۲۹ مهر ۱۳۹۴

خامنه اي - پروژه نفوذ؟

لينك به منبع
نشست مقدماتی کنفرانس امنیتی مونیخ که برخی منابع رژیم آن را یک روزه و برخی دیگر دو روزه خواندند، به هر حال به پایان رسید و هیأت آلمانی ایران را به قصد عربستان ترک کرد، اما حرف و حدیث پیرامون این نشست در رژیم به‌پایان نرسیده و بسیار است. باند رفسنجانی روحانی آن را به‌عنوان اولین محصول سیاسی برجام حلوا حلوا می‌کنند. خود رفسنجانی گفت: «میزبانی ایران برای چنین مراسمی که در گذشته اصلاً برای حضور آن دعوت نمی‌شد، نتیجه سیاست خارجی درست و معقول است» (ابتکار ۲۶/۷/۹۴.(

باند ولی‌فقیه درست به‌عکس، این نشست را ذلت و حقارت و از بارزترین نشانه‌های نفوذ غرب می‌دانند. اما واقعیت چیست؟

 یک واقعیت آن است که وزارت‌خارجه دولت روحانی، مباحثی را که در این نشست مطرح شد، علنی نکرده و حتی گزارش تلویزیون رژیم از کنفرانس مطبوعاتی مشترک ظریف و اشتاین مایر را تا آنجا که می‌توانست سانسور کرد. در نتیجه اطلاعات از محتوای این نشست، عمدتاً از طریق منابعی غیر از رژیم آخوندی به دست آمده است.

اولین نتیجه‌یی که از این مخفیکاری می‌توان گرفت، این است که این نشست آن طور که رفسنجانی و روحانی و باند مربوطه وانمود می‌کنند، خیلی نباید اسباب سربلندی باشد و گرنه دلیلی برای مخفی کاری نبود. دلیل دیگر مخفیکاری، به‌ ملاحظة دلواپسان است که در این نشست، نشانه‌های یک جام زهر دیگر (جام زهر منطقه‌یی) با الگوی برجام را می‌بینند. در همین رابطه روزنامه وطن امروز آن را «برشام» نامیده و در ناصیة آن، دست برداشتن از یکی دیگر از به‌اصطلاح دستاوردهای نظام و فرو ریختن یکی از ستونهای اصلی عمق استراتژیک نظام یعنی سوریه را می‌بینند.

دلیل دیگر پنهانکاری، ملاحظه متحدان خارجی رژیم مثل روسیه و رژیم اسد است که بر مبنای سیاست تا کنونی رژیم، قاعدتاً می‌بایست در این نشست حضور می‌داشتند. در یک گفتگوی تلویزیونی که به‌منظور رفع و رجوع همین تناقضات در شامگاه یکشنبه (26مهر) پخش شد، زهرانی از مهره‌های وزارت‌خارجه که از وی به‌عنوان مسئول برگزاری همین نشست مقدماتی نام برده می‌شد، ادعا کرد که چون رژیم با حضور آمریکا در این نشست مخالفت کرد، آلمان هم متقابلاً با حضور روسیه و رژیم اسد مخالفت کرده است! در عین‌حال همین فرد در خلال توجیهات مسخره از یک سو ناگزیر اعتراف کرد: «روی آوردن سوریه، طرف مقابل (آلمان) یک مقداری مشکلات ایجاد کرده بود». در مورد غیبت روسیه هم به توجیهاتی نظیر «بحثهای بوروکراسی» و «مشکل زمان» و تضاد رفتن و برگشتن «دعوت‌نامه» و از این قبیل متوسل شد، اما همان‌جا هم ناگزیر از بیان این مطلب شد که «این جمهوری اسلامی است که باید حرف اول را (در منطقه) داشته باشد… بعد هم خیلی اصرار نداشتیم این باشد، آن نباشد».

به این ترتیب می‌توان دریافت که حضور نداشتن رژیم اسد شرط و خواست آلمان بوده، اما عدم حضور روسیه خواست رژیم بوده زیرا روسیه اگر‌ چه متحد رژیم است، اما این متحد در سوریه، رقیب هم هست و ولی‌فقیه در سوریه یک جنگ هژمونی هم با روسیه دارد.

اشاره به این موضوع از این نظر ضروری است که روشن شود، نشست مقدماتی تهران، مذاکره دو جبهه نبوده، بلکه «قبولاندن انتقال قدرت در سوریه بدون بشار اسد به رژیم» بوده است (العربیه ۲۸/۷/۹۴). این موضوع را واکنشهای باند ولی‌فقیه تأیید می‌کند که از این نشست، (نشست مقدماتی کنفرانس مونیخ) به‌عنوان پروژه نفوذ نام می‌برند.

می‌دانیم که «نفوذ» اسم مستعار خط باند رفسنجانی روحانی برای آویختن به غرب و آمریکاست و آنها در این نشست، اولین گام به سمت اجرایی شدن «پروژه نفوذ» را می‌بینند. پروژه‌یی که موجب تضعیف و فرسایش جبهه ولی‌فقیه شده و نهایتاً به منزوی کردن و نفی او می‌انجامد. این معنا را به‌روشنی در روزنامه‌های هر دو باند و از دو منظر متفاوت می‌توان مشاهده کرد:

روزنامه آرمان (27/7) وابسته به باند رفسنجانی از قول وزیر خارجه آلمان نوشت: «جهان هاشمی را عامل تقویت روابط با ایران می‌داند.»

روزنامه کار و کارگر (27/7) : «درخواست وزیر خارجه آلمان از آیت‌الله هاشمی: جهان از شما درباره عربستان انتظار دارد

فارغ از راست و دروغ حرفها، نفس مطرح شدن این حرفها در روزنامه‌های رژیم، رفسنجانی را در موضع نفر اول نظام، یا همدوش ولی‌فقیه جلوه می‌دهد؛ این همان چیزی است که سرمقاله رسالت (27/7) از آن به‌عنوان «نفوذ دشمن» و طرح دشمنان نظام برای «ایجاد دو قطبی سازی» نام می‌برد و خاطرنشان می‌کند که هدف این طرح «تنها کردن مواضع رهبری» و ’ ضربه زدن به اصالت نظام’ است. به عبارت روشنتر یعنی منزوی کردن و نهایتاً نفی ولایت‌فقیه! جدای از این، هر کدام از این پروژه‌ها، مثل همین نشست مقدماتی کنفرانس مونیخ، همان‌طور که رسانه‌های خارجی هم گفتند مضمونش «قبولاندن انتقال قدرت در سوریه بدون بشار اسد به رژیم» بود.

به این ترتیب، باند ولی‌فقیه آن‌چنان که کیهان خامنه‌ای (27/7) می‌نویسد، در «نشست مقدماتی…» گشودن «منفذی به برخی مراکز تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی سیاست خارجی» را می‌بیند و هشدار می‌دهد که بعد از جام زهر هسته‌یی، دارد مقدمات ریختن یک جام زهر دیگر به کام ولی‌فقیه فراهم می‌شود. این احساس خطر، واکنش حداکثری باند خامنه‌ای و جنگ و جدال شدیدتری با باند رفسنجانی روحانی را در پی خواهد داشت. نتیجه این جنگ هر چه باشد، در یک واقعیت تغییری نمی‌دهد؛ درست مثل برجام، اما بدتر و خطرناکتر از آن، تمامیت رژیم بر اثر آن دچار شکافی عمیق‌تر و از هم‌گسیختگی شدیدتری خواهد شد. در واقع رژیم از چاله برجام درنیامده به چاه عمیق‌تری افتاده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر