۲۰ مرداد ۱۴۰۲

بازجوها و شکنجه‌گران وپاسداران سیاسی ...رژیم آخوندی به ضربه های دریافتی اعتراف میکنند

 بازجوها و شکنجه‌گران وپاسداران سیاسی ...رژیم آخوندی به ضربه های دریافتی اعتراف میکنند

 


 

به‌نظر می‌رسد که بازجوها و شکنجه‌گران رژیم آخوندی کمتر ذهنیت گرا هستند و در میز گرد اخیرشان در روز سه‌شنبه ۱۰مرداد در مؤسسه مطبوعاتی ایران حرفهایی زدند که نشان می‌دهد فشار واقعیت را خیلی خوب حس کرده، رسید دریافت ضربه را داده و به آن اعتراف می‌کنند. ببینید آنها چه گفته‌اند:



محمد عطریانفر بازجو و شکنجه‌گر از حزب کارگزاران سازندگی: «ما در جامعه‌یی زندگی می‌کنیم که جامعه به‌معنی واقعی وجود ندارد، ولی پر از اسطوره‌هایی است که مورد تأویل قرار نگرفته است. چرا سازمان مجاهدین خلق این‌قدر مهم است؟ چه چیزی آن را زنده نگه داشته است؟»



ابراهیم فیاض«تاریخ تکرار می‌شود و به نظرم مجاهدین هم احتمالاً بازمی‌گردند... . این‌که مجاهدین خلق از نظر ساختاری هنوز زنده است و گروهی می‌خواهند به آن بپیوندد، نشان می‌دهد فقط به‌دلیل حمایت آمریکا و انگلیس نیست. ما هنوز مجاهدین خلق را شخم نزدیم... . این‌که امروز مجاهدین زنده است، باید برای حکومت هم مهم باشد و می‌بایست آن را بررسی کرد تا بهتر شناخت».



عباس سلیمی نمین عنصر امنیتی و سردبیر سابق کیهان هوایی و پژوهشگر: «به نظر من موضوع اصلی ما در کشور مجاهدین خلق است و باید به آنها بپردازیم... ... امروز بعضی از نحله‌های فکری و رسانه‌های اصلاح‌طلب؛ مجاهدین را تطهیر می‌کنند و طوری نشان می‌دهند که آنها در انقلاب نقش محوری داشتند و پس از انقلاب سهم آنها را ندادند و نشان می‌دهند این سازمان راهی نداشت بجز دست بردن به سلاح».



محمد حسن روزی طلب عنصر اطلاعاتی و امنیتی و مدیر عامل مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران: «به نظر می‌رسد مجاهدین خلق عصاره روشنفکری دینی است و از دهه۳۰ به بعد دین را به خدمت سیاست درآورده است… این نبوغ آنهاست که این تشکیلات را سرپا نگه داشته است... . . باید اهمیت موضوع را درک کنیم. مسأله سازمان مجاهدین خلق بسیار مهم است و ما باید تولید محتوا کنیم».


پاسدار محمد قوچانی، مدیر مسئول نشریه آگاهی نو: «ما باید این را بدانیم مسأله مجاهدین خلق مسأله روز ماست و صرفاً یک مسأله تاریخی نیست... . ما هر چه بیشتر به سازمان بپردازیم از آن طریق می‌توانیم خودمان را نقد کنیم و کاری کنیم که جوانان نسل امروز به‌دنبال پیوستن به سازمان نباشند».

صحبت‌های آنها نیاز به توضیح ندارد و به‌وضوح معترفند که ضربه را دریافت کرده‌اند و حال با گاز گرفتن پشت دستشان و زدن روی پایشان می‌خواهند فکر چاره بکنند. البته خیلی دیر، ولی به‌هرحال در مدار یک تجربه گرای مستأصل به آنچه خورده‌اند، اقرار می‌کنند.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر