میهمانهای خارجی همیشه برای رژیم دردسرساز هستند. آنها در چارچوب سیاست ننگین مماشات به ایران میآیند تا در وهله اول، از خوان یغمای ایران سودی به کمپانیهای خودشان برسانند و در وهله بعد آبی هم به آسیاب باند رفسنجانی روحانی بریزند. جدای از اینکه همین کار آنها جیغ و داد باند ولیفقیه را درمیآورد که نفوذ! نفوذ!…
به این ترتیب همین یک گرم عنصر غیرخودی که حتی بهصورت مهمان وارد دستگاه استبداد قرونوسطایی ولایتفقیه میشود هر بار رسواییهای تماشایی و خندهداری به وجود میآورد و تا مدتها رژیم تعادل را به هم میریزد. جنجال بر سر سفر کاترین اشتون و موگرینی و آن هیأت پارلمانی آلمانی که برای دهن کجی به رژیم با ساک به دیدار دیپلوماتیک با لاریجانی آمده بودند از این زمره است. حالا این بار آمدن رئیس پارلمان اروپا به تهران، دسته گل دیگری برای رژیم به آب داده است؛ به این صورت که مارتین شولتز بعد ازدیدار با لاریجانی در روز شنبه 16آبان، یک کنفرانس مطبوعاتی مشترک برگزار کردند. این کنفرانس نمایشی به خوبی و خوشی پیش رفت و داشت تمام میشد و لاریجانی هم با لبخند رضایت داشت خداحافظی میکرد که یک مرتبه یک خبرنگار خارجی با یک سؤال بهاصطلاح چالشی تعزیه را به هم زد. خبرنگار از هر دو طرف پرسید: «ایران تا کی قصد دارد از اسد در بحران سوریه حمایت کند؟» (تلویزیون رژیم- 16آبان).
طبق معمول لاریجانی در پاسخ اباطیل رژیم را در مورد سوریه تکرار کرد که گویا بشار اسد، جنایتکار و قاتل 300هزار تن از مردم سوریه نماینده مردم سوریه است و این تروریستها یعنی اپوزیسیون سوریه هستند که اوضاع آنجا را به هم زدهاند. پس از لاریجانی، رئیس پارلمان اروپا گفت:
«به نظر من آینده بلندمدت برای اسد وجود ندارد ولی زمان حالی با ایشان وجود دارد و بایستی این دو مقوله را ما با هم بنگریم… کسی که بمب سر ملت خودش میریزد باید حتماً جواب این کار خودش را بدهد».
البته آنچه رئیس پارلمان اروپا گفت، راز سر به مهری نیست؛ مردم ایران و همه دنیا میدانند که در سوریه چه خبر است و درست در نقطه مقابل تبلیغات دجالگرانه آخوندهای پلید، دیکتاتوری آخوندی با تمام قوا پشت رژیم خونریز اسد قرار دارد و دستش به خون مردم سوریه آغشته است. اما این حقایقی که مردم ایران هم میدانند یک چیز است و عنوان شدن آن از تلویزیون رسمی رژیم از زبان مهمان رسمی رژیم چیز دیگر. این در واقع، بهمعنای فرو افتادن تشت رسوایی آخوندها از بام است؛ همان چیزی که لابد فریاد و فغان باند خامنهای را به آسمان میرساند. جالب است که بعد از این مصاحبه لاریجانی عجله دارد که مصاحبه را ترک کند، اما این بار یک خبرنگار دیگر وارد میشود؛ اما یک خبرنگار دست آموز داخلی است که لابد برای آن که گاف قبلی را تا حدودی عادیسازی کند، بنا به دستور وارد شده تا به زبان فرانسه سؤال بیخطری را مطرح کند. اما جالب است که تلویزیون آخوندی از ترس نه سؤال وی و نه جواب شولتز را ترجمه نکرد.
رژیم بیچاره دهانش از شیر سوخته، به دوغ فوت میکند! اما از این واقعه خندهدار که بگذریم، نکته مهم این است که معلوم شد محتوای مذاکراتی که میهمانان خارجی در این روزها با مقامهای رژیم دارند، فعلاً و نقداً زهر سوریه و احتمالاً برای آن که آبرویی برای خود در کشورهای اروپایی بخرند، مقداری هم زهر حقوقبشر! گوارای وجود ولیفقیه!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر