۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۵

خامنه ورفسنجانی عملا دوسر یک نظام شده اند- «دو قطبی»، القای دشمنان نظام یا واقعیت؟

لینک به منبع

در روزهای اخیر، بحث و جدل در مورد دو قطبی بودن و دوقطبی‌سازی در رژیم اوج گرفته است. باند  علی خامنه‌ای  باند مقابل و مشخصاً  حسن روحانی  را متهم می‌کنند که درصدد دو قطبی کردن رژیم است، اما او چنین چیزی را تکذیب و انکار می‌کند.

مسأله دو قطبی یا دو سرگی، مسأله جدیدی در رژیم نیست و عمدتاً در نمایش انتخاباتی سال 92 و با روی کار آمدن حسن روحانی شکل گرفت و طی 3سال گذشته هم مرتباً رشد کرده تا این‌که اکنون دیگر کاملاً علنی شده و همه علناً از آن صحبت می‌کنند. حتی خود علی خامنه‌ای بارها، نسبت به آن هشدار داده و گفته است: «ایجاد دوجریانی, دوفرقه‌ای و دوقطبی از ضربه‌های مهلکی است که دشمن به‌دنبال آن است» (19اردیبهشت 95). منظور علی خامنه‌ای از دو قطبی، گاهی به‌معنی رو در رو قرار گرفتن مردم و نظام بوده، اما بیشتر با عبارات مختلف مثل دوگانگی، دو جریانی، دو فرقه‌یی؛ دو قطبی و… ، به وضعیت درون رژیم اشاره کرده است. اما علت این هم که این بحث در حال حاضر این چنین بالا گرفته به‌خاطر این است که حسن روحانی به‌خصوص بعد از نمایش انتخاباتی 7اسفند و بعد از اتمام انتخابات میان‌دوره‌یی که تعادل قبلی به زیان خامنه‌ای تغییر کرد، به قول معروف شمشیر را در رابطه با ولی‌فقیه از رو بست و نیشها و طعنه‌های تحقیرآمیزش به علی خامنه‌ای خیلی بالا گرفت. مثلاً خامنه‌ای می‌گفت تندرو و افراطی نگویید، چون تندروتر و افراطی‌تر از همه خمینی بود و بعد از او هم من هستم، اما بلافاصله رفسنجانی و روحانی «تندروها» و «افراطگراها» را شلاق‌کش می‌کردند که چشم دیدن پیروزی برجام را ندارند و می‌خواهند کشور را در معرض جنگ و سقوط قرار دهند. کار این مقابله‌جوییهای آشکار به آنجا رسید که رسایی از دلواپسان مجلس، روحانی را مورد حمله قرار داد و گفت: «آقای روحانی… چند روز پیش گفتند که در مذاکرات برجام بدبینها و بدگمانها دائماً می گفتن نمی‌شود، وقتی توافق کردیم, این بدبینها و بدگمانها گفتند اجرا نمی‌شود, روز اجرا رسید, بدبینها گفتند عمل نمی‌شود… آقای روحانی چه کسی بود که می‌گفت من خوشبین نیستم, غیر از این‌که رهبر انقلاب فرمودند» (جلسه علنی مجلس ارتجاع 14اردیبهشت 95).

این مقابله جویی به‌خصوص هنگامی که علی خامنه‌ای (در روز 13اردیبهشت) در مورد زبان انگلیسی و اعتراض به ترویج آن صحبت کرد، به اوج خود رسید؛ روز بعد حسن روحانی نکته به نکته حرفهای علی خامنه‌ای را تخطئه کرد. قضیه آشکارتر از آن بود که بشود با «انشاالله گربه است» از کنار آن گذشت و در نتیجه، غوغا بالا گرفت.

حسن روحانی در رد این به‌اصطلاح اتهام و در دفاع از خودش، طی روزهای اخیر به مجیزگویی از ولی‌فقیه پرداخته است. اما به هیچ‌وجه نباید تعریف و تمجیدهای او از ولی‌فقیه را به حساب جا زدن و پشیمان شدن او، یا تصمیم، برای آن که از این به بعد پسر خوبی برای ولی‌فقیه باشد گذاشت. روحانی گرگ باران دیده است و مسلماً آن حرفها را بی‌حساب و کتاب نزده است؛ بنابراین او در این روزها به‌طور تاکتیکی فقط کمی سرش را پایین گرفته است تا این موج رد شود و بعد دوباره شروع کند. کما این‌که باند علی خامنه‌ای هم حرفشان خطاب به حسن روحانی این است که تو یک کلمه می‌گویی «مقام معظم رهبری» و احترامات مزورانه ظاهری به جا می‌آوری، اما بعد، جای آبادی برای این «مقام معظم رهبری» بدبخت باقی نمی‌گذاری! آخوند رسایی گفت: «در حالی که حسن روحانی برخی از مواقع به‌ویژه در موضوع برجام، در تقابل کامل با سخنان صریح رهبری موضع می‌گیرد و عمل می‌کند, اما در پایان اظهاراتش با ابراز ارادت پررنگ، ایشان را هدایتگر اجرای برجام معرفی می‌کند» . (جلسه علنی مجلس ارتجاع ـ 21اردیبهشت 95).

سعدالله زارعی تحلیل‌گر باند خامنه‌ای نیز گفت: «مخالفتها و آشکار شدن چهره واقعی رئیس‌جمهور در مقابل ولایت فقیه  روز به روز بیشتر می‌شود» (خبرگزاری تسنیم ـ 17اردیبهشت 95).

یاسر جبراییلی معاون خبرگزاری  سپاه پاسداران  نیز گفت: «بنای حسن روحانی بر بی‌حرمتی است. تنها راه توقف این درگیریها، که بار اول نیز نیست، آن است که درباره حد و اندازه حسن روحانی و عواقب این بی‌حیایی‌ها به وی هشدار و تذکر جدی و علنی داده شود» (خبرگزاری بسیج ـ 15اردیبهشت 95).

انجام این بازی توسط حسن روحانی و رفسنجانی، راه به اصل دعوای آنها با علی خامنه‌ای یعنی جنگ هژمونی می‌برد. آنها می‌خواهند هم، این دو قطبی و دو سرگی را به علی خامنه‌ای تحمیل کنند و هم آن را به همه اعلام نمایند؛ چرا که سود سیاسی آنها در این دو قطبی سازی است؛ از آنجا که حسن روحانی به‌طور واقعی هیچ مسأله‌یی حل نکرده و وضعیت اقتصادی هر روز بدتر و فشار بر روی مردم مرتباً بیشتر می‌شود، تنها سرمایه‌اش، به‌خصوص در ارتباط با نمایش انتخاباتی ریاست‌جمهوری آتی (سال96) منفوریت ولی‌فقیه است که هم در داخل و هم در خارج روی آن سوار می‌شود. اما خود همین مجیزگویی‌ها به همه نشان می‌دهد که اگر ‌چه علی خامنه‌ای بسیار تضعیف شده و هیمنه و طلسمش درهم‌شکسته است، اما به هر حال، قدرت اصلی فعلاً دست اوست.

این جنگ جدی دو باند بر سر هژمونی یا در واقع بر سر بود و نبودشان، اکنون در حرفهای اعضا و وابستگان دو باند خیلی رو و آشکار در سطح علنی بیان می‌شود؛ در همین رابطه آخوند رسایی گفت: «هدف خانه‌نشین کردن امام مسلمین است که اگر چنین قصد و نیتی در مسئولی باشد، تردید نکند که این مسئول، به‌جای خانه نشینی، خانه خرابی خودش ختم ماجرا خواهد بود. » (جلسه علنی مجلس ارتجاع ـ 21اردیبهشت 95).

از نظر آخوند رسایی، این جنگ هژمونی با «خانه‌نشینی» یکی یا «خانه خرابی دیگری فیصله می‌یابد! اما در نگاهی از بیرون به رژیم، آنچه می‌گذرد، یک جنگ خانگی یا جنگ دو دسته در داخل یک کشتی است که به غرق کشتی و نابودی تمام سرنشینان آن منجر خواهد شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر