کر وحشت بهخاطر «اعتماد» و «بیاعتمادی»
نمایشهای جمعه این هفته نظام، یک کر هماهنگ وحشت بود از «بیاعتمادی» و «اعتماد!» . آخوند موحدی کرمانی، در نمایش جمعه تهران گفت: «قدرت فتنه خیلی بالاست، فتنه میتواند یکتاپرست را گوساله پرست بکند. بیخود نیست مقام معظم رهبری اینقدر راجع به فتنه و حادثه فتنه 88 تذکر میدهند و یادآوری میکنند» .
بعد هم با اشاره به چپاولهای نجومی گسترده در رژیم، ریشه خطر حاد فتنه یا قیام را، اینطور توضیح داد: «اعتماد مردم و جوانان ضربه فراوان خورده. این چیز کمی نیست. وقتی مردم اعتمادشون سلب بشود یعنی چی؟»
بهراستی یعنی چه؟ روشن است که یعنی قیام، یعنی انفجار، یعنی افتادن آتش به گاری پوسیده نظام و گر گرفتن سراپای آن!
بنابراین وحشت از «بیاعتمادی!»، یعنی ترس از نفرت انفجاری مردم و جوانها از نظام ولایتفقیه.
اما حالا ببینیم وحشت از «اعتماد» ناشی از چیست؟ اساساً این کدام اعتماد است که برای نظام خطرناک است؟ اعتماد به کی و بیاعتمادی از کی؟ پاسخ را، در همان کر هماهنگ در نمایشهای جمعه، از قم گرفته تا خلخال و هم در رسانههای حکومتی دادند؛ همان کر هماهنگی که ترجیع بندش «تطهیر مجاهدین» است. مثلاً آخوند بوشهری در نمایش جمعه قم گفت: «این روزها چه در داخل و چه در خارج از کشور، تلاشهایی در جهت تطهیر مجاهدین انجام میشود» .
تطهیر مجاهدین هم، اسم مستعار گسترش محبوبیت و اعتماد مردم و جوانها، به نیروی اصلی سرنگون کننده این نظام، یعنی سازمان مجاهدین خلق ایران است.
آری، الآن نوازندگانِ هارمونیِ درد و وحشت مشترک نظام ولایت، در لبة پرتگاه سرنگونی، باید از یک سو بوقِ وحشت از بیاعتمادی و نفرت جوانها و جامعه به نظام را به صدا در بیاورند، از سوی دیگر، در کُری هماهنگ، نسبت به اعتماد جوانها و گسترش گرایششان به مجاهدین، آوای وحشت سر بدهند!
کری که بعد از انتشار نوار آقای منتظری و افشای جنایات رژیم آخوندی در دیدار جانشین وقت خمینی با هیأت مرگ، رژیم را بیش از پیش آوای رعشه تزلزل و مرگ رژیم را منعکس میکند.
ضمناً آخوند موحدی کرمانی از بیاعتمادی مردم به رژیم بهنحوی صحبت میکند که گوئیا این روزها بهدلیل فضاحت حقوقهای نجومی حاصل شده است، در حالیکه رژیم ضدمردمی ولایتفقیه سالهاست که مشروعیت خود را از دست داده است و مردم ایران کوچکترین اعتمادی به آن ندارند، اما اینکه آخوند موحدی الآن آن را به زبان میآورد، بیانگر وضعیت بهغایت بحرانی رژیم و شرایط انفجاری جامعه است که بهجای بیان این واقعیت سعی میکند با بهکار بردن کلمه بیاعتمادی آن را دور بزند. صحبت از تطهیر نیروی سرنگون کننده رژیم در کنار نفرت عمومی از رژیم تحت عنوان بیاعتمادی، عمق این بحران را که وحشت سردمداران رژیم را بهدنبال داشته، نشان میدهد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر