خامنه ای شتابزده برای سپاه سخنرانی کرد تابتواند به آنها روحیهای بدهد و از ریزش بیشتر آنها جلوگیری کند.
یکی از نتایج بلافصل شکستهای خامنهای در درگیریهای داخلی و منطقهیی، ریزش نیروهای اوست. نیروهایی مثل سپاه جهل و جنایت و بسیج ضدمردمی. خامنهای هم، درمانده از همه جا و به بهانه فارغالتحصیل شدن پاسدارانش در دانشگاهی که دجالانه نام امام حسین را روی آن گذاشته است، به آنجا رفت و برای آنها سخنرانی کرد، تا بلکه بتواند به آنها روحیهای بدهد و از ریزش بیشتر آنها جلوگیری کند. به قسمتی از حرفهای او توجه کنید: ”بنده میبینم گاهی اوقات یک جماعتی, یک افرادی, جوانهای احتمالاً صالح و مؤمنی با یک کسی مخالفند یا با یک جلسهیی مخالفند, بنا میکنند هیاهو کردن و جنجال کردن و شعار دادن؛ بنده با این کارها موافق نیستم. این هیچ فایدهای ندارد؛ این را من از قدیم به کسانی که در این کارها بودند, همواره سفارش کردهام. اینکه بروند در یک مجلسی, چون فلانکس سخنرانی میکند که شما مثلاً او را قبول ندارید -ممکن هم هست حق با شما باشد یا نباشد- برویم این مجلس را خراب کنیم, بههم بزنیم؛ نه, این هیچ فایدهای ندارد “. (سایت دفتر خامنهای 3خرداد95)
چه اعترافهای جالبی! اول اینکه میگوید جوانهای صالح و مؤمن که خودش از قدیم با آنها صحبت میکرده و در جریان کامل قضایا هست و سفارشات لازم را هم به آنها میکرده است. به عبارتی اعتراف میکند که همه کارهایی که این بهاصطلاح جوانان صالح و مؤمن انجام میدهند سفارش خود اوست. از ریختن در سفارتها گرفته تا خراب کردن سخنرانیهای باند رقیب یا حتی برهم زدن چیزهای سادهیی مثل کنسرتها. جالب این است که نتیجه میگیرد که این موضوعات فایده ندارد و موافق آن نیست.
عجیب اینکه یعنی خامنهای حتی روی نیروهای خودش هم کنترل ندارد و این نیروهای کف بر دهان، بهطور خودبخودی و خودجوش وارد چنین کارهایی میشوند؟ ! واقعیت این است که چنین حرفی دجالانه و تنها یک ادعاست، چرا که خامنهای از تمام جزئیات اقدامات سرکوبگرانه آنها خبر دارد و خودش رأسا تمام آنها را سازماندهی و کنترل میکند. دم خروس این ادعای پوشالی خامنهای وقتی بیرون میزند که در همین سخنرانی، به همین مزدوران برای انجام حرکتهای سرکوبگرانه کارت سبز میدهد و از همه دستگاهها هم میخواهد که در همین جهت حرکت کنند. توجه کنید: ”اینکه گفتیم جوانهای مؤمن و حزباللّهی و انقلابی کارهای فرهنگی خودجوش را رها نکنند و دنبال بکنند, و همة دستگاههای فرهنگی کشور را دعوت کردیم و میکنیم که در این جهت حرکت کنند“. (همان منبع)
آری، دم خروس حرکات خودجوش هم بیرون زد. واقعیت این است که خامنهای روی یک الاکلنگ سوار است که وقتی یک طرف آن پایین میآید، طرف دیگر بالا میرود. وقتی مجبور است بالانس کند و به یک باند امتیاز بدهد و بگویدکه مخالف حمله به اجتماعات آنهاست، بلافاصله مجبور است به دلواپسها و تیغ کشهای باند خودش هم امتیاز معادلی بدهد و خیلی زود حرفش را پس میگیرد و مزدورانش را به حرکات بهاصطلاح خودجوش تشویق میکند و به آنها کارت سبز حمله به تجمعات باند رقیب را میدهد. اما آیا این بندبازیها میتواند او را از این ورطه ضعف و طلسمشکستگی نجاتش دهد؟ آنچه در حال حاضر در صحنه عمل میبینیم جواب این سؤال است.
چه اعترافهای جالبی! اول اینکه میگوید جوانهای صالح و مؤمن که خودش از قدیم با آنها صحبت میکرده و در جریان کامل قضایا هست و سفارشات لازم را هم به آنها میکرده است. به عبارتی اعتراف میکند که همه کارهایی که این بهاصطلاح جوانان صالح و مؤمن انجام میدهند سفارش خود اوست. از ریختن در سفارتها گرفته تا خراب کردن سخنرانیهای باند رقیب یا حتی برهم زدن چیزهای سادهیی مثل کنسرتها. جالب این است که نتیجه میگیرد که این موضوعات فایده ندارد و موافق آن نیست.
عجیب اینکه یعنی خامنهای حتی روی نیروهای خودش هم کنترل ندارد و این نیروهای کف بر دهان، بهطور خودبخودی و خودجوش وارد چنین کارهایی میشوند؟ ! واقعیت این است که چنین حرفی دجالانه و تنها یک ادعاست، چرا که خامنهای از تمام جزئیات اقدامات سرکوبگرانه آنها خبر دارد و خودش رأسا تمام آنها را سازماندهی و کنترل میکند. دم خروس این ادعای پوشالی خامنهای وقتی بیرون میزند که در همین سخنرانی، به همین مزدوران برای انجام حرکتهای سرکوبگرانه کارت سبز میدهد و از همه دستگاهها هم میخواهد که در همین جهت حرکت کنند. توجه کنید: ”اینکه گفتیم جوانهای مؤمن و حزباللّهی و انقلابی کارهای فرهنگی خودجوش را رها نکنند و دنبال بکنند, و همة دستگاههای فرهنگی کشور را دعوت کردیم و میکنیم که در این جهت حرکت کنند“. (همان منبع)
آری، دم خروس حرکات خودجوش هم بیرون زد. واقعیت این است که خامنهای روی یک الاکلنگ سوار است که وقتی یک طرف آن پایین میآید، طرف دیگر بالا میرود. وقتی مجبور است بالانس کند و به یک باند امتیاز بدهد و بگویدکه مخالف حمله به اجتماعات آنهاست، بلافاصله مجبور است به دلواپسها و تیغ کشهای باند خودش هم امتیاز معادلی بدهد و خیلی زود حرفش را پس میگیرد و مزدورانش را به حرکات بهاصطلاح خودجوش تشویق میکند و به آنها کارت سبز حمله به تجمعات باند رقیب را میدهد. اما آیا این بندبازیها میتواند او را از این ورطه ضعف و طلسمشکستگی نجاتش دهد؟ آنچه در حال حاضر در صحنه عمل میبینیم جواب این سؤال است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر