۱۵ بهمن ۱۳۹۴

خامنه ای وباند رفسنجانی - جنگ انتخابات؛ بن‌بستها و چشم‌انداز

خامنه ای وباند رفسنجانی - جنگ انتخابات؛ بن‌بستها و چشم‌انداز

لینک به منبع

در ادامه جنگ باندها بر سر انتخابات، باند رفسنجانی روحانی و به‌اصطلاح اصلاح‌طلبان درون نظام، در اظهارات و نوشته‌هایشان نسبت به دلسرد شدن و ناامید شدن مردم هشدار می‌دهند. آخوند علی یونسی مشاور روحانی در این رابطه گفت: «هزینه دلسرد شدن و بی‌تفاوت شدن مردم در سرنوشت خودشان، خیلی خیلی بیشتر از هزینه اداره چند نفر نماینده تند و ناهماهنگ در مجلس است» (سایت حکومتی خبر آنلاین ـ 11بهمن 94).

حسن خمینی هم گفت: «امیدوارم که انتخابات پیش‌رو بتواند یک بار دیگر حضور عمومی مردم را باعث شود… روزی امام گفت: … توفان عمومی جامعه، توان ریشه‌کن کردن هر سدی را خواهد یافت» (سایت انتخاب ـ 11بهمن 94).

دم زدن اینان از ”مردم“ از این زاویه نیست که بخواهند با نشان‌دادن تهدیدآمیز، نوک عنصر اجتماعی امتیاز بگیرند. آنها اصلاً اهل این ناپرهیزیها نیستند، یک بار در سال88 این شوخی را کردند و دیگر آن را تکرار نخواهند کرد؛ چرا که می‌دانند اگر مردم این بار به خیابان بیایند، چنان سیلی راه خواهد افتاد که کل رژیم ـ از به‌اصطلاح اصول‌گرا تا به‌اصطلاح اعتدالی و به‌اصطلاح اصلاح‌طلب که همه سر و ته یک کرباس هستند ـ را با خود خواهد برد.

علم کردن خجولانه مردم در اظهارات سردمداران این باند، از این‌روست که این، تنها برگ و حربة آنها برای جلوگیری از حذف و قلع و قمع کامل است. تنها جایی که ممکن است باند ولی‌فقیه ناچار شود از قبضه تمام‌عیار مجلس و خبرگان ارتجاع و جارو کردن صددرصد باند مقابل کوتاه بیاید، هراس از عنصر اجتماعی یا به قول خودشان فتنه است؛ در سال 92 هم، خامنه‌ای به همین دلیل ناچار از تن‌دادن به روحانی شد.

به‌رغم این، عناصر باند مغلوب دائماً تأکید می‌کنند که اهل تحریم و قهر کردن نیستند و در هر شرایطی در انتخابات شرکت می‌کنند. عارف از سردمداران به‌اصطلاح اصلاح‌طلبان و عضو مجمع تشخیص نظام گفت: «ما اگر‌چه به روند بررسی صلاحیتها گلایه جدی داریم… ولی در نهایت با تمکین به قانون در انتخابات مجلس حاضر می‌شویم» (روزنامه شرق ـ 12بهمن 94).

روزنامه آرمان هم نوشت: «با رد صلاحیت اکثریت کاندیداهای اصلاح‌طلبان، این جریان قدرت ندارد که در تمامی حوزه‌های انتخاباتی حضور مستمرداشته باشد… ولی قهر از صندوقهای انتخاباتی هم استراتژی مطلوبی نیست» (12بهمن 94).

به نظر می‌رسد که یک علت این قسم و آیه‌ها که در هر حال در انتخابات شرکت می‌کنیم، اهل تحریم و قهر کردن نیستیم و چاره‌یی هم جز این نداریم، ناشی از فشاری است که از پایین و از طرف نیروهای خودشان وارد می‌شود و مخاطب این حرف، نیروهای خودشان است.

اما به‌رغم این اظهار سرسپاری، باند ولی‌فقیه هم‌چنان می‌خواهد با متهم کردن باند مقابل و فشار آوردن، سلاح اپوزیسیون‌نمایی و مظلوم‌بازی را از دست آن بگیرد. روزنامه جوان ارگان بسیج ضد‌مردمی نوشت: «راهبرد ”ننه من غریبم“ را حفظ کرده‌اند و مثل همیشه به وسط مردم پریده‌اند و فریاد ”وا فسادا“ و ”وا معیشتا“ سر می‌دهند… آنان صحنه انتخابات را (منهای روند و نتیجه آن) عرصه تولید سرمایه اجتماعی می‌دانند و از بستر و زمینه مهیای آن برای تحرک و تحریک اجتماعی بهره می‌برند» (12بهمن 94).



باند خامنه‌ای که به‌خوبی دست باند مقابل را خوانده و اگر‌چه می‌داند که آنها جرأت توسل به عنصر اجتماعی را ندارند؛ اما باز هم نگران است می‌خواهند با این فشارها آنها را وادار کنند که بیش از پیش و در تبلیغات نیز هر چه بیشتر از عنصر اجتماعی فاصله بگیرند و اظهار برائت بکنند. آخوند مصباحی مقدم، عضو مجلس ارتجاع و سخنگوی باند آخوندی موسوم به جامعه روحانیت مبارز، نگرانی باند خامنه‌ای را به این صورت بیان کرد که: «اگر کسانی بخواهند با ”جرزنی سیاسی“ ارتقا پیدا کنند حوادث فتنه 88 مجدداً تکرار می‌شود» (سایت تحلیل ایران ـ 12بهمن).

روزنامه وطن امروز نیز در این رابطه نوشت: « هاشمی رفسنجانی  به صراحت ـ و به‌گونه‌یی که یادآور خاطرات تلخ سال 88 است ـ مردم را تهدید می‌کند اگر در انتخابات آن‌گونه که او می‌خواهد رفتار نکنند، آن وقت ممکن است ناآرامی‌های منطقه به ایران هم سرایت کند» (12بهمن 94).

خلاصه این‌که هر دو باند در این جنگ، در بن‌بست هستند. باند رفسنجانی روحانی می‌دانند که اگر شانسی داشته باشند این است که طرف مقابل را از به صحنه آمدن مردم و عنصر اجتماعی بترسانند، اما در عین‌حال می‌دانند که هر گونه بی‌احتیاطی ممکن است به انفجاری به‌انجآمد که کل رژیم را به باد فنا دهد.

باند ولی‌فقیه هم، گرچه خواست و تمایلش این است که باند مقابل را کاملاً حذف و جارو کند و شکاف موجود در رأس نظام را ببندد، ولی می‌ترسد که با این اقدام، حریف را به نقطه‌یی بکشاند که برای نجات خودش، دست به اقدامی در جهت تحریک عنصر اجتماعی بزند.

اما واقعیت این است که انفجار اجتماعی و قیام مردم به‌جان آمده، به‌مثابه آتش زیر خاکستر، معطل و در گرو جنگ درونی نظام نیست. تضاد درونی رژیم تنها ممکن است عامل کمکی یا مؤثر در تسریع این انفجار محتوم باشد. بی‌تردید این آتشفشان زود یا دیر، فوران خواهد کرد، صداهایی که از اعماق جامعه برمی‌خیزد، نشانه نزدیکی آن است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر