۱۱ تیر ۱۳۹۵

خامنه ای ورقبایش چرا تند تند به صحنه میایند -مشکل چیست چه تضادی دارند


خامنه ای ورقبایش چرا تند تند به صحنه میایند -مشکل چیست چه تضادی دارند
لینک به منبع

 تنها در دستگاه ساده ریاضی، بررسی به صحنه آمدن خود خامنه‌ای و تفاوتش با گذشته، پاسخ این پرسش را روشن می‌کند.

 خامنه‌ای در فروردین‌ماه 4 بار به صحنه آمد. در اردیبهشت هم 5 بار. در خرداد ماه 8 بار ظاهر شد و حرف زد. به‌ویژه‌ این‌که تنها در دو هفته گذشته، با توجه به این‌که شنبه هم قرار است بیاید، 6 بار به صحنه آمده است. یعنی از ابتدای سال که حدود 100روز گذشته، حدود 20 بار به صحنه آمده است. یعنی به‌طور متوسط هر5روز یکبار. که این روند هم رو به افزایش است. در حالی‌که تا پیش از این، حتی گاها خامنه‌ای ماه به ماه هم به صحنه نمی‌آمد یا خیلی کم می‌آمد. از آنطرف روحانی و رفسنجانی هم به طرز غیرطبیعی، یکباره به صحنه آمدنشان شدت گرفته، طوریکه روحانی تنها در 24ساعت، 3 بار به صحنه آمده است.

 واقعیت این است که همین آمار، خودش یک پیام دارد. البته شاید گفته شود که به‌دلیل  ماه رمضان  این به صحنه آمدنها طبیعی است و به‌خاطر افطاریهایی که می‌دهند مجبورند که یک سخنرانی هم داشته باشند.

 اما قطعاً این‌طور نیست. از قضا می‌شود گفت از فرصت ماه رمضان برای پیشبرد خواسته‌های خود استفاده کردند. از طرفی، این چه ضیافت افطاری است که می‌بینیم که در هر کدام آنها خامنه‌ای، رفسنجانی و روحانی با شدت به باند رقیب حمله می‌کنند. برای نمونه، دیشب خامنه‌ای در دیدار با جانیان قوه قضاییه گفت: «قوه قضاییه باید صددرصد انقلابی باشد و انقلابی عمل کند» بعد هم ادامه داد: «البته انقلابی‌گری بر خلاف نظر و تبلیغ برخی‌ها، تندروی نیست!» . چه کسی است که پیاپی می‌گوید «تندروی؟» جز رفسنجانی و روحانی؟

 همین بهمن‌ماه گذشته بود که خامنه‌ای گفت نگویید تندرو. اما از همان بعدازظهرش رفسنجانی و روحانی دوباره به باند رقیب گفتند تندرو و تا الآن هم ادامه دارد. پس دقت کنید، بحث یک افطاری نیست؛ بحث دقیقاً جنگ باندی است، به‌ویژه ‌این‌که روز9تیر، همزمان رفسنجانی در یک به‌اصطلاح افطار دیگر، اول جواب این را که خامنه‌ای گفت «قضاییه باید انقلابی بماند» را داد و گفت: «کسانی که مدعی انقلابی‌گری بودند، رسوا شدند» ؛ بعد هم به شخص خامنه‌ای حمله کرده و گفت: «مردم... می‌خواهند هر کس قدرت دارد و امکانات کشور در دستش است، بداند که مردم پایه‌ی اصلی نظام هستند» . یعنی تو پایه نیستی! بعد باز هم ادامه داد و با فریبکاری آخوندی، به اسم این‌که گویا مردم به باند او در نمایش رسوای 92 و 94 رأی دادند گفت: «کسانی که رأی نیاورده‌اند، خوب می‌دانند که علت چیست» ؛ همه می‌دانند که چه کسی رأی نیاورد؟ جز باند خامنه‌ای در نمایش انتخابات 92 و 94؟

 پس افطار تنها بستر و بهانه‌یی برای حملات شدید باندی، به همدیگر است.

حالا سؤال این است که سران نظام  چرا الآن وارد چنین به صحنه آمدن و بسیجی شده‌اند؟

 پاسخ را باید در این جست که چه چیزی پیش روی نظام قرار دارد که هر کدام از دو باند، برای به دست آوردنش بسیج شدند تا حملات خود بر ضدهم را این‌طور افزایش بدهند. امروز آخوند غرویان درباره حملات باند خامنه‌ای به باند روحانی-رفسنجانی گفت: «همه بر این باور هستند که این فشارها بخاطر این است که انتخابات سال 96 نزدیک است و افراطیون قصد دارند (روحانی) را... ساقط کنند» . بله، دقیقاً موضوع نمایش انتخابات ریاست‌جمهوری نظام در سال 96 هست. برای همین هم دیشب رفسنجانی دوباره نتایج نمایش انتخابات نظام ولایت، در سالهای 92 و 94 را به رخ خامنه‌ای کشید که در آنها، باند خامنه‌ای ضربات کیفی خورده بود. رفسنجانی با دجالگری این موضوع را «آگاهی مردم» تعبیر کرد و گفت: «مطمئن باشید دیگر به آسانی نمی‌توانند با ظاهرسازی‌ها به این دستاورد مهم مردم دستبرد بزنند» . یعنی به خامنه‌ای می‌گوید نمی‌توانی انتخابات 96 را، آنطور که می‌خواهی علیه من و باندم مهندسی کنی. البته بگذریم که مهندسی علیه مردم ایران، امری مفروض برای هر دو باند است. چون آنچه که به مردم ایران مربوط است، انتخابات درون نظام، چیزی جز نمایشهای رسوا نیست و سوءاستفاده از نام مردم، تنها دجالگری آخوندهاست.

 نکته قابل‌توجه این است که به‌رغم این‌که یک‌سال به نمایش انتخابات ریاست‌جمهوری رژیم باقی است، این وضعیت نه تنها موجی نیست که بعد از چندی بخوابد، بلکه قانونمند نه تنها فروکش نخواهد کرد، بلکه روز به روز شدیدتر می‌شود، چرا که جنگ انتخابات برای هر دو باند جنبه بود و نبود دارد. نگاه کنید، درست است که یک سال به نمایش انتخابات 96 مانده است، اما از همین الآن که سران رژیم این‌طور به صحنه می‌آیند و با تیزترین عبارات زیرآب هم، از جمله زیرآب ولی‌فقیه را می‌زنند. روشن است که هر چه جلوتر می‌رویم و به موعد این نمایش نزدیکتر می‌شویم، این جنگ باندی به کجاها خواهد رسید. پس واقعیت این است که جنگ انتخابات بستر تشدید بحرانهاست که نتیجه‌ا‌ش هم فرسایش هر چه بیشتر تمامیت نظام ولایت‌فقیه است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر