۸ مرداد ۱۴۰۲

امام سجاد، هویت یک سر‌فصل شهادت امام چهارم، حضرت سجاد”ع” بازمانده توفان عاشورا

امام سجاد، هویت یک سر‌فصل

شهادت امام چهارم، حضرت سجاد”ع” بازمانده توفان عاشورا

شهادت امام چهارم، حضرت سجاد”ع” بازمانده توفان عاشورا
شهادت امام چهارم، حضرت سجاد”ع” بازمانده توفان عاشورا

۱۲محرم شهادت امام سجاد علی‌بن الحسین، زینت پرستندگان رهبر آزادی و عرفان، خصم یزید و جباران، چهارمین پیشوای اسلام انقلابی و مردمی

 

 

خروش امام سجاد در دارالخلافه ابن زیاد در کوفه پس از عاشورا در صحنهٔ سرهای شهیدان بر سر نیزه‌ها در ۲۴ سالگی

اسیر، بیمار و تب‌دار، پس از آن‌که ابن‌زیاد او را به‌قتل تهدید کرد:

ای ابن‌زیاد آیا مرا به‌قتل و کشتن تهدید می‌کنی؟

و هنوز نمی‌دانی که کشته شدن عادت و شهادت کرامت دودمان ماست؟

 

فریاد علی‌بن‌‌الحسین اسیر دست بسته در دربار خلیفهٔ ارتجاع.

یزید با اشاره به سر بریده امام حسین گفت سپاس خدا را که پدر تو را کشت.

امام سجاد: لعنت بر آن‌که پدرم را کشت...

 

 

امام سجاد فرزند امام حسین علیه‌السلام، در سال ۳۶ هجری تولدیافت. در جریان سفر در کاروان کربلا به‌شدت بیمار شد اما شاهد لحظه به لحظهٔ فروغ جاویدان حسینی بود. در دارالخلافه ابن زیاد در کوفه حضرت زینب بود که با موضع‌گیری و سخنان شگفت‌انگیز خود مانع قتل وی توسط ابن زیاد شد.

در دربار یزید اما، با سخنان کوبنده‌اش خلیفه فاسد و غاصب ارتجاع و دروغهایی را که معاویه برای شیطان‌سازی از خاندان رسالت و توجیه ولایت غاصبانه‌اش ساخته بود، یک به یک افشا و رسوا کرد.

صحنه آرایی یزید برای توجیه قتل‌عام عاشورا در برابر انبوه حاضران در فضای رعب و وحشت در برابر سر بریده امام حسین بود. یزید فکر نمی‌کرد کسی جرأت داشته باشد سخنان او را قطع کند و حرفهایش را به چالش بگیرد. اما علی بن حسین برخاست و با جسارت منبرهایی را که در آنجا گذاشته بودند مشتی «چوب» خواند و به یزید گفت: آیا می‌گذاری من هم بر این چوبها برآیم و سخنانی بگویم که خدا را خشنود سازد و مایهٔ اجر و ثواب شنوندگان گردد؟

یزید که در برابر حاضران به‌تنگنا افتاده بود، راهی جز قبول نداشت. آنگاه علی بن حسین به منبر رفت و یک به یک دروغها و شیطان‌سازی زنجیره‌یی معاویه و یزید علیه جنبش انقلابی تشیع را افشا و باطل کرد.

امام سجاد هم‌چنین از ارزشها و روزگار پیامبر و شهیدان بزرگوار خاندان رسالت و امام حسن و امام حسین سخن گفت تا شنوندگان را از بی‌خبری برهاند و عظمت حادثه را زنده کند.

کار به‌آنجا رسید که یزید دستور داد تا با اذان گفتن، بیان امام را به‌پایان رسانند. اما علی بن حسین در آخرین لحظه، از فرصت استفاده کرد و درست وقتی مؤذن به «اشهد ان محمد رسول‌الله» رسید، کلام مؤذن را قطع کرد و پیوند میان خود و پیامبر را بازگو نمود و به امام حسین اشاره کرد که ادامه حق‌طلبی همین پیامبر است و از یزید پرسید چرا او را کشته و بازماندگانش را به‌اسارت گرفته است؟

زینب کبری و امام سجاد اینچنین در کاخ یزیدی ابتکارعمل جنگ سیاسی و ایدئولوژیک در کنار سر بریده امام حسین را به‌دست گرفتند. به‌طوری‌که سرانجام یزید ناگزیر از آزاد کردن زنان و کودکان اسیر کربلا و فرستادن آنها به مدینه شد. در حقیقت ایستادگی و هوشیاری زینب کبری و امام سجاد در همان حالت ضعف و بیماری یزید را وادار به آزاد کردن حرم امام حسین کرد که آنها را از ظهر روز عاشورا به گروگان گرفته بود

از آن پس امام سجاد در دورانی پر آشوب و پر ابتلا، پرچم هدایت جنبش انقلابی تشیع را به مدت ۳۴ سال در اهتزاز نگه داشت تا پیامها و تعالیم جنبشی را که در عاشورای حسینی شکفت در سخنان و پیامها و نیایشهایش به جامعه و نسلهای بعد منتقل کند. سرانجام، ولید بن عبدالملک، خلیفه اموی که رهبری امام سجاد را تهدید اصلی سلطه شوم خود می‌دید، در۱۲ محرم سال ۹۵هجری، او را طی توطئه‌یی مسموم کرد و به‌شهادت رساند. پس از قتل آشکار امام حسین و قیام صاعقه‌آسای مختار، خلفای جبار، از ترس برانگیخته شدن و قیام مردم شیوه قتل آشکار ائمه تشیع انقلابی را بالکل کنار گذاشتند و مانند معاویه به شیوه‌های پنهان زهر دادن و مسموم کردن روی آوردند تا بتوانند جنایت خود را انکار و حاشا کنند. تکیه کلام معاویه این بود که: ان لله جنوداً من العسل یعنی خدا سربازان گمنامی در عسل دارد. معاویه، مالک اشتر سردار نامی حضرت علی را در مسیر حرکت به مصر برای تصدی فرمانداری آن سرزمین به همین شیوه با شیر زهرآلود به‌شهادت رساند. شیوه‌ای که بترتیبی پیچیده‌تر در مورد امام حسن نیز تکرار شد. به این ترتیب خلفای جبار بعدی نیز با درس گرفتن از آخر و عاقبت یزید، به همین شیوه‌ها روی آوردند.

 

جمعبندی ارتجاع غالب از نبرد عاشورا در یک‌کلام این بود که قهر عریان و ضربه آشکار نظامی بر رأس رهبری جنبش انقلابی نمی‌صرفد و باید ابتدا مانند معاویه از طریق گویندگان و قلم به مزدها و انواع منبرها و رسانه‌های آن روزگار به هجو و شیطان‌سازی و مسموم کردن فضا و سپس کشتن بی‌سر و صدا از طریق انواع زهرها روی آورد. .

پادزهر این شیوه، مجالس سوگواری و روشنگری شیعیان و مجاهدان حسینی و مأموریتهای پیک ها و امام زادگان حقیقی در آن روزگار در شهرها و روستاها در اقصی نقاط عراق و ایران و دیگر کشورهای اسلامی بود که دست از جان شسته و در شهرها و روستاها به تشکیل کانون‌های روشنگر و شورشگر برای مقابله با ارتجاع حاکم می‌پرداختند.

 

از کلمات امام سجاد: بارخدایا مرا از طلب آنچه در نزد تبهکاران است بازدار، مرا پشتیبان ستمگران و در جبهه آنان قرار مده، مبادا در محو کتاب و آیین تو همدست و کمک‌کار آنان باشم

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر