تشدید انزوای منطقهیی رژیم پس از زهر اتمی
مطالب مرتبط
1ولايت فقيه يك بدعت منزوي در فقه شيعه است - استاد جلال گنجه اي
روز جمعه 10مهر وزیر خارجه دولت یمن اعلام
کرد کشورش روابط دیپلوماتیک خود را با رژیم ایران قطع کرده است. ریاض یاسین به تلویزیون
الجزیره گفت که علت این تصمیم دخالتهای مستمر رژیم ایران در امور داخلی یمن و حمایت
آنها از حوثیهاست که علیه حکومت قانونی کودتا کردهاند.
در همین حال، دولت بحرین نیز سفیر رژیم
را اخراج کرد و به کاردار رژیم ایران در منامه دستور داد ظرف 72ساعت خاک یمن را ترک
کند. وزیر خارجه بحرین در توضیح علت این تصمیم، طی سخنرانی خود در مجمع عمومی مللمتحد
گفت: رژیم ایران، به دخالت در امور داخلی بحرین از طریق بهکارگیری گروههای بنیادگرا
و با تأسیس پادگان برای آموزش گروههای تروریستی و قاچاق سلاح و مواد منفجره و تهاجم
به شهروندان و نیروهای امنیتی ادامه میدهد.
سؤالی که مطرح میشود این است که دخالتهای
رژیم و حمایت از حوثیها و بقایای دیکتاتور مخلوع یمن همواره ادامه داشته و اگرچه روابط
دیپلوماتیک دولت قانونی یمن با رژیم آخوندها در پایینترین سطح بوده؛ اما یمن تا کنون
اقدام به قطع رابطه نکرده بود؛ بحرین نیز به همین صورت دخالتهای و فتنهانگیزی رژیم
را تحمل میکرد.
از سوی دیگر، بهطور همزمان شاهد موضعگیریهای
قاطع سران دولت عربستان سعودی علیه رژیم طی روزهای اخیر بودیم. از جواب رد عادل
الجبیر بهدرخواست ظریف برای ملاقات، تا موضعگیری بیسابقه ملک سلمان پادشاه عربستان
که رژیم ایران را «تهدید فوری خاورمیانه» خواند که همه کشورها بایستی با کنار گذاشتن
اختلافات خود روی آن متمرکز شوند… همه گویای یک تحول کیفی در تشدید انزوای منطقهیی
دیکتاتوری تروریستی آخوندهاست.
میتوان به عواملی مانند کشف قایق حامل
سلاح و مهمات قاچاق رژیم ایران برای حوثیها، یا کشف یک انبار سلاح و کارگاه بمبسازی
در بحرین که متعلق به یک شبکه تروریستی وابسته به رژیم، اشاره کرد که کاسه صبر مسئولان
این کشورها را لبریز کرده و آنها را به این نتیجه رسانده که بایستی سیاست قاطعی در
برابر این رژیم و تهدیدهای ناشی از آن در پیش بگیرند؛ اما عامل اصلی در کنش و واکنشهای
سیاسی را بایستی در عنصر تعادلقوا جستجو کرد. در اینکه رژیم پس از توافق هستهیی
بهطور کیفی تضعیف شده و قطعنامه 2231 شورای امنیت که حداقل 10ماده آن تحت ماده41 از
فصل هفتم منشور مللمتحد میباشد که به اعمال زور و گزینه نظامی در صورت تخلف رژیم،
صورت قانونی میدهد. این قطعنامه به این ترتیب یک چماق بسیار مؤثر بینالمللی بالای
سر رژیم است که به رژیم اجازه نمیدهد مثل سابق به تاخت و تازهای تروریستی خود ادامه
بدهد. جیغ و فریادهای دلواپسان و باند خامنهای که گاه خیلی صریح اذعان میکنند که
بر اثر این توافق، رژیم توان و اقتدار خود را از دست داده و کشورهای کوچک منطقه دیگر
از آن حساب نمیبرند؛ گویای همین واقعیت است.
از جمله روزنامه سیاست روز در سرمقاله
11مهر خود با حمله به دیپلوماسی و سیاست خارجی ضعیف دولت روحانی اذعان میکند: «این
رژیم (عربستان) گستاخ شده چون تصور میکند توافق هستهیی جایگاه منطقهیی و بینالمللی
جمهوری اسلامی ایران را تضعیف کرده است… و اکنون که چنین شرایطی برای جمهوری اسلامی
در این توافق ایجاد شده، میتواند با هر زبانی با ایران سخن بگوید».
روزنامه جمهوری که مواضع رفسنجانی را
منعکس میکند نیز در سرمقاله 11مهر خود از زاویه دیگری به موضع ضعیف رژیم در برخورد
با عربستان اذعان میکند. جمهوری با اشاره منتقدانه به «یکی از مسئولان اجرایی کشور
که روابط عربستان با ایران را «خصمانه» دانست» هشدار میدهد که نباید از کلمه «خصمانه»
برای «ترسیم روابط فیمابین دو کشور» استفاده کرد؛ بلکه «همه باید تلاش کنند این وضعیت
به مرحله حادتری نرسد».
هم این اذعانها و دعوت به حزم و احتیاط،
و هم پارسهای خوابیده پهلوان پنبههای زهر خورده نظام، پاسدارانی از قبیل جعفری و رضایی
و سلیمانی، دو روی سکه ضعف و استیصال رژیم هستند؛ واقعیتی که البته از چشم سران و مسئولان
کشورهای منطقه نیز دور نمانده و آنها را برانگیخته ملاحظاتی را که تا قبل از زهرخوران
هستهیی در قبال رژیم رعایت میکردند، کنار بگذارند و دخالتهای رژیم را تحمل نکنند.
در این میان ورود روسیه به جنگ با مردم
سوریه و هر چه علنیتر شدن دو جبهه این جنگ نیز عامل مؤثر دیگری در قاطعانهتر شدن
مواضع علیه رژیم آخوندی است. در یک جبهه این جنگ، روسیه و رژیم ایران (که به گفته خالد
خوجه رئیس ائتلاف ملی سوریه اشغالگران دوگانه سوریه هستند) در کنار رژیم اسد قرار دارند
و در طرف دیگر مقاومت سوریه و همه کشورها عرب منطقه بهعلاوه ترکیه و کشورهای اروپا
قرار گرفتهاند؛ این صفبندی نیز یک عامل مؤثر در تسریع تحولات سیاسی منطقه و تشدید
انزوای فزاینده منطقهیی و بینالمللی رژیم است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر