من اواخر سال ۱۳۵۶[از
آلمان] به ایران آمدم. رشته اول بنده نقشهکشی عالی و رشته دوم تاسیسات
بود. بنده تمام واحدهایم را پاس کرده بودم ولی پایان نامه خود را تنظیم
نکرده بودم در همین شرایط به دلیل اینکه ساواک از فعالیتهای من علیه رژیم
شاه در هامبورگ خبر داشت و میدانست که من فرد تحصیل کردهای هستم, سعی در
جذب من داشت و میخواست که به نوعی جاسوس آنها در هامبورگ باشم.
به هر حال طی
مشاورهای که با مرحوم هاشمی رفسنجانی داشتم, او به من گفت عیبی ندارد شما
برو تعهد بده تا به فعالیتهایت بتوانی برسی. به او گفتم اگر تعهد بدهم
پایم گیر میشود و او گفت من هم از این تعهدات زیاد دادهام! اتفاقی برایت
نمیافتد مثلا میگفت من تعهد دادم روی منبر سخنرانی نکنم ولی ایستاده
سخنرانی کردم. (میخندد)
آنها از من تعهد گرفتند
که خبرهای انجمن را در خارج از کشور به آنها بدهم. ساواک وقتی فهمید من به
آنها به شکل صوری تعهد دادهام در همان هامبورگ مرا تهدید کردند و گفتند که
روزگارم را سیاه خواهند کرد همین کار را هم کردند تمام مدارک تحصیلی و
سوابق تحصیلی من و خانمم را ضبط کردند و اجازه فعالیتهای اجتماعی به ما
ندادند. این شرایط حاکم بود تا اینکه به ماههای پیروزی انقلاب نزدیک شدیم و
رفته رفته وضعیت مملکت به طور کلی دگرگون شد. دوستانم به من
پیشنهاد دادند که فعالیتهای سیاسی را کنار بگذارم و مدیر فنی یک کارخانه
شوم. بنده نیز قبول کردم تا اینکه وضعیت به گونهای تغییر کرد که فضای باز
سیاسی اتفاق افتاد.
خبرگزاری نیروی تروریستی قدس موسوم به تسنیم ۲۶تیر۹۶
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر