۱۰ مرداد ۱۴۰۲

۹مرداد ۱۲۸۸ - شیخ فضل‌الله نوری اعدام شد

 ۹مرداد ۱۲۸۸ - شیخ فضل‌الله نوری اعدام شد

-

اعدام شیخ فضل‌الله نوری
اعدام شیخ فضل‌الله نوری

۹ مرداد۱۲۸۸ - ۳۱ژوئیه ۱۹۰۹ :

روز نهم مرداد سال ۱۲۸۸ شیخ فضل‌الله نوری به‌جرم صدور فتواهای متعدد در کشتار و شکنجه و مثله‌کردن مشروطه‌خواهان، اعدام شد.

شیخ فضل‌الله نوری در دوران استبداد صغیر و پس‌از به‌توپ بستن اولین مجلس مشروطه به‌ همدستی ننگینی با محمدعلی‌شاه، شاه مستبد قاجار، پرداخت و در بسیج دستجات چماقدار برای سرکوب آزادیخواهان و مشروطه‌طلبان، جنایات وحشیانه ‌‌‌‌‌‌‌زیادی را مرتکب شد.

شیخ فضل‌الله نوری تمامی جنایات خود را تحت عنوان مشروعه و با توجیه استبداد زیر پرده‌‌‌‌‌‌‌ دین انجام می‌داد.

به‌دنبال فتح تهران توسط مشروطه‌خواهان، شیخ فضل‌الله نوری که توسط عالی‌ترین مراجع تقلید آن‌زمان نیز به‌ فساد و مفسده‌برانگیزی در میان مردم و سوء‌استفاده از اسلام متهم شده بود، توسط دادگاه انقلابیون مشروطه به‌ اعدام محکوم شد. وی در میدان توپخانه ‌‌‌‌‌‌‌تهران و در میان شادمانی مردم به‌دار آویخته شد.

 

آخوند فضل‌الله نوری رودروی مشروطیت و ارادهٔ مردم

انقلاب مشروطه که محصول مبارزه آزادیخواهان و مردم ایران برای کسب آزادی و مشروطیت ایران از دست مستبدان خونریز ضدآزادی بود، در سال ۱۲۸۵ به پیروزی رسید. رودرروی این اراده سترگ مردم ایران آخوند جنایتکار و فرصت‌‌طلب شیخ فضل‌الله نوری بود که با علم‌کردن مشروعه در مقابل مشروطه و در همدستی ننگین با محمدعلی‌شاه مستبد قاجار فتوا علیه مبارزان و مجاهدان آزادی می‌داد. آخوند مرتجع هم‌چنین در بسیج دستجات چماقدار برای سرکوب آزادیخواهان و مشروطه‌طلبان، جنایات وحشیانه ‌زیادی را مرتکب شد. شیخ فضل‌الله نوری تمامی جنایات خود را تحت عنوان مشروعه و با توجیه استبداد زیر پرده‌ دین انجام می‌داد. به‌دنبال فتح تهران توسط مشروطه خواهان، شیخ فضل‌الله نوری که توسط عالی‌ترین مراجع تقلید آن زمان نیز به‌ فساد و مفسده برانگیزی در میان مردم و سوء‌استفاده از اسلام متهم شده بود توسط دادگاه انقلابیون مشروطه به‌ اعدام محکوم شد. وی روز نهم مرداد سال ۱۲۸۸ به‌جرم صدور فتواهای متعدد در کشتار و شکنجه و مثله کردن مشروطه‌خواهان در میدان توپخانه‌ تهران و در میان شادمانی مردم به‌دار آویخته شد.


۲۲ آبان ۱۲۸۷: در این روز شیخ فضل‌الله نوری، در اجتماع مخالفان مشروطیت در باغشاه تهران، مشروطیت را مغایر شرع اعلام کرد و آخوندهای مرتجع و چماقداران طرفدار او نامه‌‌ای خطاب به ‌محمدعلی‌شاه مستبد که در همان محل اقامت داشت، نوشتند و به ‌جمع‌آوری امضاء پرداختند.

متن نامه شیخ فضل‌الله نوری و آخوندهای مرتجع به محمدعلی‌شاه مستبد در ضدیت با مشروطه:
بسم‌اللّه الرحمن الرحیم ـ به موقف عرض بندگان اعلیحضرت شاهنشاه اسلامیان پناه خلدالله ملکه و سلطانه، معروض می‌داریم: در روز دوازدهم شهر حال شوال که کارگزاران دولت جمع کثیری از وجوه علما و شاهزادگان و وزرا و امرا و اعیان و اشراف و تجار را حسب‌الامر احضار به دربار گر‌دون مدار نمودند از طرف قرین‌الشرف ارادهٌ سنیه را به اعطای مجلس شورای عمومی و تأسیس قوانین آن ابلاغ فرمودند تمام حاضرین متفق‌الکلمه جواب عرض نمودند که مجلس شورای عمومی منافی با قواعد اسلام است و ممکن‌الجمع نیست چنان‌چه به رأی‌العین مشاهده کردیم و ما مسلمانان که در تحت اقتدار سلطنت اسلامیه هستیم ابدا راضی نمی‌شویم که وهنی به اسلام و دین ما برسد و در مقابل احکام اسلامیه، شاه و رعیت یکسان است و بر همه لازم است حفظ دین و آیین شریعت سیدالمرسلین(ص) ‌بعد از آن تلگرافات عموم ولایات که قریب به دویست طغری بود بعضی تفصیلا و بعضی بر وجه اجمال قرائت شد. ‌
و پس از آن احکام حجج اسلام و علماء ‌اعلام ولایات گوشزد حاضرین شد و عرایض عدیده متظلمانه در استیمان از این بلیهٌ عظیمه از طبقات علما و اهل علم و طلاب و تجار و اصناف که غایب از آن محضر بودند یکان یکان خوانده شد بعد ذلک کله حضار مجلس از علما و تمام طبقات به توسط جناب اشرف صدراعظم عریضه[ای] ‌متضرعانه در استدعای انصراف از این عزیمت به حضور باهرالنور ملوکانه تقدیم داشتند و پس از استیذان شرفیاب حضور معدلت ظهور شدند و استدعای مجدانه حضوری هم نمودند و به وعده مراحم ملوکانه و قبول استدعای مقصد اسلامی به اصدار دستخط انجم نقط مرخص شدند تاکنون که یوم بیست‌و چهارم است از ناحیه مقدسه اعلیحضرت همایونی دستخط آسایش شرف صدور نپذیرفته از آن‌جایی که به‌حکم محکم خلاق عالم جل اسمه، حفظ بیضه اسلام در قرون و اعصار بر عهدهٌ سلطان وقت و علمای اعلام است؛ از آن روز تا حال همه روزه از داعیان مطالبهٌ انجاز وعد و اصدار دستخط می‌نمایند و داعیان به دفع‌الوقت گذرانیده تا امروز که مطالبه از حد گذشت چاره ندیده جز شرفیابی در دربار معدلت آثار و به حمدالله نایل شدیم و از پیشگاه همایونی ایفا به وعد را جدا ‌مستدعی هستیم و چون این استدعا از جهت ادای تکلیف شرعی است از صاحب شرع رخصت رجوع نداریم و متضرعانه جدا دستخط آفتاب نقط [را] در آسودگی اهل اسلام از اضطراب و وحشت و دهشت که در این مرحله دارند از سدهٌ سنیه استدعا داریم. قسم به جمیع معظمات شرعیه که ماها بلکه تمام اهالی اسلام این مملکت برای تأسیس مجلس شورای عمومی حاضر نیستند و نتیجهٌ آن را جز هدم دین و هرج ومرج و هدر دماء محترمه و هتک نوامیس اسلامیه نمی‌دانیم ـ الامر امر الاقدس الاعلی مطاع مطاع.
(تاریخ بیداری ایرانیان ـ ناظم‌الاسلام کرمانی)

شیخ فضل‌الله نوری، ضدیت شدیدی با مجلس شورایی که برآمده از نمایندگان مردم باشد، داشت و ورد کلامش ”العوام اضل من الانعام“ بود، یعنی ”مردم عامی، گمراه‌تر ‌از حیوانات هستند“.
شیخ فضل‌الله نوری پیشوای تاریخی خمینی بود. خمینی نیز مردم را در حکم ”صغار“ یعنی کودکان نابالغ می‌دانست که نیاز به ‌ولی‌فقیهی مثل او دارند.
خمینی نیز ضدیت دیوانه‌واری با حاکمیت مردم داشت و می‌گفت: اکثرهم لایعقلون.
۵روز بعد از نامه شیخ فضل‌الله، محمدعلی‌شاه حکم به ‌الغاء مشروطه داد.

خانم مریم رجوی چهاردهم مرداد ۸۵ در پیامی به‌مناسبت یکصدمین سالگرد انقلاب مشروطیت گفت:
در همان اولین قدم‌های پس از پیروزی انقلاب مشروطه، در اثنای تصویب اصول قانون اساسی و متمم آن، به‌مجرد آن‌که کلمات آزادی و برابری به‌میان آمد، جریان مشروعه‌خواهی به سردمداری شیخ فضل‌الله نوری علیه مشروطیت خروج کرد و با استبداد محمدعلی‌شاهی هم‌داستان شد. این جریان مشخصاً در مقابل برابری مسلمان و غیرمسلمان، برابری زن و مرد، حکومت اکثریت و امر قانون‌گذاری توسط نمایندگان مردم جبهه‌گیری کرد و با نظام حکومتی پارلمانی سر ناسازگاری گذاشت. شیخ فضل‌الله می‌گفت رسیدگی به امور مردم بر عهده فقهاست نه فلان بقال و بزاز. آخوندها و مرتجعین هم‌خط او از اصل آزادی مطبوعات به‌خشم آمده فریاد می‌کشیدند ما آزادی نمی‌خواهیم. آنها اعتراض می‌کردند که چرا باید امور دادگستری از آخوندها گرفته شود و به قضات معمولی واگذار گردد! و شیخ فضل‌الله به‌خصوص اصل متساوی‌الحقوق بودن مردم ایران در برابر قانون را تحمل نمی‌کرد و با بلند کردن پرچم اسلام ارتجاعی می‌گفت: «محال است با اسلام حکم مساوات».

 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر