۱۵ بهمن ۱۳۹۴

خميني دجال ضد بشر- تصيل و تدريس خميني در حوزه‌ها وتولد او3

خميني دجال ضد بشر- تصيل و تدريس خميني در حوزه‌ها وتولد او3

تحصيل و تدريس خميني در حوزه‌ها وتولد او



خميني، باني، سمبل و روح نظام آخوندي است و مرام بازماندگانش، نشأت‌گرفته از اعمال، مواضع و افكار اوست. آخوندهاي حاكم بسيار مي‌كوشند او را ابرمردي جلوه‌گر سازند كه در پهنه‌هاي نظري سرآمد يا دست‌كم هم‌طراز فلاسفه و متفكران بزرگ است،‌ از نظر سلوك و رفتار انساني شبيه به امام معصوم و آن‌چنان كه او را مي‌ناميدند نايب امام زمان است و از نظر مبارزاتي «انقلابي‌ترين مرد جهان» است.

چنين ادعاهايي البته در جامعهٌ ايران جز تمسخر و اشمئزاز برنمي‌انگيزد. زيرا مقاومت اين خلق، خميني و كل نظامش را از نظر تاريخي و ايدئولوژيكي نفي كرده و خون يكصدوبيست‌هزار تن از رشيدترين فرزندان مردم ايران به حل مسائل تاريخي بي‌نظيري نايل آمده كه افشاي چهره و طينت واقعي خميني، اين شارلاتان بزرگ قرن، در زمرهٌ آنهاست.

يادآوري اين حقايق براي پاسخگويي به تبليغات بي‌ارزش رژيم آخوندي دربارهٌ خميني نيست. اين كار براي به رسوايي كشيدن شخص خميني هم نيست. زيرا به اندازهٌ كافي در ذهن و ضمير توده‌هاي مردم منفور است. بلكه قبل از هر چيز بازبيني و بازشناسي آفت بسيار مهلكي است كه جنبشها و حاصل «راه دور و رنج بسيار» ملتها را برباد مي‌دهد.‌اين آفت همانا مفتخوري و ميوه‌چيني به‌جاي رهبري برآمده از انقلاب و مقاومت و مبارزهٌ اصيل است.

به‌راستي، خميني كه بود، از كجا آمده بود، چه مسيري را طي كرد، مواضع و عقايد واقعيش چه بود، چرا و چگونه به حكومت رسيد و چگونه حكومت كرد؟

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تولد خميني و تحصيل او در حوزه‌ها

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خميني در سال1320 هجري‌قمري (1279شمسي) در خمين متولد شد. مادرش هاجر دختر ميرزا‌‌احمد از اهالي همين شهر بود. پدرش مصطفي پسر احمد هندي بود كه پيشتر ساكن كشمير هندوستان بوده است(1). به گفتهٌ مرتضي پسنديده، ‌برادر خميني، پدر او در خمين شخص «بسيار بانفوذي بوده» و «خدمه و تفنگچي» داشته و «مشغول ادارهٌ امور مردم بوده است»(2) وقتي كه خميني دوساله بود، پدرش در مسير سلطان‌آباد اراك مورد حملهٌ يكي از همراهانش قرار گرفت و به‌قتل رسيد. بعدها خانوادهٌ خميني از جمله پسنديده، به دربار مظفرالدين‌شاه شكايت مي‌كنند و به عين‌الدوله ملتجي مي‌شوند تا سرانجام قاتل را قصاص مي‌كنند(3).

خميني، دوران نوجواني را در خمين گذراند. صرف و نحو و منطق را نزد برادر بزرگترش مرتضي پسنديده آموخت. از سال1338 قمري (1298شمسي) به‌ترتيب در حوزه‌هاي اصفهان و اراك و قم تحصيل مي‌كرد. در سال1345 (1305شمسي) در حوزهٌ قم سطوح عاليهٌ آموزشهاي آخوندي را به‌پايان رساند و در سال1355 (1315شمسي) در شمار آخوندهاي مدعي اجتهاد بود.
پيروانش دربارهٌ او مي‌گويند كه در اين زمان «‌از برجسته‌ترين علماي حوزهٌ قم به‌شمار مي‌آمد». در اين سالها، خميني «مطول» را نزد شيخ‌اديب تهراني، «مكاسب» را در كلاس آيت‌الله محمدتقي خوانساري، درس «خارج» را نزد آيت‌الله عبدالكريم حائري و عرفان را از آيت‌الله شاه‌آبادي آموخت(4). ولي مهمترين استاد خميني همان شيخ عبدالكريم حائري، مؤسس حوزهٌ قم، است كه به‌گفتهٌ آخوند رضا استادي به‌نوبهٌ خود شاگرد شيخ فضل‌الله نوري بوده است(5).


تدريس در حوزه‌ها
پيروان خميني مي‌گويند كه در سال1364 قمري 


(1324شمسي) با ورود آيت‌الله بروجردي به قم، خميني تدريس علوم منقول و خارج و اصول را در حوزه‌ها شروع كرد(9). كساني كه از وقايع آن سالها اطلاعات دقيقي دارند مي‌گويند هنگامي كه آقاي بروجردي از زادگاه خود به قم نقل مكان كرد، خميني براي همراهي نشان دادن با او برخي كلاسهاي درس خود را كه مي‌دانست مورد موافقت او نيست، تعطيل كرد. مرتضي پسنديده برادر خميني در اين‌باره گفته است: «در مسجد سلماسي با اصرار… مطهري و بعضي از اشخاص، درس فقه و اصول را شروع و ديگر تدريس عرفان را ترك كرد»(10).

طلبه‌هايي كه در اين سالها و سالهاي بعد در كلاسهاي خميني شركت مي‌كردند، پس از به‌قدرت‌رسيدن خميني، از مهمترين گردانندگان و مهره‌هاي حكومت او شدند.

راه‌انداختن چنين كلاسهايي اولين پله‌هاي نردبان مرجعيت است كه خميني عزم آن را كرده بود. اما در اين سالها آيت‌الله بروجردي مرجع بلامنازع در تمام حوزه‌ها بود و در ميان مراجع متنفذ آن روزگار هماوردي نداشت.

در فروردين سال1340 كه بروجردي درگذشت، مراجع متعددي از قبيل سيدمحسن حكيم و سيدعبدالهادي شيرازي و در مرتبهٌ بعد، سيدمحمود شاهرودي، خويي، شريعتمداري، گلپايگاني، خوانساري و ميلاني در نجف، قم، تهران و مشهد حضور داشتند و خميني در سطح همين دستهٌ دوم بود. گو اين‌كه بيشتر به‌عنوان يك مدرس شناخته مي‌شد.

آن‌چه سبب شد كه خميني از سايرين پيشي بگيرد، اعتراضهايش به رژيم شاه در سالهاي 41 تا 43 و سپس تبعيد او بود. جاذبهٌ اجتماعي مخالفت با شاه، خميني را از وجههٌ زيادي برخوردار ساخت و از ديگران پيشي گرفت.

زندگي سياسي خميني از آغاز تا سن 60سالگي كه عليه برخورداري زنان از حق رأي به اعتراض برخاست، يكسره در سكوت و سازش با ديكتاتوري رضاشاه، مماشات در برابر شكل‌گيري ديكتاتوري محمدرضا و‌سكوت تأييدآميز نسبت به كودتاي استعماري عليه حكومت ملي دكتر مصدق سپري شده است.


براي تشريح هرچه بيشتر زندگي خميني تا قبل از به‌چنگ آوردن قدرت سياسي،‌آن را در چند دورهٌ متمايز، بررسي مي‌كنيم.


پانويس ـــــــــــــــــ

1ـ «پابه‌پاي آفتاب»، ج1، ص17، مصاحبهٌ مرتضي پسنديده. كتاب «بررسي و تحليل نهضت امام خميني» محل سكونت جد‌ خميني را «لكنهور» هندوستان ذكر كرده است.

2ـ «پابه‌پاي آفتاب»، ج1، ص20

3ـ همان كتاب، ص25 و 26

4ـ همان كتاب، ج3، ص22، مصاحبهٌ آخوند حجت همداني

5ـ همان كتاب، ج2، ص227

6ـ مقدمهٌ كتاب «كوثر»، ج1، كه توسط احمد خميني نوشته شده است.

7ـ روزنامهٌ اطلاعات، 20خرداد69

8ـ «پابه‌پاي آفتاب»، ج1، ص60، مصاحبهٌ احمد خميني

9ـ روزنامهٌ رسالت، 24خرداد68

10ـ «پابه‌پاي آفتاب»، ج1، ص29

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر