۱۰ بهمن ۱۳۹۴

خامنه ای وروحانی وارمغان خودکشی واعدام - بچه‌ها چرا خودکشی می‌کنند؟

خامنه ای وروحانی وارمغان خودکشی واعدام  - بچه‌ها چرا خودکشی می‌کنند؟

عادتمان شده که در شرح جنایات رژیم، به اعدامها اشاره می‌کنیم. مثلاً می‌گوییم در دوران روحانی 2200نفر اعدام شده‌اند. اما جنایاتی هست که به چشم نمی‌آیند. تنها یک نوع آن، وادار کردن مردم به کشتن خودشان است.

به این آمار نگاه کنید:
«در نه ماه ابتدایی سال ۹۲ روزی بیش از ۱۱ نفر در کشور خودکشی کرده‌اند، ... در ۹ ماهه سال گذشته 3هزار و 125نفر خودکشی کرده‌اند، ... در مدت مشابه سال ۹۱ نیز 2هزار و 740تن به علت آنچه که پزشکی قانونی آن را خودکشی تشخیص داده بود، جان خود را از دست داده‌اند. روزنامه حکومتی آرمان 9بهمن94».

بر اساس این آمار، که البته آمار رسمی است، و حقیقت بسیار بیشتر از آن است، در سال 92، (نه ضربدر 30روز، ضربدر11نفر مساری با 2970نفر خود را کشته‌اند! یکسالش می‌شود3960نفر!، همین‌طور که همین روزنامه هم حساب کرده، هر سال مشابه همین رقم، خود را کشته‌اند. اما اینها هم جزو جنایات همین رژیم است. چون علت خودکشیها، فقر شدید است و نمونه‌هایش اینهاست:
ـ 11مهر 94: اقدام به خودسوزی کارگر شهرداری ملارد به‌خاطر پرداخت نشدن حقوق.

ـ خبرگزاری فارس 12آبان 94: جوان 18ساله نیز بر اثر مشکل اقتصادی و در واقع فقر در محله تاج‌الدینی اشنویه خود را حلق‌آویز کرده است.

ـ 1مهر 94: خودسوزی' امید راشدی امیری' شهروند عرب اهوازی در اعتراض به اخراج

ـ یک زن 27ساله در یکی از روستاهای کرمانشاه به نام کنگ دینور به‌خاطر فقر و مشکلات مالی دست به خودسوزی می‌زند

ـ در اردیبهشت ١٣٩٢ یک جوان عرب به‌نام مهدی مجدم در اعتراض به بیکاری و عدم تمدید قراردادش از سوی شرکت نفت در مقابل ساختمان استانداری اقدام به خودسوزی کرد.

برای همه روشن است که علت این همه خودکشی فقر و سرکوب و همه مصیبتهای ناشی از این حکومت ولایت‌فقیه است. همچنین همه می‌دانیم که هیچ‌کس در حالی که زندگی خوبی داشته باشد خودکشی نمی‌کند.

اما حالا این موج مستمر خودکشیها، در این رژیم به قشر دانش‌آموزان رسیده است. قشری که در سنین آرزو و امید هستند و خودکشی برایشان اصلاً متصور نیست. اما باز هم به این آمار از روزنامه حکومتی آرمان توجه کنید:
«خودکشی دانش‌آموز کرمانشاهی در سرویس بهداشتی مدرسه که سیزدهمین خودکشی دانش‌آموزان در سال جاری بود. آرمان 6بهمن 94».

خود قلمزن همین روزنامه پرسیده است: «اینکه چه می‌شود تا دانش‌آموز با همه شور و هیجان دوران نوجوانی خودکشی را به هر اقدام دیگر ترجیح می‌دهد، نیازمند پژوهش‌های متعدد از سوی کارشناسان امر است».

اما این پرسیدن، یک سؤال واقعی نیست. بلکه یک دجالگری است. تا در سطرهای بعدی بتواند این خودکشیها را به علتهایی غیرواقعی ربط بدهد و قاتلان اصلی را که حاکمان همین حکومت هستند در ببرد. توجیه این خودکشیها این‌طور صورت می‌گیرد:
«مدیر روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش استان کرمانشاه درباره این نوجوان گفت: این دانش‌آموزان که در پایه متوسطه اول (هشتم ابتدایی) مشغول به تحصیل بوده رابطه بسیار خوبی با معلمان، مدیر و ناظم مدرسه داشته و جزو شاگردان اول مدرسه محسوب می‌شد. بنابراین نمی‌توان گفت اختلاف با مسئولان مدرسه یا سختی در درس خواندن از دلایل خودکشی او بوده است».

یعنی دانش‌آموزان ایران هیچ مشکلی نداشته‌اند و شاید خوشی زیردلشان زده و دست به خودکشی می‌زنند!

حالا حقیقت چیست؟ حقیقت بارها و بارها در خبرها و در همین روزنامه‌های رژیم مورد اعتراف قرار گرفته است. اینگونه:
روزنامه‌ی جهان صنعت:9آذر 94: «اما یک نکته مهم درباره خودکشی کودکان در ایران جز در دست نبودن آمار دقیق، این است که اغلب علت واقعی خودکشی اعلام نمی‌شود‌. برای نمونه درباره‌ی هارون قادرشوان که در 6آبان‌ماه در اشنویه دست به خودکشی زد نخست گفته شد که مدرسه به دانش‌آموزان فشار آورده که خانواده باید کمک مالی کند و چون پدر و مادر هارون، کارگر بوده و بنیه مالی چندانی نداشته و کمک نکرده‌اند پسر به‌خاطر گریز از تحقیرشدگی دست به خودکشی زده است‌ «.

می‌بینیم که علاوه بر فقر که به روح و روان دانش‌آموز فشار می‌آورد خود این رژیم با فشارهایی که برای چپاول خانواده‌ها می‌کند باعث تحقیر دانش‌آموز می‌شود. چرا که رژیم آخوندی باز هم به اعتراف خودشان، آموزش و پرورش را به بازاری برای چپاول مردم تبدیل کرده است.

آخرین اعتراف را بخوانید تا ببینید که آخوندهای حاکم علاوه بر اعدامهای رسمی، چگونه مردم را به دست خودشان اعدام می‌کنند:
ابتکار941106 سرمقاله: «... در نظام آموزشی که سرمایه سالاران آموزشگاهی و بازاری افسارش را به دست گرفته‌اند و آن را در مسیر منافع خویش به چرخش و گردش در می‌آورند و هر روز با هزار جور شعبده بازی که از حقه کنکور بیرون می‌آورند ذهن و روح وسلامت وسلامت و صدبار سلامت فرزندان جامعه را تهدید و تحدید می‌کنند و حاصلش رشد سرطانی خودکشی و ترک تحصیل و یاس و سرخوردگی و... است، چگونه می‌توان انتظار داشت که ابن سیناها و خواجه نصیرها تربیت شوند؟ ما آموزش و پرورش را به بازار و بازاریان واگذار کرده‌ایم. معلمان و عوامل اجرایی و آموزشی صرفاً کار نگهداری از بچه‌ها را در مدارس بر عهده‌دارند. ... . نگاهی به آمار خودکشی دانش‌آموزان در چند ساله اخیر نشانگر آن است که چگونه فرزندان بی‌پناه ما تحت فشارهای شدید روحی و روانی حاضرند جان خود را از قید دنیا آزاد و قبولی را حلال شیفتگانش کنند».

پس آمار ارقام خودکشی را باید به آمار اعدامهای این رژیم غارتگر افزود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر