را زده و آن را «ترجمان دیگری از همان فرمول» دانستند که «اسب زین شده را داده‌ایم و افسار پاره تحویل گرفته‌ایم». (شریعتمداری-17اسفند 94) سپس تأکید کردند که خامنه‌ای تنها «اجازه مذاکره در خصوص مسائل هسته‌ای» را داده و «سایر قلمروهای مورد مناقشه را قابل مذاکره ندانسته» است. (سایت حکومتی مشرق‌نیوز-17اسفند 94)

باند خامنه‌ای همچنین نسبت به تبدیل برجام به اهرمی برای «گروکشی در عرصه سیاسی» هشدار داده و تأکید می‌کند که برجام2 «عرصه سیاست خارجی و تعامل منطقه‌یی را هدف قرار داده است». (روزنامه حکومتی جوان-17اسفند 94) آنگاه یادآوری می‌کند که «نفر اول انتخاب شده» در نمایش انتخابات مجلس، (عارف) در «ایام تبلیغات انتخاباتی»، خط این باند در صورت دست بالا پیدا کردن در نمایش اتخابات را بیان کرده، که همان «کلید زدن برجامهای 2، 3، 4 و... در سایر حوزه‌های مواجهه» نظام با غرب، به‌ویژه آمریکا ست. باند خامنه‌ای با تأکید بر این‌که «می‌توان سرانجام» خط زهرخوران باند رفسنجانی-روحانی را پیش‌بینی کرد، گفته است که «اگر در برجام یک قلب رآکتور اراک بتون‌ریزی شد، این‌بار نوبت بتون‌ریزی کانال‌ها و تونل‌های مقاومت می‌شود!» (روزنامه حکومتی جوان-17اسفند 94)

بدین ترتیب روشن می‌شود که پایان نمایش انتخابات رژیم، نه پایان جنگ گرگها و یا حتی فروکش کردن آن، بلکه آغاز مرحله‌ای تازه در جنگ میان باندهای متخاصم رژیم است. جنگی بر سر تقسیم هژمونی؛ جنگی که معنایش این است که با ضربه خوردن خامنه‌ای در نمایش انتخابات، حال او در برابر خود حریفی را می‌بیند که باید قدرت را با او تقسیم کند. تقسیمی که لاجرم نتیجه‌یی جز ضعیف‌تر شدن بیشتر و بسیار کیفی‌تر محور و لنگر رژیم، یعنی «ولایت فقیه»، ندارد. سست و ضعیف شدن این محور نیز، به قول خود باندهای رژیم «کشتی» نظام را به سمت غرق شدن شتاب می‌دهد که «همه سوار بر آن» هستند.

از این‌رو، این شدت‌یابی جنگ گرگها، تنها برنده‌ای که دارد، دشمن «ساختار شکن» آنهاست. یعنی مردم و مقاومت ایران.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر