خامنه ای وبرجام نافرجام و چشمانداز تیره نظام
همه به یاد دارند که روحانی مکرر وعده میداد که اگر تواقق هستهیی صورت بگیرد و برجام امضا شود، چرخهای کارخانهها به حرکت درمیآید، اشتغال ایجاد میشود، همه مسائل و مشکلات از محیط زیست گرفته تا آب خوردن مردم حل میگردد و… ؛ اما اکنون دو ماه از امضای برجام گذشته و اوضاع هیچ تغییری نکرده و حتی از جهاتی بدتر هم شده است. برخی شکوه و شکایتهای رسانههای رژیم شاهد این مدعاست:
همه به یاد دارند که روحانی مکرر وعده میداد که اگر تواقق هستهیی صورت بگیرد و برجام امضا شود، چرخهای کارخانهها به حرکت درمیآید، اشتغال ایجاد میشود، همه مسائل و مشکلات از محیط زیست گرفته تا آب خوردن مردم حل میگردد و… ؛ اما اکنون دو ماه از امضای برجام گذشته و اوضاع هیچ تغییری نکرده و حتی از جهاتی بدتر هم شده است. برخی شکوه و شکایتهای رسانههای رژیم شاهد این مدعاست:
یادداشت روز کیهان خامنهای (15اسفند) : «واقعیت ماجرا آن است که واشینگتن طی یک دهه گذشته از تحریم اقتصادی به سوی گروگانگیری اقتصاد جمهوری اسلامی ایران حرکت کرده است.»
سفیر ایران در آلمان هم گفت، بانکهای خارجی از ترس تنبیهات آمریکا روابط بانکی خود را با ایران بر قرار نمیکنند. (تلویزیون رژیم 16اسفند)
رسالت ارگان باند فاشیستی مؤتلفه (15اسفند) «دولت کنونی بدون عبرت گرفتن از خطاهای دولتهای قبل، اقتصاد داخلی و معیشت و اشتغال و مسکن جوانان را رها کرد و تمام توجه خود را معطوف به مسائل خارجی و برجام نافرجام کرد».
راستی چرا برجام، نافرجام از کار درآمده است؟ آیا فریاد و فغان باند ولیفقیه در مورد برداشته نشدن تحریمها را، باید به حساب جوسازیهای باندی گذاشت یا واقعاً تحریمها رفع نشده و وضعیت بدتر شده است؟
واقعیت این است که این تبلیغات، بیماده و بیدلیل نیست. بهخصوص که این شکوهها مختص باند خامنهای نیست، بلکه اعضای دولت روحانی، از ظریف و صالحی، تا دیگران هم به آن اذعان میکنند؛ از جمله:
صالحی رئیس سازمان اتمی رژیم میگوید: «غرب در اجرای برخی تعهدات برجام تأخیر دارد».
ظریف میگوید: «باید ببینیم آنچه در روی کاغذ لغو کردهاند در عمل هم تحریمها برداشته میشود». و بعیدینژاد میگوید: «سویفت، تحریم اولیه آمریکاست و لغو نمیشود».
واقعیت هم این است که رفع تحریمها، مشخصاً محدودیتهای بانکی چندان عملی نشده و از طرف دیگر طی دو ماهی که از آغاز اجرای برجام میگذرد، چند تحریم جدید توسط دولت آمریکا علیه مؤسسات وابسته به رژیم یا تنبیه شرکتهایی که با رژیم معامله کردهاند، وضع شده است؛ کمااینکه روز شنبه (15اسفند) تلویزیون رژیم خبر داد که چند سناتور دموکرات و جمهوریخواه آمریکا نامهیی به وزیر خزانهداری آمریکا فرستادند و خواستار تحریم شرکت هواپیمایی ماهان به علت رابطه با سپاه پاسداران و نیروی قدس شدند. تلویزیون رژیم روز بعد (16اسفند) نیز خبر داد که وزارت تجارت آمریکا شرکت بزرگ ارتباطی چین، (ZTE) را به علت همکاری با رژیم ایران، مورد تحریم قرار داده است.
به این ترتیب وعدههایی که روحانی و دولتش در مورد رفع تحریمها، سرازیر شدن سیل سرمایهگذاران و باز شدن در و دروازههای غرب به سوی رژیم میدادند، عملاً پوچ از آب درآمده است.
اما سؤال این است که چرا دولت آمریکا نمیگذارد تحریمها لغو شود؟ به چه دلیل تحریمهای جدید وضع و اعمال میکند؟ آیا بهراستی آن طور که باند ولیفقیه در تبلیغات خود مدعی است، آمریکا درصدد سرنگونی رژیم است؟
روشن است که به دلایل متعدد پاسخ منفی است! تا آنجا که به دولت اوباما برمیگردد، بارها رسماً اعلام کرده و عملاً هم نشان داده که نه تنها به هیچوجه درصدد تغییر رژیم ایران نیست، بلکه در راستای خط مماشات، در معاملاتی که با این رژیم داشته، بسیاری امتیازات ناروا به رژیم داده و باز هم میدهد، اما مسأله این است که در این رابطه همه چیز را دولت آمریکا تعیین نمیکند؛ مخالفان معامله با دیکتاتوری تروریستی آخوندها، هم در کنگره و هم در رسانهها و افکار عمومی آمریکا، نیرومند و دارای نفوذ هستند، اینها با تکیه به موضعگیریها و عملکردهای مداخلهجویانه، ماجراجوبانه و تروریستی رژیم و با استناد به قوانین آمریکا، دولت اوباما را مورد مؤاخذه و تحت فشار قرار میدهند و دولت بهلحاظ قانونی چارهیی جز همین رویه ندارد؛ مثلاً اقدام رژیم در مورد آزمایش موشکهای بالستیکی دور برد، یا ارسال سلاح برای تروریستها در لبنان و یمن و آفریقا یا حمایتش از دیکتاتور خونریز سوریه همه مواردی هستند که دولت آمریکا را در برابر منتقدان سیاست مماشات خلعسلاح میکند و نمیتواند از آنها چشمپوشی کند.
اینجا این سؤال مطرح میشود که چرا رژیم که میبیند اقداماتش چنین بهای گزافی در پی دارد، باز هم به آنها ادامه میدهد؟
پاسخ را بایستی در ماهیت رژیم جستجو کرد. همانگونه که رژیم نمیتواند از سرکوب و اعدام و شکنجه در داخل کشور صرفنظر کند، قادر نیست دست از صدور تروریسم در خارج بردارد. باند ولیفقیه در جدلهای خود با باند رقیب به کرات گفته و استدلال کردهاند که بهاصطلاح انقلاب اسلامی مرز نمیشناسد و ما نمیتوانیم از بهاصطلاح صدور انقلاب کوتاه بیاییم؛ چرا که این مترادف است با از محتوا خالی شدن سپاه پاسداران و انحلال آن و متعاقباً سقوط نظام! باند بهاصطلاح اعتدالی و اصلاحطلب که البته در ماهیت هیچ تفاوتی با باند بهاصطلاح اصولگرا ندارند، حرفشان این است که شرایط تغییر کرده و اگر در حال حاضر بخواهیم همچنان در همان خط و راستا حرکت کنیم، نظام سرنگون خواهد شد؛ پس با الگوی برجام و مذاکره، باید مسائل مورد اختلافمان با غرب را، حل کنیم و کوتاه بیاییم…
باند ولیفقیه هم میگوید راهی که شما پیشنهاد میکنید ما را زودتر سرنگون میکند و ما از ترس مرگ خودکشی نمیکنیم. به این ترتیب همانگونه که ولیفقیه جز در شرایط خفگی و اضطرار مطلق تن به جام زهر هستهیی نداد، این بار نیز، جز در وضعیتی که نابودی را در یک قدمی خود نبیند، از صدور تروریسم و مداخله در امور کشورهای دیگر و از اعدام و شکنجه دست برنخواهد داشت.
این وضعیت و برجامی که اکنون نافرجام از آب درآمده، یک بار دیگر، صحت موضع مقاومت ایران را به اثبات میرساند که پیوسته تأکید کرده است، هیچ مشکلی از جمله معضلات اقتصادی در این رژیم راهحل اقتصادی ندارد؛ همه معضلات و مسائل در ایران، ریشه در دیکتاتوری حاکم دارد و تا این رژیم هست و تا آزادی و حاکمیت دموکراتیک در میهن ما برقرار نشده، هیچ مشکلی حل نخواهد شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر