۲ فروردین ۱۳۹۵

چرا ایران از قطار روسیه جا ماند؟ نوشته سایت پاسدار سبز علی رضائی تابناک

سید عبدالحسین طباطبایی نسب
کد خبر: ۵۷۵۳۱۵
تاریخ انتشار:۲۶ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۵:۲۵-16 March 2016
پوتین به این دلیل که ایران تجهیزات دفاع موشکی «اس ای 22» را در اختیار حزب الله لبنان قرار داده است، اقدام به تنبیه ایران کرده و فرایند تحویل موشک های اس 300 وعده داده شده به ایران را، متوقف نموده است. این چیزی است که چندی پیش نشریه «الجریده» کویت به آن اشاره کرده است. آیا این موضوع واقعیت دارد؟
دریافت پاسخ این پرسش البته منوط به فهم دقیق آن است. این برای اولین بار نیست که خبر از خلف وعده روس ها در قبال تحویل موشک های اس 300 به ایران میشنویم و به احتمال بسیار زیاد آخرین آنها نیز نخواهد بود. روسیه گویا چندان تمایلی به تحویل سامانه های دفاع موشکی پیشرفته خود به ایران ندارد و از این بابت گزارش الجریده واقعیت دارد.
اما آنچه باید به دنبال کشف ماهیت و واقعیت آن بود، دلیلی است که نشریه کویتی برای توقف تحویل اس 300 به ایران از سوی روسیه عنوان کرده است: خلف وعده ایران از عدم تحویل موشک های «اس ای 22» به حزب الله لبنان. اگر کمی عمیق تر و دقیق تر به مناسبات امنیتی فعلی خاورمیانه نظر بیندازیم، این بچگانه ترین و مضحک ترین دلیلی است که میتوان برای عدم وفای به عهد روس ها در ماجرای اس 300 بیان کرد.
واگن جا مانده ایران از قطار روسیه
حضور جدی روس ها در صحنه نبرد سوریه منجر به بهم خوردن معادلات امنیتی و موازنه قدرت به شکلی اساسی شد. در حالی که طی ماه های قبل از آن سه قدرت منطقه ای یعنی ایران، ترکیه و عربستان در سه ضلع متفاوت سعی در بالانس و ایجاد موازنه قدرت در سوریه داشتند، ورود یکباره روسیه به جنگ، تمامی محاسبات قبلی هم برای این سه کشور و هم برای ایالات متحده و اروپا را بر هم زد.
سمپاتی نصفه و نیمه میان ایران و روسیه که طی مذاکرات هسته ای رنگ و لعاب جدی تری هم به خود گرفته بود، در ابتدای کار وزنه را در این مثلث به نفع ایران سنگین تر کرد. طبعا دستور کار سیاسی-امنیتی روس ها در سوریه – از جمله مقابله با ناتو و غرب از یک سو و دغدغه های امنیتی روس ها در مورد داعش – قرابت بیشتری با آنچه ایران در سوریه طلب میکرد داشت و اتفاقات و پیامد های بعدی حضور روس ها در جنگ سوریه که از جمله مهمترین آنها بالاگرفتن تنش میان ترکیه و این کشور – در ماجرای انهدام جنگنده روس – بود، بیش از همیشه ایران و روسیه را در کنار هم قرار داد.
اما این امر، ابتدای اشتباه استراتژیک بزرگ ایران بود. اشتباهی که با این تصور همراه بود که روسیه در صحنه نبرد خاورمیانه میتواند یک متحد قوی در کنار ایران باشد که به شدت موازنه قوا را به نفع ایران تغییر دهد. آن هم در شرایطی که نزدیکی منافع سیاست خارجی ترکیه و عربستان میرفت تا ایران را در یک تنگنای امنیتی جدی قرار دهد.
نگاه از زاویه «موازنه تهدید»
این اشتباه استراتژیک ریشه در نگاه ایران به حضور روسیه به عنوان یک قدرت متحد و موازنه دهنده دارد. در حالی که نگاه از سطح کلان و با دید بلند مدت بیانگر آن است که تداوم حضور و قدرت گیری روسیه در صحنه سوریه و خاورمیانه چندان به نفع منافع استراتژیک ایران نیست، طبعا ایران باید به این حضور به چشم یک تهدید نگاه کند. تهدیدی که البته هرچند در کوتاه مدت میتواند برخی نیازهای امنیتی ایران را برآورده کرده و تا حدی معضله و معمای امنیت برای ایران را ساده سازد، اما در بلند مدت میتواند ساز و کارهای امنیتی منطقه را به شدت از آنچه ایران در نظر دارد، دور کند.
سوال این است که چرا ایران در برابر حضور روسیه در خاورمیانه و به شکل جدی در سوریه دست به موازنه نزد و تصمیم به همراهی با این کشور گرفت. پاسخ به این سوال ما را به پاسخ سوال اصلی خود در مورد چرایی عدم تحویل اس 300 به ایران میرساند.
ماجرا این است که ایران به جای موازنه در برابر روسیه اقدام به اتخاذ سیاست Bandwagon یا سوار شدن بر قطار روسیه کرد. این وضعیت در شرایطی که ایران در منطقه و بر سر ماجرای سوریه تقریبا بدون هیچ متحدی قرار گرفته بود، امری ناگزیر به نظر میرسید. ایران چاره ای در برابر خود نمیدید که با قدرت تهدید کننده روسیه وارد معامله شود و همانگونه که گفته شد سمپاتی بین دو کشور و برخی قرابت های استراتژیک در ماجرای سوریه اتخاذ این سیاست برای ایران را ساده تر ساخت. این امر منجر به آن شد که برای اولین بار ایران دستور کار امنیتی خود در سوریه را رها کرده و به جای تنظیم دستور کار امنیتی به چانه زنی بر سر دستور کار دیگری که از سوی روس ها تنظیم شده بود، بپردازد.
واقعیت این است که تا به این جای کار ایران بر اساس جبر شرایط عمل کرده است. اما اشتباه بزرگ از آنجایی ناشی میشود که این همراهی ناگزیر با یک قدرت تهدید کننده – که عملا توان موازنه در برابر آن وجود ندارد – به امکان یک پیوند و اتحاد استراتژیک تعبیر و ترجمه میشود. موضوعی که روس ها نه علاقه ای به آن دارند و نه به نظر در بلند مدت آن را در نظر خواهند گرفت.
در بطن سیاست Bandwagon یک نکته اساسی وجود دارد که باید به شدت به آن توجه کرد. یعنی موضوع Credibility یا اعتبار. در حالی که قدرت های موازنه دهنده – با ائتلاف یا اتحاد – هر کدام از اعتبار برابر در دستاوردها و منافع برخوردار هستند، اما این موضوع به هیچ وجه در استراتژی Bandwagonصحت ندارد. بازیگری که با یک قدرت تهدید کننده دست به ائتلاف و اتحاد در قالب این استراتژی میزند، نیازمند کنش های هزینه بر زیادی است تا بتواند اعتبار لازم را برای دسترسی به منافع خود به دست بیاورد.
حال اگر ایران را به عنوان بازیگری که اقدام به اتخاذ استراتژی Bandwagon در برابر روسیه کرده است؛ در نظر آوریم به خوبی میتوان دریافت که چرا روس ها نه تمایلی به بازی دادن ایران به شکل جدی در صحنه نبرد روسیه دارند و نه به طریق اولی، تمایلی به در اختیار گذاشتن سامانه اس 300.
واقعیت آن است که روسیه تمامی هزینه های حضور خود در سوریه را شخصا تقبل کرده است و قرار گرفتن ایران در کنار این کشور در این بازی، چندان تاثیری در ماحصل ماجرا نخواهد داشت، به جز آنکه حصول نتیجه را برای روس ها سریع تر و کم هزینه تر میسازد. روس ها دلیلی جدی برای انتخاب ایران به عنوان یک متحد استراتژیک در منطقه خاورمیانه ندارند زیرا اساسا نفس بازی روسیه و ماهیت آن با اصول و قواعد بازی ایران در سوریه منافات دارد و هرچند در حواشی و شاید در خروجی ممکن است در موازات هم باشد، اما در بنیان و در اساس اگر متضاد نباشد، مترادف نیز نیست.
از این جا است که ذکر دلیلی همچون در اختیار قرار دادن موشک های اس ای 22 به حزب الله به عنوان دلیل عدم تحویل اس 300 به ایران بسیار مضحک و بچگانه به نظر می آید. ایران به دلیلی استراتژی که ناچار به اتخاذ آن در معادلات منطقه ای بوده است، از اعتبار زیادی نزد روسیه برخوردار نیست و برای به دست آوردن این اعتبار – تا رسیدن به جایگاه یک متحد قابل اعتنا برای مسکو – راه زیاد و هزینه های گزافی در پیش دارد. در نتیجه طبیعی است که واگن ایران از قطار روسیه جا بماند و بر همین اساس نباید این همراهی موقتی ایران و روسیه در خاورمیانه را به یک اتحاد استراتژیک تعبیر و ترجمه کرد. این یک پیمان استراتژیک است و نه یک اتحاد استراتژیک.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر