اعتراف به ورشکستگی و منفوریت تمامیت رژیم
بی
ریشهگی و ضدمردمی بودن باندهای رژیم و نفرت مردم ایران از آنها آنچنان
واضح و بدیهی است، که رسانههای رژیم نیز ناگزیر شدهاند در جنگ باندی
بیپرده و آشکار به این واقعیت اعتراف کنند.
رسانههای هردوباند رژیم، باند مقابل را به آشفتگی، لاف زدن و غیرواقع بین بودن و نهایتاً غیر مردمی بودن متهم میکنند.
از نظر رسانههای حکومتی این وضعیت خصوصاً لاف و گزاف زدنهای باندها نیز ناشی از این وضعیت است که هیچ ریشهیی در میان مردم ندارند.
بهطور مشخص اعتراف غیرمردمی بودن در آستانه خیمهشب بازی انتخابات مجلس رژیم، به یکی از محورهای اصلی جنگ باندی توسط رسانهها و مهرههای هردو باند رژیم تبدیل شده است.
کیهان خامنهای در تشریح و توصیف باند مقابل در زمینه نداشتن پایگاه در میان مردم ضمن اشاره به بیریشگی آن نوشته است: ”در حالی که برخی از دستاندرکاران واقعبین جبهه اصلاحات، نگرانی عمیق خود را از آشفتگی و سردرگمی حاکم بر این اردوگاه پنهان نمیکنند، برخی دیگر از مدعیان اصلاحات، اصرار دارند دستهای خالی از دستاورد خود را با توسل به لافهای گزاف، پر و پیمان نشان بدهند! “.
به اعتراف این روزنامه باند ولیفقیه، باند مقابل آنقدر چنتهاش خالی است و آنقدر اوضاع آن آشفته است که در ”برزخ بیکاندیدایی“ است، و این امر نیز ناشی از این است که: ”به وضوح ملاحظه میشود که مدعیان اصلاحات «دست خالی» هستند و هیچ امتیازی که حاکی از پایگاه مردمی آنان باشد، ندارند“.
ارگان ولیفقیه ارتجاع به بیان دیگری و البته غیرمستقیم به تشتت در باند خامنهای نیز اشاره میکند آنجا که به این باند هشدار میدهد: ”اکنون نوبت اصولگرایان - بهمعنی واقعی کلمه و نه این یا آن سلیقه - است که به مدعیان اصلاحات اجازه ندهند با اعلام نزدیکی به اصولگرایان، بدنامی بارها تجربه شده خود را به اصولگرایان نیز نسبت بدهند“. (کیهان9آذر94)
ملاحظه میشود که اوضاع در میان باند خامنهای نیز آنچنان آشفته است که پاسدار حسین شریعتمداری نویسنده مقاله کیهان، همه عناصر این باند را ”اصولگرا - بهمعنای واقعی کلمه “ نمیداند، و ازا ین بابت است که به آنها هشدار و اخطار میدهد.
آن روی سکه اخطار شریعتمداری به دستهجات باند خامنهای موسوم به اصولگرایان این است که تشتت و به گفته او سلیقگی عمل کردن در این باند نیز آنچنان رواج دارد که او ناگزیر به اعتراف تلویحی به این آشفتگی شده است.
همین حرف و ادعای کیهان خامنهای در مورد باند رفسنجانی- روحانی را روزنامه مردمسالاری وابسته به این باند در مورد باند خامنهای دارد آنجا که به سردرگمی و تجزیه و تلاشی در این باند هم درگذشته و هم در حال حاضر اشاره میکند.
این رسانه حامی دولت آخوند حسن روحانی ضمن بیان تاریخچهای از گسستها وتشتت ها در میان دستهجات این باند و بیریشه بودن آنها مینویسد: ”تشکیل احزاب فوقالذکر نتیجه مستقیم عدم توازن نیروها در جریان اصولگرایی بوده است. شخصیتهایی بلند آوازه و باسابقه، بهدلیل اینکه از پایگاه اجتماعی فراوان و اقبال نخبگانی لازم بهرهمند نبودند، خواستند مردانی به نام و نشانی دیگر ولی به هدایت خویش روانه میدان سیاست سازند. دریغ از آنکه سیاست؛ مردان خویش را میطلبد“.
حرف نهایی این روزنامه این است که ”علت وجودی آن احزاب، نه ایدئولوژی متمایز، نه راهبردی معین و نه حتی پایگاه اجتماعی مشخص بلکه فقط پدرخواندههایی بوده که در پس پرده آنها را تشکیل دادهاند؛ با خروجشان از سیاست، پرونده فعالیت آن احزاب نیز بسته میشود“.
ابتکار روزنامه دیگر باند رفسنجانی- روحانی در زمینه بیریشگی و غیرمردمی بودن تمایزی بین دو باند رژیم قابل نیست، و ضمن اعتراف به پیدایش قارچ گونه بهاصطلاح احزاب در آستانه هر خیمه شب بازی انتخاباتی رژیم، در مورد بی ریشه بودن وضد مردمی بودن تمامی دستهجات درونی رژیم مینویسد: ”سالهاست که عرصه سیاسی ایران دستخوش حزب سازی و گروه رویی و جناح بازی آن هم در زمان برگزاری انتخابات است. وقتی باران انتخابات میبارد از دل زمین سیاست کشور ما احزاب و دستجات و گروههای بیشماری جوانه میزند که شاید تعبیر رویش قارچ گونه برای آنان خیلی بیربط نیست“.
بلوغ حرف این روزنامه حامی دولت روحانی آنجا است که مینویسد: ”دوجناح اصلی اکنون پیر و نزارتر از آن هستند که به قله بیندیشند. اعتماد بهنفس خود را از دست دادهاند؛ بلایی که دولت قبل درست یا نادرست بر سر آنان آورد و دولت کنونی هم آنچنان در گیر مسایل اولیه است که فرصت فکر کردن به این امور و نیازهای ثانویه را ندارد“.
صرف نظر از منافع باندی و جناجی در راستای کسب هژمونی برتر در نظام و انتخابات آینده مجلس رژیم، واقعیت این است که ماهیت ضدمردمی رژیم آخوندی آنچنان آشکار شده و وضعیت رژیم به جایی رسیده است که رسانههای هر دوباند تعارفات و مصلحت اندیشی در مورد کلیت نظام را به کناری میگذارند، و با این صراحت به این واقعیت اعتراف میکنند که هیچیک از دستهجات درونی رژیم پایگاه مردمی ندارند.
مسألهای که البته برای مردم ایران که طی سالیان حاکمیت ننگین آخوندها، ضدانسانی بودن آن را با پوست و گوشت خود لمس کردهاند امر پوشیدهای نبوده و نیست ولی اکنون این باندهای درون رژیماند که در جریان جنگ گرگها بر سر هژمونی، این چنین ناگزیر به اعتراف شده و بر باطل بودن تمامیت رژیم با همه دستهبندیهایش که مردم ایران بارها آن اعلام کردهاند مهر تأیید میزنند.
رسانههای هردوباند رژیم، باند مقابل را به آشفتگی، لاف زدن و غیرواقع بین بودن و نهایتاً غیر مردمی بودن متهم میکنند.
از نظر رسانههای حکومتی این وضعیت خصوصاً لاف و گزاف زدنهای باندها نیز ناشی از این وضعیت است که هیچ ریشهیی در میان مردم ندارند.
بهطور مشخص اعتراف غیرمردمی بودن در آستانه خیمهشب بازی انتخابات مجلس رژیم، به یکی از محورهای اصلی جنگ باندی توسط رسانهها و مهرههای هردو باند رژیم تبدیل شده است.
کیهان خامنهای در تشریح و توصیف باند مقابل در زمینه نداشتن پایگاه در میان مردم ضمن اشاره به بیریشگی آن نوشته است: ”در حالی که برخی از دستاندرکاران واقعبین جبهه اصلاحات، نگرانی عمیق خود را از آشفتگی و سردرگمی حاکم بر این اردوگاه پنهان نمیکنند، برخی دیگر از مدعیان اصلاحات، اصرار دارند دستهای خالی از دستاورد خود را با توسل به لافهای گزاف، پر و پیمان نشان بدهند! “.
به اعتراف این روزنامه باند ولیفقیه، باند مقابل آنقدر چنتهاش خالی است و آنقدر اوضاع آن آشفته است که در ”برزخ بیکاندیدایی“ است، و این امر نیز ناشی از این است که: ”به وضوح ملاحظه میشود که مدعیان اصلاحات «دست خالی» هستند و هیچ امتیازی که حاکی از پایگاه مردمی آنان باشد، ندارند“.
ارگان ولیفقیه ارتجاع به بیان دیگری و البته غیرمستقیم به تشتت در باند خامنهای نیز اشاره میکند آنجا که به این باند هشدار میدهد: ”اکنون نوبت اصولگرایان - بهمعنی واقعی کلمه و نه این یا آن سلیقه - است که به مدعیان اصلاحات اجازه ندهند با اعلام نزدیکی به اصولگرایان، بدنامی بارها تجربه شده خود را به اصولگرایان نیز نسبت بدهند“. (کیهان9آذر94)
ملاحظه میشود که اوضاع در میان باند خامنهای نیز آنچنان آشفته است که پاسدار حسین شریعتمداری نویسنده مقاله کیهان، همه عناصر این باند را ”اصولگرا - بهمعنای واقعی کلمه “ نمیداند، و ازا ین بابت است که به آنها هشدار و اخطار میدهد.
آن روی سکه اخطار شریعتمداری به دستهجات باند خامنهای موسوم به اصولگرایان این است که تشتت و به گفته او سلیقگی عمل کردن در این باند نیز آنچنان رواج دارد که او ناگزیر به اعتراف تلویحی به این آشفتگی شده است.
همین حرف و ادعای کیهان خامنهای در مورد باند رفسنجانی- روحانی را روزنامه مردمسالاری وابسته به این باند در مورد باند خامنهای دارد آنجا که به سردرگمی و تجزیه و تلاشی در این باند هم درگذشته و هم در حال حاضر اشاره میکند.
این رسانه حامی دولت آخوند حسن روحانی ضمن بیان تاریخچهای از گسستها وتشتت ها در میان دستهجات این باند و بیریشه بودن آنها مینویسد: ”تشکیل احزاب فوقالذکر نتیجه مستقیم عدم توازن نیروها در جریان اصولگرایی بوده است. شخصیتهایی بلند آوازه و باسابقه، بهدلیل اینکه از پایگاه اجتماعی فراوان و اقبال نخبگانی لازم بهرهمند نبودند، خواستند مردانی به نام و نشانی دیگر ولی به هدایت خویش روانه میدان سیاست سازند. دریغ از آنکه سیاست؛ مردان خویش را میطلبد“.
حرف نهایی این روزنامه این است که ”علت وجودی آن احزاب، نه ایدئولوژی متمایز، نه راهبردی معین و نه حتی پایگاه اجتماعی مشخص بلکه فقط پدرخواندههایی بوده که در پس پرده آنها را تشکیل دادهاند؛ با خروجشان از سیاست، پرونده فعالیت آن احزاب نیز بسته میشود“.
ابتکار روزنامه دیگر باند رفسنجانی- روحانی در زمینه بیریشگی و غیرمردمی بودن تمایزی بین دو باند رژیم قابل نیست، و ضمن اعتراف به پیدایش قارچ گونه بهاصطلاح احزاب در آستانه هر خیمه شب بازی انتخاباتی رژیم، در مورد بی ریشه بودن وضد مردمی بودن تمامی دستهجات درونی رژیم مینویسد: ”سالهاست که عرصه سیاسی ایران دستخوش حزب سازی و گروه رویی و جناح بازی آن هم در زمان برگزاری انتخابات است. وقتی باران انتخابات میبارد از دل زمین سیاست کشور ما احزاب و دستجات و گروههای بیشماری جوانه میزند که شاید تعبیر رویش قارچ گونه برای آنان خیلی بیربط نیست“.
بلوغ حرف این روزنامه حامی دولت روحانی آنجا است که مینویسد: ”دوجناح اصلی اکنون پیر و نزارتر از آن هستند که به قله بیندیشند. اعتماد بهنفس خود را از دست دادهاند؛ بلایی که دولت قبل درست یا نادرست بر سر آنان آورد و دولت کنونی هم آنچنان در گیر مسایل اولیه است که فرصت فکر کردن به این امور و نیازهای ثانویه را ندارد“.
صرف نظر از منافع باندی و جناجی در راستای کسب هژمونی برتر در نظام و انتخابات آینده مجلس رژیم، واقعیت این است که ماهیت ضدمردمی رژیم آخوندی آنچنان آشکار شده و وضعیت رژیم به جایی رسیده است که رسانههای هر دوباند تعارفات و مصلحت اندیشی در مورد کلیت نظام را به کناری میگذارند، و با این صراحت به این واقعیت اعتراف میکنند که هیچیک از دستهجات درونی رژیم پایگاه مردمی ندارند.
مسألهای که البته برای مردم ایران که طی سالیان حاکمیت ننگین آخوندها، ضدانسانی بودن آن را با پوست و گوشت خود لمس کردهاند امر پوشیدهای نبوده و نیست ولی اکنون این باندهای درون رژیماند که در جریان جنگ گرگها بر سر هژمونی، این چنین ناگزیر به اعتراف شده و بر باطل بودن تمامیت رژیم با همه دستهبندیهایش که مردم ایران بارها آن اعلام کردهاند مهر تأیید میزنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر