۱۰ مرداد ۱۴۰۲

ماجرای قتل‌عام زندانیان سیاسی ـ خون داغ ـ شماره ۱

 ماجرای قتل‌عام زندانیان سیاسی ـ خون داغ ـ شماره ۱

هنوز خونشون داغه. انگار همین دیروز بود.

با یه حکم ۳۰هزار زندانی‌ رو فرستاد بالای دار.

فایل صوتی منتظری: «به نظر من بزرگترین جنایت که در جمهوری اسلامی شده و در تاریخ ما رو محکوم می‌کنه، به دست شما انجام شده و شما را در آینده جزوه جنایتکاران تو تاریخ می‌نویسند. ». . .

خمینی: «کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند، محارب و محکوم به اعدام می‌باشند. رحم بر محاربین ساده‌اندیشی است».

منظورش از محارب همون دانش‌آموزای ۱۷ – ۱۶ساله‌ایه که به جرم خوندن نشریه دستگیر شدن و بعد از ۷سال به جرم سر موضع اعدامشون کردن.

خمینی می‌خواست کلمه مقاومت و پایداری رو از فرهنگمون پاک کنه اما اون ۳۰هزار با خونشون بذر مقاومت و پایداری رو تو شهرها کاشتن. خونی که هنوز داغه و راه باز می‌کنه.

فریبا احمدی، دانش‌آموزی که پس از ۷سال زندان در مرداد ۶۷ با فتوای خمینی حلق‌آویز شد: «الآن می‌گویم، ۱۰بار دیگر هم بپرسید تکرار می‌کنم، با تمام وجودم سازمان را قبول دارم. شما هم هر کاری خواستید بکنید».

چند روز پیش هاشم خواستار از زندان مشهد پیام جالبی فرستاد: «آهای حروم‌زاده‌ها هنوز ما زنده‌ایم و به مبارزه ادامه می‌دهیم».

بعد هم با اشاره به قتل‌عام ۶۷ گفت: «تمامی قضاتی که زندانیان سیاسی‌ رو در این ۴۱سال محاکمه کرده‌اند اینها «جنایتکاران» هستند، اینها در تابستان سال۱۳۶۷ در همین مشهد خودمان بیش از ۸۰۰نفر را در یک جا اعدام کردند. ملت قهرمان ایران! این بیش از ۸۰۰نفر را در کامیونها ریختن و با لودر در «بهشت رضای» مشهد دفن کردند» (هاشم خواستار از زندان مشهد ـ ۲مرداد ۱۳۹۹).

راستی ماجرا چی بود؟

مگه این زندونیا حکم نداشتن؟

چرا اعدامشون کردن؟

از کی شروع شد؟

 

بیشتر بدانید:

 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر