درد اصلي وليفقيه ارتجاع بابك رهنورد
يكي از ويژگيهاي جمهوري اسلامي كه در دنيا كم بينظير و شايد هم بينظير باشد حلوفصل مسائل عاطفي نفرات اپوزيسيون خودش ميباشد! حتي براي اين موضوع از پول خودش انجمن تأسيس ميكند و کارکشتهترين سربازان گمنام خودش يعني «برادران»! وزارت اطلاعات را براي رتقوفتق آنها ميگمارد انواع و اقسام نامهنگاري و ملاقات و كلي هم هزينه ميكند و برايش هم فرقي نميکند چه مشكل داشته باشد و چه در تنگنا باشد يا نباشد، پرداختن به مسئله عواطف اعضاي مجاهدين با خانوادههايشان برايش واجب عيني است و بايد مسئله تکبهتک مجاهدين را از اين بابت حل كند. مثلاً فكر نكنيد وقتي در تله برجام گير افتاده و يا وقتي بقول خودش از «كابينه وحشت» دولت آمريكا در هراس است يا وقتي كفگيرش در سوريه و يمن به تهديگ خورده است و خر ولايت يعني سپاه قدس در باتلاق گيرکرده است اين موضوع را فراموش ميكند، ابداً! ازقضا هرچه وضعش بدتر ميشود، اشتياقش براي پرداختن به اين موضوع بيشتر ميشود و بقول ادبيات خودش بي دنده و ترمزتر ميشود همچنان که در بلندگوها در پشت درِ اشرف «برادران»! و «خواهران»! گمنام وزارت اطلاعات ميگفتند اگر مجاهدين به اين امر عاطفي تمكين نكنند آماده هستند كه خون همهشان را بريزند و سقف را بر سرشان خراب كنند و از شدت اشتياق آنها را تکهتکه كنند اما نظام در مقابل اينهمه مايهاي كه ميگذارد انتظار دارد كه نفرات لطفي به او كرده دست از آرمان و عقيدهشان بردارند و بجاي پرداختن به امر سرنگوني او، به حلوفصل ديدار و مسائل عاطفي خودشان بپردازند و اگر اينطور نشود ناچاراست عواطف خود را طور ديگري نشان بدهد. اينجا است كه همان خانوادههاي مجاهدين را كه سنگشان را به سينه ميزد به زندان ميبرد و انواع و اقسام فشارها و آزارها كه نمونههاي آن كم نيستند. يعني اگر كسي شرط اول كه همانا پشت پا زدن به آرمانهايش و دست برداشتن از شعار سرنگوني است را اجابت نكند مانند مريم اكبري منفرد و علي معزي و نمونههاي بسيار ديگر؛ ديگر خبري از غليان عاطفه نيست هرچه هست فشاراست و حبس و زندان.
حال معلوم نيست چنين رژيمي كه تا اين ميزان به فكر خانواده دشمنان خودش هم هست و با اين ميزان عطوفت، ديگر چرا از شرايط حقوق بشري براي باز شدن دفتر اتحاديه اروپا در تهران وحشت دارد؟!
بابك رهنورد
آبان 95
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر