خامنهای و انکار «زنستیزی»
- ایران
- 1402/07/18
خامنهای روز ۵مهر بهبهانه دیدار با تعدادی از مزدورانش در استان همدان سخنرانی کرده است. البته سایت وی صحبتهای او را ۱۱روز بعد یعنی در ۱۶مهر منتشر کرده است. او در این سخنرانی برای اولین بار واژه «زنستیزی» را - که مجاهدین بهعنوان «اصلیترین خصیصه رژیم آخوندی» سالها قبل در ادبیات سیاسی جا انداختهاند - بهکار برده و مذبوحانه تلاش میکند خود و نظامش را از آن تبرئه کند. بنابراین وقت و انرژی گذاشته است و گشته و گشته است و یک نفر بهاسم «مرضیه دباغ» را که مدتی در ابتدای انقلاب فرمانده سپاه همدان بوده است گیرآورده و میگوید:
«ایشان علیالظّاهر با مرگ طبیعی از دنیا رفتند، لکن مثل شهدا میمانند. همین یک مورد میتواند مضمون و محتوای چندین کارِ هنریِ فعّال باشد؛ یعنی تصویر زن در نظام اسلامی. تهمت «زنستیزی» دشمن به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ــ که این تهمتی است که اینها از اوّل انقلاب، با [وجود] این همه زنان برجستهیی که در انقلاب ظهور کردند و قبل از انقلاب وجود نداشتند، میگفتند ــ همیشه وجود داشته؛ خب در مقابل این تهمت، یک نمونه از کار هنری بر محور زنان برجستهٔ انقلابی در فعّالیّتهای انقلابی، مرحوم خانم دبّاغ است»(سایت خامنهای، ۱۶مهر).
این «نمونه» مشعشع را که خامنهای برای انکار زنستیزی نظامش مثال آورده، فرمانده همان سپاه جنایتکاری است که اهرم ولایت فقیه برای سرکوب داخلی است. اگر اینطور است پس خامنهای میتوانست «نمونه»های بیشتری از این نوع گزمههای مونث نظام مثال بیاورد. همانها که روزانه در انواع و اقسام گشتهای سرکوب و خودروهای انتظامی باتون بهدست میگیرند و همدوش پاسداران ریشو مشغول سرکوب و کشتار هستند. در ضمن لیلا واثقی هم مثال خوبی بوده که خامنهای میتوانست از آن نام ببرد. همان دژخیمی که در نقش فرماندار شهر قدس در قیام آبان ۹۸ فرمان آتش و شلیک را صادر کرد.
خامنهای که مجبور شده «زنستیزی» را بر زبان آورد، نمونه مرضیه دباغ را در نفی این حقیقت میگوید اما او چگونه میخواهد سرکوبی را که شبانهروز علیه زنان میهن ما در ایران جریان دارد ماستمالی کند؟ اگر تصویب قوانین ضدزن در همان اسفند سال ۵۷ زنستیزی نیست پس چیست؟ اگر حجاب اجباری و منع زنان از حضور در عرصههای اجتماعی و قضاوت و ریاستجمهوری و... زنستیزی نیست، پس چیست؟ اگر دستگیری و شکنجه و تجاوز و اعدام دهها هزار زن مبارز زنستیزی نیست پس چیست؟ اگر ربودن و کشتن و سر بهنیست کردن زنان قهرمان در طول قیام سال گذشته زنستیزی نیست پس چیست؟ اگر در عصر کبیر آگاهیها، از بام تا شام تبلیغ کردن برای حبس زنان در خانه زنستیزی نیست پس چیست؟ آخر شیمیایی زدن به مدارس دخترانه و دقدل قیام را بر سر دختران دانشآموز خالی کردن چیست و از کجا در میآید؟
هدف خامنهای از انکار حقیقت
آنچه دههها قبل، مجاهدین از نقش رهبری زنان و همچنین «زنستیزی» رژیم آخوندی میگفتند(۱) و بهایش را با خون دهها هزار زن پاکباخته در زندانها و شکنجهگاهها داده بودند، جامعه ایران در قیام ۱۴۰۱ بهعینه در خیابانها و محلههای شهرهای ایران دید. در کشاکش این قیام، زنان جنگنده میهن بارها صحنههای اعتراضی را بهدست گرفتند و به همان میزان نیز فداکاریها و آمار بالای شهدای زنان چشمهای جهان را خیره کرد.
اما چرا اکنون ولیفقیه به صرافت افتاده تا برای انکار «زنستیزی» نظامش دلیلتراشی کند؟!
پاسخ ساده است؛ معلوم است که دیگ جوشان مطالبات جامعه با پیشتازی زنان میهن در حال انفجار است.
محذوریت خامنهای پس از قیام دوچندان شده و در مخصمهای گیرکرده که نه میتواند سرکوب کند و نه میتواند بیخیال از کنارش بگذرد. از یکطرف مثل نان شب دنبال ارعاب جامعه با محوریت زنستیزی است و از طرف دیگر میترسد که فشار بیشتر بر زنان، خودش مثل شهادت مهسا عامل جرقه بعدی باشد. او حتی برای تصویب لایحه مسخره حجاب در مجلس یکدست و انقباضیش توان نداشت و این لایحه مدتها بین مجلس و شورای عالی فرهنگی رژیم دستبهدست شد و هیچکس مسئولیت آن را برعهده نمیگرفت. پس از تصویب نیز از سوی بسیاری سازمانهای بینالمللی و حقوقبشری از جمله «کمیسیاری حقوقبشر ملل متحد» و «عفو بینالملل» محکوم شد. بعد از تصویب هم عامل بسیاری از برخوردها در جامعه بوده و زنان میهن هرگز به مفاد آن تن نمیدهند. پارسال هم نظامش را بهدلیل همین زنستیزی و سرکوب زنان با تیپا از ارگان زنان سازمان ملل بیرون انداختند. در همین فاصله چند روزه بین سخنرانی تا نشر صحبتهای او بیش از ۴۰کشور در جلسه شورای حقوقبشر ملل متحد در ژنو بیانیه داده و اقدامات زنستیزانه دستگاه سرکوبش را محکوم کردهاند.
بنابراین اگر امروز خامنهای در تلاش برای انکار زنستیزی نطق میکند، موضوع فقط زنان یا حجاب یا یک رفع اتهام ساده یا یک خاطرهگویی فیالبداهه نیست بلکه موضوع سیاسی، امنیتی و مربوط به بقا یا فنای نظام است: «موضوع حجاب مسأله عادی نیست! مسأله گرهخورده به هویت ما یعنی بقای نظام است»(آخوند علیاکبری، ۱۶تیر ۱۴۰۱).
پانوشت:
(۱) مریم رجوی، تجمع ارلزکورت لندن، اول تیر ۱۳۷۵: «زن ایرانی در برابر چنین هیولایی به مقاومت برخاسته است؛ هیولایی که از اعماق قرون سر برآورده و بقایش به زنستیزی و آپارتاید جنسی وابسته است».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر