۹ بهمن ۱۳۹۵
۸ بهمن ۱۳۹۵
کاخ سفید زمان اوباما بیش از 30 بار میزبان دو ایرانی لابی رژیم بود
کاخ سفید زمان اوباما بیش از 30 بار میزبان دو ایرانی لابی رژیم بود
لابی های رژیم داخل کاخ سفید
منبع : واشنگتن فریبیکن به نقل از اسناد منتشر شده کاخ سفید
لینک اطلاعات بیشتر برای شناخت باند ها ولابیهای مافیایی رژیم در امریکا :
واشنگتن فریبیکن فاش کرد:کاخ سفید بیش از 30 بار میزبان دو ایرانی حامی برجام بودیکی از اعضای تیم سابق مذاکرهکننده هستهای ایران و بنیانگذار و رئیس کنونی شورای ملی ایرانیان آمریکا بیش از 30 مرتبه با مقامات کاخ سفید درباره توافق هستهای ایران و 1+5 دیدار داشتند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، طبق فهرست افراد بازدیدکننده از کاخ سفید، سید موسویان، عضو سابق تیم مذاکرهکننده هستهای ایران و «تریتا پارسی» نویسنده و تحلیلگر سیاسی ایرانی-آمریکایی و بنیانگذار و رئیس فعلی شورای ملی ایرانیان آمریکا (نایاک) بیش از 30 مرتبه در مقاطع کلیدی دیپلماسی دولت سابق آمریکا، با مقامات ارشد دولت «باراک اوباما» رئیسجمهور سابق آمریکا در کاخ سفید دیدار داشتهاند.
پایگاه واشنگتن فری بیکن در این خصوص گزارش کرد، موسویان دستکم سه مرتبه میهمان کاخ سفید بوده است و این در حالی است که تریتا پارسی حدود 33 مرتبه با مقامات دولت اوباما دیدار داشته است.
منابع آشنا با ماهیت این نشستها به واشنگتن فری بیکن اعلام کردند که پارسی و موسویان به کاخ سفید در ساخت پیامهایی در خصوص ایران و یک سری نکات مهم برای بحث و گفتوگو کمک کردند که در نهایت به توافق هستهای با ایران منجر شد.
این پایگاه اینترنتی ادامه داد که این تلاشها بخشی از توافق بزرگتر «اتاق پژواک» به رهبری مقامات دولت اوباما بود.
موسویان که به عنوان سخنگوی ایران در حین مذاکرات هستهای ایران با جامعه بینالملل فعالیت میکرد با «رابرت مالی» یکی از مقامات شورای امنیت ملی کاخ سفید که به رئیسجمهور سابق آمریکا درباره خاورمیانه و گروه تروریستی داعش توصیههایی کرده بود، دیدار کرد.
یکی از تحلیلگران مسائل ایران که به طور مداوم با کنگره آمریکا در این زمینه همکاری دارد، درباره موسویان اینگونه گفت: «موسویان در دهه 1990 بعنوان سفیر ایران در آلمان فعالیت میکرد... وی سپس به آمریکا آمد و دهها هزار دلار از صندوق پلاوشرز که بودجه اتاق پژواک بن رودز را تأمین میکرد، دریافت کرد».
پارسی نیز نشستهای دو جانبهای با «بنرودز» مشاور اوباما در کاخ سفید، مالی و «کالین کال» مشاور امنیت ملی «جو بایدن» معاون اوباما داشت.برخی منابع همچنین اعلام کردند که پارسی همچنین با مدیر شورای امنیت ملی کاخ سفید در امور ایران، مدیر ارشد این شورا، رابطهای قانونی و مقامات مشارکت عمومی دیدار و گفتوگو کرده است.
پارسی در خصوص دیدار با مقامات کاخ سفید گفت که از یک رابطه محکم با کاخ سفید بهرهمند شدند که این رابطه به تضمین این مسئله کمک کرد که برنامه هستهای ایران در نهایت به تولید بمب یا جنگ با ایران منجر نشد.
«مایکل روبین» یکی از مشاوران سابق پنتاگون به فری بیکن گفت که دولت سابق آمریکا از میزبانی از مدافعان طرفداری از ایران استقبال میکرد.
«التهاب پنهان» در «روزهای پایان اوباما»
«التهاب پنهان» در «روزهای پایان اوباما»
روزهای پایان اوباما
دلواپسان که ابتدا تلاش میکردند.. به تأسی از خامنهای، خودشان را در برابر انتخاب رئیسجمهور جدید آمریکا بیخیال جلوه دهند و حتی از منتفی شدن برجام ابراز خوشحالی میکردند.. ، اکنون بهطور فزایندهیی دلواپسی و هراس خود را، از زیر سؤال رفتن برجام و سرنوشت نامعلوم آن، ابراز میکنند و مینویسد: «روزهای منتهی به پایان ریاستجمهوری اوباما التهابی پنهان دارد؛ التهابی از جنس شک و تردید به آینده، هیچکس نمیداند بر سر برجام چه خواهد آمد.»[1]
مقاله کذایی در پایان با وحشت بسیار نتیجه میگیرد: «کافی است که ترامپ از تمدید معافیتهای تحریمی خودداری کند، در این صورت عمر برجام به پایان میرسد».
پاسدار قلمزن مربوطه ظاهراً فراموش کرده است که خامنهای چندی پیش لاف زده بود که «اگر آمریکائیها برجام را پاره کنند ما آن را آتش میزنیم»[2]
از سوی دیگر سپاه پاسداران که حتی پیش از انتخاب ترامپ، در ترجیح ترامپ به کلینتون مقاله مینوشت و دلایلی را در اثبات این رجحان ردیف میکرد و از جمله بر نزدیکی مواضع ترامپ به روسیه و دوستی او با پوتین، تکیه میکرد؛ امروز دیگر در این باره قلمفرسایی و شادمانی نمیکند و از قضا بعکس شاهد ابراز نگرانی از نزدیکی و وجهالمصالحه قرار گرفتن رژیم در توافق میان آمریکا و روسیه هستیم و از جمله در سایتهای حکومتی میخوانیم: «آیا آقای پوتین، همانگونه که در مورد برجام عمل کرد، ایران را معامله خواهد کرد یا نه؟ اگر معاملهیی بشود این معامله چگونه خواهد بود؟ مثلی هست که میگوید وقتی فیلها با هم میجنگند، سبزهها را از بین میبرند. بنابراین ایران در معامله آمریکا و روسیه برنده نخواهد بود»[3].
در مورد باند رفسنجانی روحانی اما، ابعاد هول و هراس بزرگتر از آن است که بتوان از انظار پنهان کرد، آنها که زمانی برجام را «فتحالفتوح»، «خورشید تابان» و حتی همین دیروز پریروز «مستحکمترین توافق هستهیی تاریخ»[4] مینامیدند، امروز از «دگردیسی برجام به شمشیر داموکلس»[5] سخن میگویند. برجام بهرغم خاطرجمعی دادن روحانی و اعضای تیم مذاکرهکننده مبنی بر آن که گویا بنایی مستحکم و بینالمللی است،[6] سستتر و بیرمقتر از آن است که بتواند هراس و وحشت آنها را بپوشاند و این واقعیت را که کاخ رؤیایی برجام، بر روی شنهای روان بناشده، تحتالشعاع قرار دهد؛ زیرا قبل از هر چیز «اروپا» یی که رژیم میخواست پناهش در رابطه با تهدید آمریکا باشد و قبای ژنده برجام را به میخ آن بیاویزد، خود چنان شروطی زهرآگینی را برای برقراری روابط متقابل با رژیم قرار داده که موجب تشدید بیش از پیش بحران درونی رژیم شده است.
اما شگفت آن که این هراس مشترک از تهدید مشترک، نه تنها باعث نشده که فتیلة تضادهای دو باند پایین بکشد؛ بلکه اوج بیشتری پیدا کرده و در این میان البته این باند دلواپسان است که عمدتاً مهاجم میباشد و این باند رفسنجانی روحانی است که فعلاً در لاک تدافعی فرو رفته است؛ از جمله:
روزنامه جوان (اول آذر) تیم مذاکرهکننده دولت روحانی را به ناآگاهی و کار نابلدی در جریان مذاکرات متهم نموده و ادعا میکند در جریان مذاکرات برجام «تعدادی از سناتورهای جمهوریخواه» طی نامهیی «خطاب به مسئولان ایرانی» نوشتند: «شما بهطور کامل از نظام قانون اساسی ما آگاهی ندارید. هر چیزی که مورد تأیید کنگره قرار نگیرد، تنها یک توافق اجرایی است و رئیسجمهور بعدی میتواند با یک حرکت قلم آن را ابطال کند…».
کیهان خامنهای (اول آذر) نیز با عنوان گزندهیی: «موضع تهاجمی کنگره آمریکا و بیانیه فلهای 200 نماینده ما»، نمایندگان مجلس ارتجاع را مورد تمسخر قرار داد که «در حالی که 200 نماینده مجلس در ایران از مذاکرات 16 ماه پیش تیم مذاکرهکننده تمجید و تحسین میکردند.. ، مجلس نمایندگان آمریکا با اتفاق آرا دو قانون ضدایرانی را به تصویب رساند و در هر دو مورد برجام را زیر پا گذاشت».
نبی حبیبی رئیس باند مؤتلفه نیز با اشاره به اینکه «دبیر شورایعالی امنیت ملی تصویب تحریمهای جدید توسط کنگره آمریکا را لگد زنی به برجام توصیف کرده است» این سؤال را مطرح کرد که: «سکوت رئیسجمهور و دستگاه دیپلوماسی کشور درباره این لگدزنی چه معنا دارد؟»[7].
در برابر این تهاجمات، باند روحانی از یک سو همگان را به صبر و انتظار فرامیخواند و از سوی دیگر به این دل خوش کرده است که «اوباما، برجام را دقیقة 90 بیمه میکند»[8]تا ترامپ نتواند آن را منتفی سازد. اما این حرف در درون باند رفسنجانی روحانی هم خریدار چندانی ندارد و برخی رسانههای این باند تصریح میکنند که «ترامپ میتواند با برجام هر کاری که میخواهد بکند… چرا که برجام نه به حیات و ممات دولت اوباما بسته بود و نه به حیات و ممات دولت ترامپ!»[9] بهخصوص که برجام، قرارداد و قانون مصوب کنگره نیست، بلکه توافق اجرایی و حکم رئیسجمهور است و رئیسجمهور بعدی بهراحتی میتواند آن را لغو کند یا تغییر دهد. در این میان برخی رسانههای رژیم نیز با توجه به خطرناک بودن شرایط، باندهای متخاصم را به آتشبس فرا میخوانند و مینویسند: «باور کنیم طی کردن دوران تغییر در نظام بینالمللی، با کینهکشیهای زودگذر داخلی به زیان ما خواهد بود».[10] اما این نالههای ضعیف وحدت در غوغای جنگ باندها و دستجات رقیب که از یک سو از وضعیت موجود هراسان هستند و از طرف دیگر برای به دست آوردن سهم بیشتری از قدرت و غارت در نمایش انتخاباتی 96 خیز برداشتهاند محو و نابود میشود.
پانویس:
[6] از سخنرانی روحانی: «هوشمندی ایران در توافق هستهیی این بود که برجام را نه بهعنوان توافق با یک کشور یا یک دولت بلکه بهعنوان یک قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل تثبیت کرد که با تصمیم یک دولت قابل تغییر نیست». ـ 19آبان 95
دیالکتیک اسرارآمیز روابط ولایت فقیه با دولتهای تاکنونی آمریکا
دیالکتیک اسرارآمیز روابط ولایت فقیه با دولتهای تاکنونی آمریکا
انتخاب دونالد ترامپ بهریاست جمهوری آمریکا بحث گستردهیی درباره تأثیر این تحول بر روی رژیم حاکم بر ایران پیش آورده است. بسیاری، سرنوشت توافق اتمی میان این رژیم با شش قدرت جهانی (برجام) را در مرکز این بحث قرار میدهند و پیامدهای محتمل انتخابات مزبور را بهچنین پاسخهایی تقلیل میدهند که آیا برجام لغو خواهد شد یا خیر؟ ناپروردگی این دیدگاه این است که اگر همین امروز دلائل معتبری حاکی از تعهد دولت آتی آمریکا به حفظ برجام بهدست آورد، دیگر قادر به مشاهده اثرات واقعی این تحول نخواهد بود. تحلیل روابط میان ولایت فقیه حاکم بر ایران و دولت آمریکا به درک اثرات عمیقتر این واقعه کمک میکند. تاریخچه روابط آمریکا و رژیم ایران مشخصاً در شانزده سال اخیر، با شناخت دیالکتیک پیچیده روابط دو طرف قابل فهم است.
رابطهیی که آنها را در عین مخاصمات غیرقابل انکار، بر سر رشتهیی از منافع، وابسته بههم نگه داشته است. بهنحوی که سیاستهای مخرب آمریکا در منطقه با یاری جستن از ولایت فقیه، و بقای ولایت فقیه تا حد زیادی از استمالت آمریکا یاری گرفته است. روابط دو طرف بهخصوص در 16سال گذشته، مشحون از وحدتها و تضادهای متنوع و متعدد بوده است؛ اما در عین نزاعها و کشاکشهای بسیار، دست آخر هر دو از یکدیگر تغذیه کردهاند و یکی تکیهگاه دیگری بوده است:
دولت بوش در حمله بهعراق و افغانستان، موقعیت تهدیدآمیزی برای رژیم ایران شکل داد، در عینحال برای پیشبرد جنگ خود در هر دو کشور از این رژیم کمک گرفت و دست آخر با گشودن در و دروازه عراق بهروی آخوندها، منافع کلانی نصیبشان کرد. چنانکه احمدینژاد گفت: «خداوند ثمره اشغال دو کشور همسایه عراق و افغانستان را در دامن ایران قرار داد». (15 دی 1384)
دولت اوباما بر سر برنامه اتمی رژیم ولایت فقیه را (مشخصاً با تحریمهای بینالمللی) تحت فشار گذاشت؛ همزمان راه اشغال عراق توسط ولایت فقیه را باز کرد و بهدرخواست خامنهای از حمله به سوریه چشم پوشید.
دوران اوباما سهلالوصول ترین و فراخ ترین میدانها را برای ستیزهجویی و یکهتازی در منطقه به ولایت فقیه اعطا کرد. نامهنگاریهای اوباما ـ خامنهای که دستکم به پنج مورد رسید، هماهنگیها و تعهدات متقابل در بالاترین سطح را مشخص میکرد. (نامههای اول، دوم، سوم، چهارم، پنجم) [1]
دوران اوباما سهلالوصول ترین و فراخ ترین میدانها را برای ستیزهجویی و یکهتازی در منطقه به ولایت فقیه اعطا کرد. نامهنگاریهای اوباما ـ خامنهای که دستکم به پنج مورد رسید، هماهنگیها و تعهدات متقابل در بالاترین سطح را مشخص میکرد. (نامههای اول، دوم، سوم، چهارم، پنجم) [1]
امکانات نهفته در این روابط بهخامنهای اجازه داد که با دست آمریکا با دشمنان و تهدیدهای خود مقابله کند: بمباران مجاهدین توسط آمریکا، خلعسلاح و محاصره ارتش آزادیبخش ملی توسط آمریکا، از بین بردن قدرت رقیب منطقهییاش (عراق) بهدست آمریکا، قدرتنماییهای پوشالی در قبال آمریکا برای تحکیم اختناق داخلی به یمن بیواکنشی آمریکا، کشتار و قتلعام مجاهدان اشرف و لیبرتی با سود بردن از سکوت و بیعملی آمریکا و مهار قدرتهای منطقه در قبال جنگافروزیهای رژیم باز هم بهدست آمریکا.
یکی از بزرگترین منافع رژیم از این روابط این است که ضعف واقعاً موجود خود را قدرتی جلوه میدهد که از آن برخودار نیست.
یکی از بزرگترین منافع رژیم از این روابط این است که ضعف واقعاً موجود خود را قدرتی جلوه میدهد که از آن برخودار نیست.
باری، آخرین حلقه این استراتژی برجام بود که میبایست در ازاء عقبنشینی نسبی از برنامه اتمی، ولایت فقیه را با اسب آمریکا از خطر و بحران عبور دهد. اما از یکسو آثار زهرآلود این عقبنشینی و از سوی دیگر شکست خامنهای در کشتار مجاهدین که لازمه این تحول بود، او را ناکام گذاشت. هر چند که خامنهای و رژیماش همچنان در تلاش بودند که به موازات عربده کشیدن علیه آمریکا، با یاری گرفتن از همان آمریکا خود را از این ورطه بیرون بکشند: یار من اوباش و قلاش است و رند ـ با منش او پارسایی میکند. عوامل پایهیی
تحول انتخابات اخیر آمریکا بهاین دلیل واجد تأثیر اساسی است که خامنهای را از این اسب بهزیر میکشد و بده بستان میان دو طرف را در مقیاس استراتژیکیاش متوقف میکند.
نوع خاص نگرش رئیسجمهور جدید آمریکا، ترکیب اعضای کابینه و مشاوران ارشد او و این واقعیت که او (برخلاف هیلاری کلینتون) ادامه دولت قبلی نیست، در فاصله گرفتن از سیاست دولتهای تاکنونی نسبت بهرژیم ایران مؤثر است، اما آنچه در این معادله اهمیت تعیینکننده دارد، تأثیر برخاسته از یک رشته عوامل پایهیی است:
نخست، جنگ عراق و پیامدهای این جنگ، از جمله دولتهای بر ساخته از اشغال این کشور، که به ترتیب مفصل روابط دولتهای بوش و اوباما با رژیم ایران بود، دیگر موضوعیت خود را از دست داده و دولت آینده آمریکا تعهدی در قبال آن ندارد.
دوم، مذاکرات و توافق اتمی که بستر گسترده و دائمی مراودات دو طرف بود، سپری شده و خویشکاری آن برای باجخواهی ولایت فقیه به سرآمده است.
و سوم، تضعیف گروه داعش در عراق بستر عینی بده بستان دو طرف را برمیچیند. اخیراً هنری کسینجر[2]وزیر خارجه پیشین آمریکا پیشبینی کرد که «هدف استراتژیک آمریکا باید که ابتدا بیرون راندن داعش و سپس جایگزین کردن آن با نیروهای سنی دوست و نه نیروهای شیعه مرتبط با ایران باشد».
انتخاب ترامپ بهاعتبار چنین عوامل مهمی است که میتواند رژیم ولایت فقیه را در تنگنا قرار دهد و نباید آن را منحصراً ناشی از مواضع یا شخصیت رئیسجمهور آمریکا دانست که میتواند دستخوش تغییر شود. بازنده اصلی
انتخاب ترامپ بهاعتبار چنین عوامل مهمی است که میتواند رژیم ولایت فقیه را در تنگنا قرار دهد و نباید آن را منحصراً ناشی از مواضع یا شخصیت رئیسجمهور آمریکا دانست که میتواند دستخوش تغییر شود. بازنده اصلی
تا آنجا که بهایران مربوط میشود، بازنده اصلی تحول اخیر شخص خامنهای است. هر چند که در منازعات معطوف به انتخابات، جناح حاکم رقیب خود را بازنده اصلی انتخابات آمریکا معرفی میکند، اما این خامنهای و به تبع او تمامیت رژیم است که میدان اثرگذاری استراتژیکی خود را از کف دادهاند.
این واقعیت را تاریخچه روابط دو جناح بهروشنی ظاهر میکند: آنها بر سر قدرت و غارت یکسره در جدال اند؛ اما بر سر مصالح اساسی حکومت، شعارها و اتوارهای خاص هر جناح، ساز و کاری برای تقویت جناح دیگر و تمامیت رژیم است. از مذاکرات مربوط به گروگانهای غربی در لبنان تا مذاکرات مک فارلین در تهران، نمایندگان رژیم با این حربه طرف غربی را وادار به امتیاز دادن میکردند... که بدون این امتیازها، جناح میانهرو شکست خواهد خورد. دولت بیل کلینتون هنگام گنجاندن نام مجاهدین در لیست گروههای تروریستی و دولت بوش هنگام بمباران آنها با درخواستهای همین جناح «میانهرو» مواجه بودند که حذف مجاهدین را لازمه پیشرفت «اصلاحطلبی» در ایران جلوه میدادند. در ماجرای توافق اتمی (برجام) نیز این خامنهای بود که مدتها پیش از رئیسجمهور شدن روحانی، در حال مذاکرات پنهانی با وزارتخارجه آمریکا بود، اما بعداً دولت اوباما با کارزار مطبوعاتی پرنیرنگی روحانی را بهعنوان یک چهره معتدل عرضه کرد تا نزد جامعه آمریکا وانمود سازد که در حال معامله با میانهروها است. بهعبارت دیگر، سود شعارهای غرب گرایانه خاتمی و روحانی پیوسته نصیب خامنهای شده و در خدمت حفظ تمامیت نظام بوده است. بهطریق معکوس، پنبه شدن رشتههایی که روحانی و ظریف با اوباما ـ کری برقرار کرده بودند، در اصل خامنهای را متضرر میکند.
این واقعیت را تاریخچه روابط دو جناح بهروشنی ظاهر میکند: آنها بر سر قدرت و غارت یکسره در جدال اند؛ اما بر سر مصالح اساسی حکومت، شعارها و اتوارهای خاص هر جناح، ساز و کاری برای تقویت جناح دیگر و تمامیت رژیم است. از مذاکرات مربوط به گروگانهای غربی در لبنان تا مذاکرات مک فارلین در تهران، نمایندگان رژیم با این حربه طرف غربی را وادار به امتیاز دادن میکردند... که بدون این امتیازها، جناح میانهرو شکست خواهد خورد. دولت بیل کلینتون هنگام گنجاندن نام مجاهدین در لیست گروههای تروریستی و دولت بوش هنگام بمباران آنها با درخواستهای همین جناح «میانهرو» مواجه بودند که حذف مجاهدین را لازمه پیشرفت «اصلاحطلبی» در ایران جلوه میدادند. در ماجرای توافق اتمی (برجام) نیز این خامنهای بود که مدتها پیش از رئیسجمهور شدن روحانی، در حال مذاکرات پنهانی با وزارتخارجه آمریکا بود، اما بعداً دولت اوباما با کارزار مطبوعاتی پرنیرنگی روحانی را بهعنوان یک چهره معتدل عرضه کرد تا نزد جامعه آمریکا وانمود سازد که در حال معامله با میانهروها است. بهعبارت دیگر، سود شعارهای غرب گرایانه خاتمی و روحانی پیوسته نصیب خامنهای شده و در خدمت حفظ تمامیت نظام بوده است. بهطریق معکوس، پنبه شدن رشتههایی که روحانی و ظریف با اوباما ـ کری برقرار کرده بودند، در اصل خامنهای را متضرر میکند.
چشماندازها
این تحول مایه تضعیف اساسی ولایت فقیه در سطح منطقه و بهخصوص در داخل ایران است و بسیاری امکانهای مبارزاتی را که تا بهحال دیده نمیشد یا غیرممکن بهنظر میرسید فعال خواهد کرد.
از این نظر، چشماندازهایی که در لحظه کنونی قابل تصور است، از جمله عبارت است از:
ـ خامنهای بهمیزان زیادی میدان مانور برای قدرتنمایی کاذب در روابط خود با آمریکا را (نظیر موشکپرانی پس از برجام و دستگیری ملوانهای آمریکایی که تاکنون برای تحکیم اختناق حاکم بهکار میرفت) از دست میدهد.
ـ توافقات نانوشته منضم به برجام که متضمن چشم بستن بر نسلکشی مردم عراق توسط نیروی تروریستی قدس و کشتار و اشغالگری در سوریه و یمن بوده است، متزلزل میشود.
ستیزهجویی و بیثبات کردن منطقه ـ سازوکار ولایت فقیه برای حفظ تعادل درونی و حفاظت از دیکتاتوری حاکم علیه مردم ایران ـ از این پس بهای سنگینی برای خامنهای خواهد داشت
ـ بهموازات تضعیف و عقبنشینی گروه داعش، تقابل منافع میان رژیم ایران و آمریکا بالا میگیرد.
ـ و خامنهای در حفظ تعادل درونی رژیم بهسود خود ناتوانتر خواهد شد. او امروز بهاین صرافت است که «ما فکر میکنیم که چگونه باید کشور را از مشکلات احتمالی عبور داد؛ ... راه عبور... این است که کشور از درون مستحکم باشد» (26آبان 95) [3]او به حذف جناح رقیب نظر دارد. اما بهیاد داریم که برکشیدن احمدینژاد و تکپایه کردن رژیم در سال 1384تنها محصول خواست خامنهای نبود؛ بلکه امتیازهای بادآورده جنگ عراق آن را ممکن ساخت. پس امروز هم این شکلگیری یک فرآیند معکوس است که محتملتر بهنظر میرسد.
نتایج چنین تحولی، برآمدن امکانهای مبارزاتی بسیار و تقویت شرایطی است که توازن کنونی را بهسود مردم ایران تغییر دهد. در دوران اوباما، که برای رژیم ولایت فقیه بهترین شرایط بینالمللی از هنگام شروع حاکمیت اش را فراهم ساخته بود، جنبش مقاومت بهیمن رنج و کوشش و از خودگذشتگی اعضا و هوادارانش توانست از دل همین شرایط نامساعد انتقال اعضای مجاهدین ـ بخش مهمی از پیکره سازمانیافته مقاومت ـ از لیبرتی بهخارج عراق را محقق کند. این موفقیت خیرهکننده، این بیرون کشیدن خیر عظیم از شر کثیر، اکنون الگو نزدیک و زندهیی فراراه مبارزه برای شکستن دیوار اختناق و گشودن راه قیام و آزادی است.
نه تاریخ، نه تقدیر، نه تحولات بینالمللی، هیچکدام خود بهخود برای ما و مردممان چنین چیزی را فراهم نخواهد کرد. این تقدیر تنها زمانی تغییر میکند که خود برای تغییر آن دست بهکار شویم.سوزوگدازونگرانی لابی های ملاهای ایران در واشنگتن بعد از پیروزی ترامپ
سوزوگدازوگرانی لابی های ملاهای ایران در واشنگتن بعد از پیروزی ترامپ
تریتا پارسی لابی ولایت مطلقه فقیه
دولت پرزیدنت اوباما در چند سال گذشته سیاست نرمی در قبال تهران در پیش گرفت که رژیم ایران حتی تصورش را هم نمی کرد؛ از جمله، توافق هسته ای، چشم پوشی از رفتارهای خصمانه ایران در منطقه و موفقیت برخی در متقاعد کردن دولت آمریکا به این مساله که برای تعامل با ایران دو گزینه بیشتر وجود ندارد؛ یا جنگ یا توافق هسته ای و گشایش درها به روی تهران.
عده ای ایرانی در دولت آمریکا یا در میان افراد نزدیک به آن نفوذ کرده اند. همزمان با رسیدن حسن روحانی به پست ریاست جمهوری در ایران، این افراد به نفع رژیم ایران شروع به تبلیغ کردند. بنده به شخصه مقاله های فراوانی درباره این موضوع نوشتم که نیازی به تکرار آنها در اینجا نمی بینم.
انتخابات اخیر در آمریکا به مثابه نبرد جدیدی برای لابی ایران و منتفعین از رژیم آخوندی در واشنگتن بود.
“دوستداران رژیم ایران” با توجه به اظهارات دونالد ترامپ و هیلاری کلینتون دو نامزد انتخابات در زمان تبلیغات انتخاباتی نگران بودند. گرچه سطوح نگرانی آنها متفاوت بود اما معلوم شد که کلینتون را بر ترامپ ترجیح می دهند و امیدوار بودند سیاست های کلینتون ادامه دهنده سیاست های اوباما و لو با اندکی تفاوت باشد.
مثلا، تریتا پارسی، رئیس شورای ملی ایرانیان آمریکا و معروف ترین چهره لابی ملاهای ایران در واشنگتن، شب انتخابات یعنی همان زمان که رسانه ها از پیش افتادن کلینتون از ترامپ خبر می دادند در توئیتی نوشت
“فراتر از آینده جمهوری، امشب خواهیم دید که آیا مخالفان توافق اتمی در کنگره مجازات و از پست های خود برکنار خواهند شد یا نه”.
تریتا پارسی بعد از اعلام نتایج قطعی انتخابات و رسیدن ترامپ به کاخ سفید سراسیمه تر و آشفته تر شد.
او به مخالفان توافق هسته ای یا معترضان به سیاسات های رژیم ایران در کنگره آمریکا به شدت حمله کرد. او در واقع در تلاش بود تا نکته مثبتی در کل این ماجرا بیابد؛ به ویژه اینکه، هر دو مجلس شامل سنا و مجلس نمایندگان به دست جمهوری خواهان افتاد و آنان دوباره به کاخ سفید راه یافتند.
تریتا پارسی در توئیتی نوشت:
“وای که چه خوشحالم! مارک کرک یکی از طرفداران سرسخت جنگ و مخالف توافق هسته ای، همین الآن کرسی خود را در مجلس سنا از دست داد. لابی صلح پیروز شد. جنگ سیاست بدی است.”
از سوی دیگر، یک پژوهشگر آمریکایی با حالتی از ناامیدی در توئیتی نوشت:
“جهانیان، ما را ببخشید (به خاطر انتخاب ترامپ)”. این خانم پژوهشگر به دریافت پول از ایران معروف بود و در محافل پژوهشی در واشنگتن از وی به عنوان کسی یاد می کنند که از ایرانی ها ایرانی تر است.
آنان پس از اعلام نتایج انتخابات در تحلیل خود تلاش کردند از درشتی اظهارات بی رحمانه ترامپ بکاهند.برخی اعضای تیم مذاکره کننده هسته ای آمریکا هم در بحث و تبادل نظر توییتری حضور داشتند. آنها گفتند و تاکید کردند ترامپ نگفته برجام را پاره می کند بلکه او به دنبال بازنگری در آن و اطمینان از اجرای آن است.
تریتا پارسی در توئیتی گفت:
“یک منبع مطلع به من گفت که اوباما در جریان گفتگو با ترامپ توضیح داده که چقدر حفظ یک توافق بی نقص با ایران اهمیت دارد.”
از سوی دیگر، شورای ملی ایرانیان آمریکا با انتشار بیانیه ای درباره نتایج انتخابات گفت
“توافق هسته ای ایران در معرض خطر جدی است. ما به یکدیگر و همچنین به نسل های آینده مدیون هستیم تا عدم وضع سیاست های رادیکال را تضمین کنیم؛ سیاست هایی که هدف از آنها، ضربه زدن به اقلیت ها یا ابطال توافق هسته ای ایران و آغاز جنگی فاجعه بار است.”
این بیانیه در ادامه افزود:
“ما –به عنوان سازمانی با کارنامه پربار و به عنوان یک جامعه پویا- آمادگی کامل خود را برای بسیج و بکارگیری کلیه منابع آماده در جهت دفاع از آن حقوق و منافع اعلام می کنیم. خطراتی که اینک با آن روبرو هستیم دشوارتر از هر زمان دیگری است. هر کدام از ما باید به وظیفه خود عمل کرده و همچنین باید آماده بالابردن آمادگی خود باشیم. شورای ملی ایرانیان آمریکا (نایاک) پس از واقعه 11 سپتامبر یعنی زمانی که دارایی های ایرانیان در آمریکا توقیف شده بود تاسیس شد. دلیل عمده تاسیس این مرکز ایجاد صدایی همسو با دولتمان بود چرا که ما بدون صدا نمی توانیم از حقوق خود دفاع کنیم.”
رئیس لابی ایران حدود یک هفته بعد از پیروزی ترامپ دوباره به صحنه بازگشت؛ گویی که وی دوباره نیروی خود را بازیافته است. او در مقاله ای در مجله “سیاست خارجی” (فارن پالیسی) درباره پیامدهای زیر پاگذاشتن توافق هسته ای از سوی غرب هشدار داد.
تریتا پارسی گفت
“ایالات متحده نمی تواند بدون زیر پا گذاشتن و نقض قوانین حقوق بین الملل، توافق هسته ای را زیر پا بگذارد. هر گونه تلاش برای از میان بردن توافق به شکل مستقیم یا حتی مذاکره مجدد درباره آن منجر به انزوای آمریکا خواهد شد نه ایران.” پارسی افزود
“در این شرایط، چشم انداز یک سیکل نادرست را که علیه طرفداران توافق با ایران استدلال می کنند، شاهد خواهیم بود. اگر روحانی در انتخابات بازنده باشد یکی از قوی ترین حامیان توافق هسته ای دیگر بر سرکار نخواهد بود تا از انجام تعهدات ایران در این توافق اطمینان حاصل کند. حتی اگر فقدان مکانیزم عملی برای برداشته شدن تحریم ها انتخاب مجدد حسن روحانی را متاثر نکند، هنوز احتمال آنکه تهران به دنبال راه خروجی از این توافق باشد همچنان زیاد است، زیرا در این شرایط اعمال محدودیت بر برنامه هسته ای به لحاظ سیاسی قابل دفاع نیست.”
پارسی برای فشار بیشتر بر دولت جدید آمریکا و تاثیر بر افکار عمومی در این کشور گفت دولت اوباما زمانی توانست یک ائتلاف قدرتمند علیه ایران شکل دهد که در قدم اول جامعه بین الملل را مجاب کرد که ایران در همکاری با غرب در خصوص برنامه هسته ای کوتاهی کرده است؛ اما به باور تریتا پارسی، امروز این ایران نیست که سخن از زیر پا گذاشتن توافق و مذاکره مجدد بر سر آن می گوید، بلکه ترامپ و حزب جمهوری خواه این سخنان را می گویند. او بار دیگر تلاش کرد تا درباره نقش مهم ایران در پرونده های گوناگون از جمله مبارزه با تروریسم بازار یابی کند و در این باره خاطر نشان کرد: “اگر اولویت وی در منطقه از بین بردن (دولت اسلامی) باشد، نه تنها به ائتلاف با ایران و روسیه نیاز دارد، بلکه وی همچنین نیاز دارد تا توافق هسته ای را پایدار نگه دارد تا مانع از بدتر شدن روابط با تهران شود؛ موضوعی که ناگزیر می تواند اثرات مستقیمی بر مبارزه علیه این گروه تندرو داشته باشد.”
انتظار می رود که تیم “نیاک” که رئیس فعلی آن تریتا پارسی است در دوره جمهوری خواهان تضعیف و کوچک تر شود. شاید هم این سازمان دچار تغییرات بنیادین و واقعی در سطح هیئت مدیره و اعضا شود و بر خلاف وضعیت کنونی، دوباره به آمریکایی های ایرانی تبار برگردد. این شورا اینک توسط يک فرد سوئدی ایرانی تبار ربوده شده است. ایرانیان آمریکا به او به چشم یک مزدور رژیم آخوندی تهران می نگرند. از تریتا پارسی در پرونده های گوناگونی به این خاطر شکایت شده است. وی روابط بسیار خوبی با وزیر امور خارجه ایران دارد.
در پایان، تقریبا تردیدی نيست که ترامپ، توافق هسته ای را نه لغو و نه پاره می کند. اما شاید وی اقدامات سرسختانه تری برای زیر نظر گرفتن رژیم ایران اتخاذ کند تا از پایبندی ایران به کلیه مفاد توافق هسته ای اطمینان حاصل کند. همچنین، افشای امتيازات محرمانه دولت اوباما به تهران دور از ذهن به نظر نمی رسد. ما همچنین انتظار داریم که آمریکا واکنشی در مخالفت با آزمایش های موشک های بالستیک رژیم ایران از خود نشان دهد و آن را نقض توافق هسته ای تلقی کند. بی شک تصویب آنچه به لایحه “سزار” معروف است که بر اساس آن دولت سوریه و حامیانش از جمله ایران و روسیه با تحریم های جدیدی رو به رو خواهند شد، و تمدید قانون تحریم های ایران به مدت ده سال دیگر برای پاسخ دادن به تحریکات این کشور، آن هم فقط یک هفته پس از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، نشانه هایی از خوش یمنی برای ایران به همراه ندارد.
منبع: روزنامه الواط
ترجمه:مرکز تحقیقات ایرانی خلیج عربی
تمام مقاله هاى منتشر شده تنها بازتاب دهنده نظر نويسنده آن است**
۱ بهمن ۱۳۹۵
۲۳ دی ۱۳۹۵
شورای امنیت برای بررسی سخنان نصرالله درباره دریافت سلاح از ایران جلسه برگزار میکند
شورای امنیت برای بررسی سخنان نصرالله درباره دریافت سلاح از ایران جلسه برگزار میکند
دبی-العربیه.نت فارسی
شورای امنیت سازمان ملل متحد چهارشنبه ۱۸ ژانویه، برای بررسی ادعاهای مربوط به ارسال اسلحه توسط ایران برای «حزب الله» لبنان و «حوثیها» در یمن نشستی برگزار خواهد کرد.
به گزارش روزنامه اماراتی الخلیج، این نشست برای بررسی گزارش محرمانهبان کی مون دبیرکل سازمان ملل متحد «بان کی مون» درباره ارسال اسلحه توسط ایران برای حوثیهای یمن و حزب الله در لبنان است.
بان کی مون تا پایان سال گذشته میلادی دبیرکلی سازمان ملل متحد را به عهده داشت و اکنون «آنتونیو گوترس» جایگزین وی در این سمت شده است.
پیش از این خبرگزاری رویترز نوشته بود کهبان کی مون دبیرکل سازمان ملل متحد از نقض احتمالی تحریمهای تسلیحاتی توسط ایران نگران است.
شورای امنیت سازمان ملل علیه برخی گروهها مانند حزب الله لبنان و حوثیها در یمن تحریمهایی اعمال کرده است که بر پایه آن هیچ کشوری نباید اسلحه در اختیار این گروهها قرار دهد.
نشست چهارشنبه ۱۸ ژانویه شورای امنیت سازمان ملل متحد به گزارش نیمه سالانه دبیر کل به شورای امنیت نیز رسیدگی خواهد کرد. در این گزارش فرانسه اعلام کرده که در مارس ۲۰۱۶ یک محموله اسلحه را در شمال اقیانوس هند توقیف کرده است که از سوی ایران به مقصد یمن یا سومالی در حرکت بوده است.
بان کی مون در این گزارش به سخنان حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان درباره کمک تسلیحاتی و مالی ایران به این حزب اشاره کرده و آورده است که نصرالله ۲۴ ژوئن ۲۰۱۶ در سخنانی که از شبکه تلویزیونی المنار پخش شده، اعلام کرد بودجه حزب الله، حقوق و هزینهها، تسلیحات و موشکها، همه و همه از جمهوری اسلامی ایران تامین میشود.
بان کی مون در گزارشش گفته است: «من به شدت نگران این اظهارات هستم که نشانگر انتقال تسلیحات از ایران برای حزب الله لبنان است و این اقدام میتواند مغایر با قطعنامه شورای امنیت باشد».
اشتراک در:
پستها (Atom)