ایران شریک حملات ۱۱ سپتامبر
«دِیک چنی» معاون رئیس جمهوری پیشین آمریکا در سخنرانی خود در انستیتوی تحقیقاتی
«اینترپراز» آمریکا، به صراحت از اسنادی سخن گفت که گردان نخبه نیروی دریایی آمریکا
از مخفیگاه بن لادن در «ابوت آباد» پاکستان پس از کشته شدنش به دست آورد. به گفته
«دیک چنی» این اسناد نشان از دست داشتن ایران در حمله ۱۱ سپتامبر به برجهای دوقلوی
سازمان تجارت جهانی نیویورک دارد. ایران این عملیات را تسهیل کرده و اعضای گروه
القاعده و در راس آنها بن لادن را بر آن داشته تا دست به این عملیات بزنند.
اینکه مردی در سطح معاون رئیس جمهوری پیشین آمریکا به این مساله خطرناک اشاره کند، ایران را در جایگاه متهم قرار میدهد. این مساله سوالهای بسیاری درباره اصرار باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا برای امضای توافقنامه هستهای با ایران و خارج کردن این کشور از تحریم اقتصادی مطرح میکند.
رابطه ایران با القاعده نمیتواند به دور از اطلاع سازمانهای اطلاعاتی آمریکا باشد به ویژه آنکه این مساله دلیل اصلی جدایی داعشیان از گروه القاعده بود؛ همانگونه که ابو محمد العدنانی یکی از رهبران داعش در یکی از اظهار نظرهای خود میگوید، چنانچه که این گروه ساخته دست سازمانهای اطلاعاتی آمریکا باشد، همانگونه که شایع است و شواهد روز به روز بیشتر این فرضیه را تایید میکند، پس به طور حتم اوباما از این مساله آگاه است.
اما سوالی که خود را در این راستا مطرح میکند، بدین شرح است: «چرا اوباما چشم پوشید، از همه هشدارها عبور کرد و دست به ماجراجویی زد و توافقنامه هستهای با ایران را امضا کرد؟ در حالی که خود او داعیه دار جنگ با تروریسم است.. این سوال را روزنامه آمریکایی «وال ستریت جورنال» هم در واکنش به سخنان «چنی» مطرح کرد.
علاوه بر آن پیشتر ژنرال «میشل فلین» مدیر سابق سازمان اطلاعات نظامی آمریکا خواستار «اطلاع کنگره از همه اسناد ویژه بن لادن که به ایران تعلق دارد» شده بود، زیرا «مسائل مهمی را فاش میسازد.».
همچنین «دیوید کوهن» معاون وزیر خزانهداری آمریکا در امور تروریسم و اطلاعات مالی، بر ضرورت «فاش کردن تعامل ایران با القاعده برای روشن شدن بخشی دیگر از حمایت نا محدود ایران از تروریسم» تاکید کرده بود.
به احتمال زیاد، باراک اوباما از همه این اطلاعات چشم پوشی کرده که به عقیده من، این اقدام در جهت «معقول» کردن سیاست ایران، تضعیف جناح تندرو و تقویت جناح میانهرو صورت گرفته است. معروف است کسانی که در ایران متعصب نام گرفتهاند، از موضع ستیزه جویانه آمریکا و تحریمهای اقتصادی به عنوان بهانه ای برای تثبیت غرب ستیزی ایرانیها استفاده کردهاند. منطق قابل قبولی در این باره نمییابم. اما: «آیا عربهای تقدیس کننده بن لادن قانع خواهند شد آن کسی که برایشان بالای همه شک و تردیدها و شبههها قرار داشت، مزدوری پست برای ایران علیه خانواده و وطن خود بود، آیا میپذیرند که او به مثابه اسب تروی بود؟»
اینکه مردی در سطح معاون رئیس جمهوری پیشین آمریکا به این مساله خطرناک اشاره کند، ایران را در جایگاه متهم قرار میدهد. این مساله سوالهای بسیاری درباره اصرار باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا برای امضای توافقنامه هستهای با ایران و خارج کردن این کشور از تحریم اقتصادی مطرح میکند.
رابطه ایران با القاعده نمیتواند به دور از اطلاع سازمانهای اطلاعاتی آمریکا باشد به ویژه آنکه این مساله دلیل اصلی جدایی داعشیان از گروه القاعده بود؛ همانگونه که ابو محمد العدنانی یکی از رهبران داعش در یکی از اظهار نظرهای خود میگوید، چنانچه که این گروه ساخته دست سازمانهای اطلاعاتی آمریکا باشد، همانگونه که شایع است و شواهد روز به روز بیشتر این فرضیه را تایید میکند، پس به طور حتم اوباما از این مساله آگاه است.
اما سوالی که خود را در این راستا مطرح میکند، بدین شرح است: «چرا اوباما چشم پوشید، از همه هشدارها عبور کرد و دست به ماجراجویی زد و توافقنامه هستهای با ایران را امضا کرد؟ در حالی که خود او داعیه دار جنگ با تروریسم است.. این سوال را روزنامه آمریکایی «وال ستریت جورنال» هم در واکنش به سخنان «چنی» مطرح کرد.
علاوه بر آن پیشتر ژنرال «میشل فلین» مدیر سابق سازمان اطلاعات نظامی آمریکا خواستار «اطلاع کنگره از همه اسناد ویژه بن لادن که به ایران تعلق دارد» شده بود، زیرا «مسائل مهمی را فاش میسازد.».
همچنین «دیوید کوهن» معاون وزیر خزانهداری آمریکا در امور تروریسم و اطلاعات مالی، بر ضرورت «فاش کردن تعامل ایران با القاعده برای روشن شدن بخشی دیگر از حمایت نا محدود ایران از تروریسم» تاکید کرده بود.
به احتمال زیاد، باراک اوباما از همه این اطلاعات چشم پوشی کرده که به عقیده من، این اقدام در جهت «معقول» کردن سیاست ایران، تضعیف جناح تندرو و تقویت جناح میانهرو صورت گرفته است. معروف است کسانی که در ایران متعصب نام گرفتهاند، از موضع ستیزه جویانه آمریکا و تحریمهای اقتصادی به عنوان بهانه ای برای تثبیت غرب ستیزی ایرانیها استفاده کردهاند. منطق قابل قبولی در این باره نمییابم. اما: «آیا عربهای تقدیس کننده بن لادن قانع خواهند شد آن کسی که برایشان بالای همه شک و تردیدها و شبههها قرار داشت، مزدوری پست برای ایران علیه خانواده و وطن خود بود، آیا میپذیرند که او به مثابه اسب تروی بود؟»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر