چرا رژیم از تحولات پرشتاب منطقه، نگران است؟
تحولات سوریه در روزهای اخیر، چه در بعد میدانی و نظامی و چه در بعد بینالمللی و سیاسی، شتاب ویژهیی گرفته است. از یک طرف هواپیماهای جنگی عربستان و برخی دیگر از کشورهای ائتلاف منطقهیی، به خاک ترکیه و منطقه همجوار با سوریه منتقل شدهاند و ترکیه هم اقدام به تحرکات نظامی کرده است و از طرف دیگر کنفرانس مونیخ با شرکت تقریباً همه طرفهای بحران سوریه برگزار شده است.گرچه عربستان اعلام نموده که ورود نظامیش به سوریه برای رویارویی و جنگ با داعش است اما رژیم آخوندی از موضع قیم رژیم اسد، نسبت به این واقعه واکنش نشان داده و به تهدید عربستان پرداخته است.
پاسدار سلامی جانشین سرکرده کل سپاه روز شنبه 17بهمن در تلویزیون رژیم ظاهر شد و در حالیکه تلاش میکرد با قدرتنمایی به نیروهای رژیم که از تحولات سوریه وحشتزده شدهاند، روحیه بدهد، از این تحولات با عنوان ”بسیار ویرانگر“ یاد کرد و گفت: «اگر آنها در سوریه موفق شوند به سمت لبنان و عراق و بعد هم به سمت ایران میآیند».
این جمله، تمام علت وحشت و سرآسیمگی رژیم را توضیح میدهد. رجزخوانیهای این روزهای سرکردههای سابق و لاحق ولایت، امثال سرکرده قرارگاه پدافند هوایی ارتش رژیم و پاسدار کوثری عضو کمیسیون مجلس ارتجاع نیز گویای همین معناست؛ کما اینکه وقتی رفسنجانی در جلسه شورای تشخیص مصلحت نظام در روز 24بهمن «به شرایط حساس و خطیر منطقه» اشاره کرد و آن را «معنادار» خواند نیز، همین خطر منطقهیی و سمت و سوی آن را گوشزد میکرد.
تناقض رژیم آنجا ظاهر میشود که وقتی روسیه ادعا میکند بهخاطر جنگ با داعش وارد جنگ سوریه شده، آن را تأیید میکند و برایش کف میزند، اما وقتی عربستان میگوید که قصد جنگ با داعش را دارد و عنوان ائتلاف منطقهیی هم که تشکیل شد، از ابتدا ”ائتلاف ضدداعش“ بود، بهجای استقبال، بهشدت علیه آن موضعگیری میکند و آن را علیه خودش تلقی میکند؟!
در مورد ترکیه هم رژیم به همین تناقض دچار است. ترکیه اعلام کرده که تحرکاتش علیه گروههایی است که امنیتش را به خطر انداختهاند و لذا در منطقه مرزی سوریه، دست به اقداماتی مشابه آنچه در عراق انجام میدهد، زده است، اما در اینجا نیز پاسدار کوثری چنگ و دندان نشان میدهد که: «سوریه تبدیل به گورستان ترکها میشود» (سایت حکومتی برنا ـ 25بهمن 94).
در حالی که منطقه عملیاتی ترکیه، منطقه مرزی این کشور با سوریه است و همان منطقهیی است که روسیه مواضع نیروهای مقاومت سوریه در آنجارا با سنگینترین بمبارانها میکوبد، در حالیکه هیچ توجیهی، مانند امنیت خودش، در ارتکاب این بمبارانهای جنایتکارانه ندارد! از قضا راز وحشت رژیم هم، در همین حضور عاریتی روسیه نهفته است؛ زیرا اگر چشمانداز جنگ، با ورود عربستان و ترکیه و دولتهای عضو ائتلاف بهصحنه، جدی و نزدیک شود ـ که علائم هم حاکی از همین است ـ روسیه که دلیل و انگیزهیی قوی برای درگیر شدن تمامعیار در این جنگ خطرناک را ندارد، جاخالی خواهد داد و وارد بدهبستان با طرفهای دیگر خواهد شد. این هراس و نگرانی بهوضوح در سرمقاله روزنامه حکومتی حمایت (25بهمن) منعکس است. در این مقاله به قلم حسین شیخالاسلام از مهرههای باند ولیفقیه، ابتدا به روسیه گوشزد میکند: «روسیه در ازای همکاری با ایران است که چنین موقعیت راهبردی [در سوریه] را به دست آورده است» و سپس وحشت خود را از رویکرد روسیه چنین ابراز میکند: «سکوت روسیه در برابر ورود ارتش کشورهای حامی تروریستها، بهمعنای خدشهدار شدن اعتماد ایران است و در صورت چنین خطایی، معلوم نیست که در آینده این فرصت را داشته باشد تا از توان راهبردی اعطایی ایران دوباره بهرهمند شود».
واقعیت آن است که در صورت «سکوت» روسیه، رژیم در چنان موقعیتی قرار میگیرد و در جنگی قرار میگیرد که به حکم منطق تعادل قوا، هیچ چشماندازی جز شکست برایش متصور نیست. تصور شکست در سوریه و پیامدهای اجتنابناپذیر آن نیز لرزه بر اندام سردمداران رژیم و خلیفة ارتجاع میاندازد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر