یک ضرب المثل قدیمى میگوید "چون بد آید، هرچه آید بد شود". اخبار چند روز اخیر در بسیارى روزنامه ها و خبر گزارى هاى بین المللى حاکى از گیر افتادن ریش ولایت فقیه در تله ى اعمال گذشته، حکایت میکنند، وجه دیگرى که در این اخبار بارز میشود حمایت لجستیکى، مالى و آموزشى از القاعده و هدایت عملیاتى حمله به سفارت امریکا در بنغازی است که به کشته شدن سفیر امریکا و تعدادى از محافظین سفارت انجامید.
سالهاست است که محافل نزدیک به رژیم و مبلغ سیاست مماشات در مطبوعات و محافل آکادمیک غربى روى این محور بسیار تبلیغ میکردند که "تروریستهاى سنى وهابى هستند و از شیعه ها متنفر هستند و چون حکومت ولایت فقیه ایران یک حکومت شیعه هست، پس با این حکومت هم دشمنى دارند و زمینه ى همکارى با رژیم ایران علیه دشمن مشترک موجود است". این تقریبا محور کلى بحث حضرات بود که حتما خوانندگان بیاد دارند که گرى سیک از سخنگویان اصلى این خط بود، هئیت سینه زنان خامنه اى در "نیاک" و غیره همه در کر ساخته شده توسط "واواک" شرکت داشتند و نوحه ى تلاش براى شرکت دادن رژیم در "نقش هاى بزرگتر منطقه اى و شریک کردن رژیم در نظم نوین جهانى" را داشتند.
این افراد شرکت مستقیم رژیم در عملیات تروریستى علیه امریکا در بیروت را نیز به جو انقلابى دهه ى هشتاد میلادى ربط میدانستند و میگفتند با مرگ خمینى، این ضرورت ها خاتمه یافته و رفسنجانى پراگماتیک و ولى فقیه هم از سیاست آموخته و از این کارهاى بد نمیکنند، اگر هم نفرى از مخالفین رژیم در اینجا و آنجاى دنیا ترور میشود، این کار عوامل تند رو هست و مسئله ى داخلى هست و فلان و بهمان، در زیر چتر سیاست مماشات، رژیم هم با استفاده از ارگانهاى مختلف که در سازمان تبلیغات اسلامى و نهضت هاى آزادیبخش و سپاه قدس و ... سازماندهى شده بودند به تبلیغ عملى و استفاده ى مشخص از دجالگرى ضد آمریکائى خود زده بود.
یکى از موارد بسیار مشخص دخالت غیر قابل انکار رژیم در عملیات بمب گذارى خبر عربستان بود که تحقیقات پلیسى عربستان و اف بى آى نقش رژیم را کاملا مشخص کرده بود اما ملاحظات سیاسى منطقه اى و مماشات دولت کلینتون به روى این مطلب سرپوش گذاشت.
مقوله ى تهاجم به سفارت امریکا در بنغازى از حساسیت خاصى در رابطه با انتخابات ریاست جمهورى امریکا برخوردار است که باعث میشود مطبوعات داخلى امریکائى هم با علاقه ى بیشتر و هم دقت بیشتر وارد این قضیه بشوند، بنابر این گزارش واشنگتن تایمز مبنى بر طرح پیچیده ى رژیم در طرح ریزى، پشتیبانى و هدایت این عملیات، خیلى مستند تر و جدى تر از یک کمپین تبلیغاتى بر له یا علیه یک کاندید خاص است.
"این گزارش در ادامه به نقش آفرینی مستقیم نیروی تروریستی قدس تحت پوشش «هلال احمر» در این سوء قصد تروریستی اشاره کرده و می افزاید: «ما از روابط میان رابطین می دانستیم که نیروهای رژیم ایران به شبه نظامیان استفاده از خمپاره و تهاجم به ساختمان سفارت آمریکا را آموزش داده اند. آنها مراقبت پیچیده ای را روی کنسولگری گذاشته بودند و تمام این کار را درحالی که به ظاهر ” گروگان ” بودند انجام می دادند.
دو تن از نیروهای بریده وزارت اطلاعات رژیم ایران بعداً نقشی را که درتیم عملیاتی هلال احمر در بنغازی بازی کردند افشا کردند. آنها گفتند یک رابط حامل 8 تا 10 میلیون دلار اسکناس های 500 یورویی سه هفته قبل از حمله رسید. این پول را بین رهبران انصارالشریعه که توسط رژیم ایران کنترل می شوند، توزیع کردند». (سایت همبستگی ملی 7 فروردین 1395)"
مورد دیگر حکم دادگاه نیویورک در مورد محکوم شناختن رژیم به پرداخت مبلغ کلان ده و نیم میلیارد دلار به باقیماندگان قربانیان تهاجم تروریستى ١١ سپتامبر ٢٠٠١ میباشد که به خاطر دخالتهاى مستقیم رژیم در حمایت لجستیکى از القاعده بوده است.
"در نمونه دوم به گزارش سایت ایران اسرار (3 فروردین 1395): «در مارس 2016 دادگاه فدرال نیویورک نقش خامنه ای و رژیمش را در این عملیات تروریستی به ثبت داد. قاضی دادگاه فدرال نیویورک در مارس 2016 طی حکمی نقش خامنه ای و رژیمش را در این عملیات تروریستی را به ثبت داد و رژیم ملایان را به 10.5 میلیارد دلار محکوم کرد. در این حکم که متکی به 6 سند است به اقدامات رژیم که برای موفقیت عملیات 11 سپتامبر ضروری بوده اشاره میکند. این اسناد نشان میدهد که عماد مغنیه، فرمانده پیشین حزبالله لبنان، با عاملان حملات 11 سپتامبر، اکتبر سال 2000 دیدار کرده و سفر آنها به ایران را با گذرنامههای جدید تامین کرده است تا پیش از عملیات، حفاظت کامل از آنها صورت گیرد. بنا بر اسناد منتشره، مسئولان ایرانی به پلیس گذرگاههای مرزی دستور دادند تا گذرنامههای عاملان حملات را مهر نزنند تا عملیات نقل و انتقالشان تسهیل شود.
این اسناد نشان میدهد که پس از حوادث سپتامبر هم به کمک مالی به القاعده، ادامه داد و پناهگاهی امن برای رهبران این گروه تامین کرد.
این حکم شش شخصیت حقیقی و حقوقی را تحت پیگرد قضایی قرار میدهد که عبارتند از: علی خامنهای ولی فقیه، علی فلاحیان وزیر سابق اطلاعات این کشور، سرتیپ پاسدار محمدباقر ذوالقدر معاون فرمانده سپاه پاسداران (وقت) ایران و و سه ارگان وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران و سپاه قدس»."
به نظر میرسد که زنجیره ى حسابرسى از عملیات بیشمار تروریستى رژیم، اکنون به نقطه اى رسیده است که فرار از آن براى رژیم امکان نداشته باشد. البته این منابع متعلق به مردم ایران بوده است که در راستاى حفظ یک رژیم قرون وسطائى در دوران کنونى به تنور تروریسم و بحران آفرینى ریخته شده است. رژیمى که از ریختن هزار هزار نیروهاى خودش به مرداب نابودى در جنگ ارتجاعى با عراق، اباء نداشت و خواستار ادامه ى جنگ تا آخرین خشت یک خانه در تهران بود، البته که به پرداختهاى این چنینى از جیب مردم محروم ایران به تروریستهاى از جنس خودش، حال با هر پوشش و نام مختلف، ادامه داده و خواهد داد. کما اینکه تا روز اخر هم از خرج کردن براى سیستم سرکوب و اختناق دست برنخواهد داشت. سالها قبل رهبر مقاومت ایران آقاى رجوى، اعلام کرد که این رژیم در بحران متولد شده، در بحران زندگى میکند و در بحران خواهد مرد. در دوران پسا برجام و پسا برشام، علائم دیگرى از احتضار رژیم ضد تاریخى ولایت فقیه ظاهر شده است و در این نقطه سیاست مماشات هم دردى از رژیم دوا نخواهد کرد. حضرات که کم دسته گل تروریستى به آب نداده اند، چند روز دیگر حتما شاهد یک سیلى دیگر به رژیم در آرژانتین خواهیم بود که احتمالا در هدایت عملیات به قتل رساندن دادستان شریف آرژانتینى دست داشته است.
سینا دشتی